آن چه که از خبرهای مبارزات دانشجویان رسید صرفنظر از بگیرو ببندها و اذیت و آزارهای حکومت اسلامی؛ بسیار مثبت بود و نشان از آن داشت که آنان موفق شده اند با همبستگی و استمرار تظاهرات نشان دهند که سر آن ندارند که در برابر تحجر و و استبداد دینی عقب بنشینند.
پیوستن دانشکده های گوناگون از شهرهای مختلف بیانگربه هم پیوستن این جویبارهای شاداب مقاومت بود. اما عملکرد بخشی از دانشجویان « چپ » در تجمع دانشجویان پلی تکنیک که با باز کردن پرچم سرخ و تبلیغات گسترده در داخل و خارج این تظاهرات را به خود نسبت دادند وبا دادن نسبت های ناروا به لیبرال ها از خواندن سرود ای ایران جلوگیری نمودند مایه ی تاسف است . ( شرح این رخداد در مقاله مستدل مهدی عربشاهی [1]درباره ضرورت رعایت اخلاق سیاسی منعکس شده است)
اگر کسی تصور کند با بالا بردن یک پرچم و دادن چند شعار در جمع وبرچسب زدن به یک گروه دیگر رهبری و یا به اصطلاح هژمونی جریانی گسترده ای را بدست می آورد و دیگران را بدنبال خود می کشد خیال خامی در سرپرورده است ؛ چنین کارهایی فقط موجب گریز دیگران می شود. این تجربه ناموفق را هم در داخل و هم در خارج کشور دیده ایم و هنوز هم البته عده ای به این گونه اعمال ادامه می دهند و معتقدند « دونده برنده است » معنای دیگر این اعمال اینست که به شعور دیگران اعتقادی ندارند وغیر خودی ها را ساده لوح فرض کرده اند.
اکنون مبارزه در مراحل ابتدایی هست ، نخست باید محیط را برای همگان آماده کرد که بتوانند حرف های خود را بزنند، باید به عقاید دیگران و مهم تر از آن به ارزش های دموکراتیک احترام گذاشت، دموکراسی و مدارا راحت به زبان می آید و امروز بسیاری از آن دم می زنند ولی درعمل دموکرات بودن چندان آسان نیست ؛ پس زدن دموکراسی با شعارهای افراطی کار آسانی است ولی تجربه نشان داده است که این کار برای همه گران تمام خواهد شد.
لیبرال ها از حقوق سیاسی همگان دفاع می کنند و خواستار جامعه ای هستند که همه از حقوق برابر شهروندی برخوردار باشند و هرکس بتواند با هر عقیده ای که دارد حرف خودش را بزند. خوشبختانه دانشجویان لیبرال با صدور اعلامیه ای در اعتراض به دستگیری دانشجویان چپ اعتراض کردند و این کار را در عمل به اثبات رساندند که خواستار آزادی هر دگر اندیشی هستند.
در گردهمایی اخیر دفتر تحکیم که با حضور 2000 نفردانشجو گزارش شده بسیاری از گویندگان دانشجویان از آن جمله «فرشاد دوستی» دانشجوی کرد اعلام کرد : «شعار ما ایرانی برای همه ایرانیان است» یا «رشید اسماعیلی» نماینده ی دانشجویان لیبرال تاکید کرد « سلام بر ایران، سلام بر کرد و لر و بلوچ. ایران خانه تک تک ماست. نفرین باد بر او که می خواهد ما را از هم جدا کند »
تیشه به ریشه ایران زدن مردم را از جنبش دانشجویی خواهد رماند و اگر این جنبش نتواند پشتیبانی گسترده ی مردم را بدست بیاورد محکوم به شکست است.«اسماعیل سلمانپور»، عضو شورای عمومی انجمن اسلامی امیرکبیر تصویری واقعی و منطقی از جنبش ارائه می دهد : « امروز صف بندی نیروها کاملا مشخص است. سویی دانشجویان آزادیخواه هستند و در سوی دیگر احمدی نژاد و اقتدارگرایان» و این خط کاملا درست است یعنی آن که در یک سو آزادیخواهان قرار دارند و در دیگر سو مستبدانی که به این خواست ها تمکین نمی کنند . با این همه پلاکاردهایی حاوی خواست هایی جدایی طلبانه و ملت خواندن اقلیت قومی هم در برخی تظاهرات دیده شده که موجب تاسف است.
نقض حقوق اقلیت های قومی و مذهبی امر آشکاری است و نمی تواند مورد تایید هیچ آزادیخواهی باشد و طبیعی است که لیبرال ها نخست از خواست همه و اقلیت ها دفاع می کنند اما طرح کوله باری از شعارهای نامناسب که اصلا با آزادیخواهی و دموکراسی ارتباطی ندارد به اتحاد آسیب می رساند و از تیزی و برایی جنبش آزادیخواهی می کاهد.
چنان که شعار علیه سرمایه داری و عمده کردن سرمایه داری علاوه بر انحراف آشکار بیانگر آنست که همواره چپ تندرو و بی فکر خواستار جهش یک باره به انتهای تاریخ است و این واقعیت را نمی پذیرد که نخست باید محیطی قانونمند برای آزادی مهیا کرد تا همه بتوانند مسایل خود را مطرح کنند و هر گروه و سازمانی بتواند ایده و آرمان خود را به مردم عرضه کند. حکومت فعلی بیش از هر گروه دیگری در نابودی اقتصادی نقش داشته است و هر چه که در ایران بوده است همراه با چاه های نفت بنام و قباله حاکمیت اسلامی درآورده است آیا این سرمایه داری است؟ هر که پول داشت بورژوا و سرمایه دار نیست و امروز رقابت آزاد در عرصه اقتصادی وجود ندارد که می خواهید با آن مبارزه کنید؛ ایران صحنه ی چپاول دلالانی چون عسکر اولادی و توابعشان هست. مبارزه با سرمایه داری جایی که فاشیسم مذهبی بر سرکار است همانقدر معنی دارد که مبارزه با فئودالیسم یا برده داری ؛ یعنی کار کاملا بی ربط و پرتی است و فقط بر عمر جمهوری اسلامی می افزاید وبس.
هر بار مبارزه ی مردم ایران در راه دموکراسی به خطا رفت و فداکاری های مردم کشور ما هدر شد به همین ترتیب بود که عده ای در میان کارزار به میان جستند و به خیال خودشان شعار مترقی تر از دموکراسی دادند و درعمل آزادیخواهان ویا لیبرال ها را که شکستند به هواداران انواع استبداد یاری رساندند. امروز هم با جلو افتادن دانشجویان چپ گرا از افراد ملی باز همان سناریو در حال تکرار است. معلوم نیست این خطا چند بار باید تکرار شود تا کسانی که تصور می کنند نظامی بهتر از دموکراسی لیبرال برای اداره ی کشور یافته اند ، از گذشته پند بگیرند؟
آن هایی که هنوز دلبسته ی دیکتاتوری پرولتاریا هستند و از گذشته و تاریخ نمی آموزند دستکم به خودشان رحم کنند چون امکان قدرت گرفتن نداشته اند و ندارند و غیر از لیبرال ها هرکس در ایران سرکار بیاید اول به جان آن ها خواهد افتاد و از دم تیغ خواهد گذراندشان .
آنهایی هم که اکثریت مطلقند و هوادار دموکراسی لیبرال ؛ همان هایی هستند که جنبش را به راه انداخته و زنده نگه داشته اند باید توجه داشته باشند که دفاع از حق دگر اندیشان کار درستی است و ملازم آزادیخواهی ولی بهیچوجه نباید گذاشت که شعارهای انحرافی بر جنبش مسلط شود و آن را به بیراهه برد. دردنیای امروز هر جا دموکراسی بیاید سرمایه داری هم می آید . اگر خیال کنند که می شود با دومی مبارزه کرد واولی را آورد به خطا رفته اند.
از یاد نبریم که از اوان انقلاب مشروطیت و ترور اتابک اعظم تا خرابکاری های حزب توده در نهضت ملی کردن نفت و کوبیدن شاپور بختیار سوسیال دموکرات به پشتیبانی از خمینی فاشیست و سرانجام چپ روی های کودکانه گروه ها در فردای انقلاب 57 که خواست های قومی مطرح شد به تحکیم حکومت استبدادی مذهبی کمک کرد؛ این بیانگر آنست که چپ غیردموکرات به هزار شکل به تشکیل و تحکیم حکومت های استبدادی در ایران از رضا خان تا خمینی کمک کرده است.
اتحاد دانشجویان امر لازم و مثبتی است اما بسیار بجا خواهد بود که هدف مبارزه فراموش نشود در مورد شعارها و مسایلی از این قبیل پیش از برگزاری تجمع ها و تظاهرات ها همفکری و همکاری شود. این مساله از آن رو حایز اهمیت است که دانشجویان به عنوان نسل جوان و روشنفکر جامعه بایستی طلایه دار و نوید بخش دموکراسی باشند تا بتوانند در ترویج آن در جامعه بکوشند، هر گونه انحصار طلبی و خود محوربینی به این امر آسیب جدی وارد می کند.
Links:
[1] //www.iranliberal.com/Maghaleh-ha/EXtra/Arabshahi-Akhlagh e syasi.htm