اردیبهشت امسال سالگرد نیم قرن فعالیت نهضت آزادی ایران است. و این مناسبت در شرایطی فرا می رسد که هواداران و دوستداران نهضت در ایران نه تنها از گرامیداشت این سالگرد که حتی از دیدار های خصوصی، خانوادگی، و دوستانه نیز محرومند. این فرصت را مغتنم شمرده فراز هائی از تاریخ فکری و سیاسی این حرکت مهم تاریخ معاصر ایران را یاد آور می شوم.
طلوع لیبرالیسم در اروپا و در ایران عهد قاجار و نهضت مشروطه
لیبرالیسم به گونه خوشه ای از آرا مرتبط با هم در اروپای قرون 17 و 18 تکوین یافت. تاکید بر استقلال فردی در سه سپهر سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی و نیز تعریف نوینی از دولت با ویژگی های سه گانه محدودیت، شفافیت، و مسئولیت آن در برابر ملت از آن جمله اند. هر یک از بنیان گذاران این نهضت فکری سنگی در شالوده این بنای خجسته کار گذاردند. توماس هابز اصل حاکمیت مردم را ، جان لاک حقوق طبیعی شهروندی را ، آدام اسمیت ابتکار اقتصادی افراد را، ژان ژاک رو سو برابری بنیادین آحاد جامعه را، و مونتسکیو اصل تفکیک قوا را مطرح کردند. مجموعه این آرا شبکه منسجمی از ایده ها را فراهم آورد که در پیروزی نخستین "انقلابهای دموکراتیک" تاریخ بشر یعنی انقلاب 1776 آمریکا و انقلاب 1789 فرانسه اثری تعیین کننده داشت.
طرفه آنکه لیبرالیسم در اروپا و آمریکا، و دو قرن بعد از آن در ایران، در صرافت توجیه دینی خود بود. در غرب سخن از این بود که خداوند فرد و جامعه انسانی را آزاد و مستقل خلق و اراده کرده و لیبرالیسم در راستای خلقت انسانها و در مسیر اراده الهی برای سعادت آنها قرار دارد، و در ایران استدلالات عقلی و نقلی اقامه می شد که عدل و رحمت الهی حکومتهای منصف و مصلح انسانی را می طلبد و اسلام فساد قدرتمندان و ستم زور گویان را مخالف سنتهای الهی قلمداد کرده. می بینیم آرائی که در اروپا در قرون 17 و 18 ظاهر شد موازی نظریاتی بود که در ایران در قرون 19 و 20 در قالب نهضت مشروطه (1905-1909 میلادی) به منصه ظهور رسید.
نخستین بانیان و منادیان لیبرالیسم اسلامی روشنفکران فارسی یا آذری زبان بودند که در قفقاز ، هند و سایر کشور های نزدیک به ایران سکونت داشتند و آشنائی شان با تفکر و فرهنگ غربی سابقه بیشتری از بومیان ایران داشت. در این برهه متفکرانی مانند احمد آقایف (1865-1939) و جمال الدین اسد آبادی (1838-1897) قرائت های بدیعی از لیبرال دموکراسی اسلامی را بدست دادند. اما منظم ترین و مفصل ترین سند فارسی که به دفاع از اصول لیبرالیسم اسلامی اختصاص دارد "تنبیه الامه و تنزیه الملّه" مرحوم محمد حسین نایینی است که در 1909 میلادی و در پاسخ روحانیون استبداد طلب و طرفدار محمد علی شاه برشته قلم کشیده شد. در مقدمه این مقاله دلایل متعددی برای سازگاری حکومت مردمسالارانه و مشیت الهی می یابیم از جمله آنکه در عهد غیبت امام زمان وظیفه مردم رفع ستم و غصب حکومت جباران و برپائی حکومت مشروط و محدود است. پیروزی انقلاب مشروطه مقاله نایینی را به مانیفست لیبرالیسم اسلامی تبدیل کرد و سرنوشت ملی گرائی ایرانی و آزادی طلبی اسلامی را به یکدیگر گره زد.
دوم: لیبرالیسم اسلامی در عهد پهلوی
در دوران حکومت پهلوی اندیشه لیبرالیسم اسلامی در دو مسیر دنبال شد: روحانیون عضو مجلس شورای ملی به پشتگرمی سرمشق آیات عظام خراسانی، مازندرانی، و طباطبائی، با شرکت در انتخابات آزاد در عمل بر سازگاری دموکراسی و تدین صحه نهادند. مدرس (1870-1937) در زمان پهلوی اول و کاشانی (1886-1961) در زمان پهلوی دوم مظهر اینگونه اندیشه و عمل سیاسی بودند. با سقوط مصدق در 1953 میلادی دوران روحانیون مستقل مجلسی نیز به سر آمد. از آن پس دانشگاهیانی مانند مهدی بازرگان (1907-1995)، یدالله سحابی (1905-2002) و همفکران حوزوی آنها بودند که اندیشه لیبرالیسم اسلامی را دنبال کردند. رویکرد فکری و دینی بازرگان و سحابی هرچند از ماهیت علمی رشته های تخصصی شان (ترمو دینامیک و دیرین شناسی) مایه گرفته بود اما همواره با اندیشه و عمل سیاسی ملی گرای آنها نیز عجین بود. این نسل از روشنفکران مسلمان دو دوران کوتاه نسبتاً آزاد در دوره پهلوی یعنی دوران فترت میان دو شاه پهلوی در حین جنگ جهانی دوم و دوران استقلال ملی در زمان مصدق را درک کرد و توانست در برهه دوم نقش عمده ای نیز ایفا کند.
برای سهولت تحلیل می توان تاریخچه لیبرالیسم اسلامی در هفتاد سال اخیر در دوران پهلوی دوم و جمهوری اسلامی را به پنج دوران تقسیم کرد:
دوران مقدماتی: 1941-1953 دوران شکل گیری این حرکت بود که در طی آن تحصیلکردگان اروپا به کشور بازگشته به تدریس در دانشگاههای نو پای ایران پرداختند. مهمترین چالش روشنفکران دینی در این دوران قدرت بلا منازع حزب توده در محیط های علمی و دانشگاهی بود. در این هنگام روشنفکران دانشگاهی مانند بازرگان و سحابی با روشنفکران حوزوی مانند محمد تقی شریعتی و آیت لله طالقانی به افق های فکری همانندی نائل شده با تشکیل سه مجمع مدنی تاریخی یعنی "کانون اسلامی"، انجمن اسلامی مهندسین" و انجمن اسلامی دانشجویان" راه جدیدی را در میان اسلام سنتی و تحّزب چپ گرای سکولار هموار کردند. در هنگامه ملی کردن صنعت نفت مهندس مهدی بازرگان از سوی مصدق به مدیریت کمیته خلع ید جهت ملی کردن نفت منتصب شد و با کودتای 28 مرداد و سقوط مصدق، دوران نخست لیبرالیسم اسلامی در عهد پهلوی نیز به پایان رسید.
دوران بالندگی: این دوران از 1953 تا 1961 به طول انجامید. در این دوران جبهه ملی دوم تشکیل شد که همواره با سرکوب دولتی و اختلاف درونی روبرو بود. کسوف فعالیت سیاسی در این دوران فرصتی برای ارائه روش های بدیع برای همساز نمودن دین، علم، و سیاست مدرن بدست داد. در این زمان مهندس بازرگان "شرکت انتشار" را که دفتر آن در خیابان باب همایون تهران و میعادگاه همفکران نهضت و جبهه ملی و نیز روشنفکران حوزوی بود تاسیس کرد و بسیاری از آثار خود و همفکرانش را از این طریق به انتشار رسانید. البته این اقدام موثر فرهنگی را نه در راستای فعالیت های نهضت بلکه در جریان اسلام نوگرای آن دوره می توان قلمداد کرد که نهضتی ها نقش تعیین کننده ای در آن بازی کردند. سرانجام در سال 1960 میلادی، در هنگامی که جبهه ملی دوم در نهایت ضعف و انشقاق بسر می برد بازرگان، سحابی، و همفکرانشان بفکر بنیاد نهادن "نهضت آزادی ایران" افتادند.
دوران تشکیل: این دوران از 1961 تا 1963 میلادی را در بر می گیرد و شاهد اعلام موجودیت نهضت آزادی در 15 ماه مه 1961 است. 12 عضو موسس نهضت همگی از ملی گرایان لیبرال و نو اندیشان دینی بودند. نهضت آزادی از تساهل نسبی دوران نخست وزیری دکتر امینی برای اعلام موجودیت سیاسی خویش استفاده کرد اما با سقوط دولت او در 1963 غیر قانونی اعلام شد و اکثر رهبران آن بازداشت و محاکمه شدند. در طول 19 ماه فعالیت آزاد، نهضت آزادی به تشکیل برنامه های سخنرانی عمومی و کار های فرهنگی پرداخت. "گفتار ماه" عنوان مجموعه سخنرانی هائی از این دوره است که بعداً بصورت مجلّدات متعدد منتشر شد و در واقع الگوئی بود برای حسینیه ارشاد که در دهه بعد از آن به اوج فعالیت خود رسید. البته نهضت به کار فرهنگی و ایراد سخنرانی اکتفا نکر و با دائر کردن دفتری در خیابان کاخ تلاشهائی را برای عضو گیری در تهران و شهرستانها انجام داد اما درآن مدت کوتاه میدان انتخاباتی نبود که در آن شرکت کند. در همین اثنا نهضت در فعالیت های انسان دوستانه مانند مدد رسانی به قربانیان زلزله لار نیز کارائی خود را نشان داد. در این دوران انتشارات درونی نهضت آزادی به مسائلی مانند نقد اختناق سیاسی در ایران و همکاری دولت پهلوی با اسرائیل پرداختند. پس از تعطیل نهضت آزادی مهندس بازرگان در دفاعیات خود در 1963 به درستی پیش بینی کرد که نهضت آزادی آخرین فعالیت قانونی و غیر مسلحانه منتقد از دولت خواهد بود. در این زمان خفقان سیاسی به حدی رسید که وکلائی که از سران نهضت دفاع کرده بودند خود به محاکمه کشیده شدند. در نتیجه اختناق فراگیر و نا امیدی از فعالیت های سیاسی در این عصر گروهی از اعضای جوان نهضت "ضد جنبشی" را سازمان دهی کردند که به فعالیت مسلحانه متمایل بود و به تشکیل سازمان مجاهدین خلق انجامید. در این جریان افرادی مانند حنیف نژاد، سعید محسن، بدیع زادگان، و رضائی که فعالیت مطالعاتی و برنامه ریزی خود را از سال ۱۳۴۳ بصورت زیر زمینی آغاز کرده بودند در سال۱۳۵۰ با مبارزه چریکی را پایه ریزی کردند؛ هرچند چنین شیوه هائی مورد توافق نهضت یا تصویب آن نبود
دوران گسترش: این برهه از 1963-1979 بطول انجامید که در طی آن سران نهضت بتدریج از زندان آزاد شده فعالیت های علمی، دینی، و سیاسی خویش را از سر گرفتند. باید در نظر داشت که بدلیل غیرقانونی اعلام شدن حزب در سال 1346 شمسی نهضت نتوانست به مبارزات علنی سیاسی خود در ایران ادامه دهند. در این دوره نسل جوان تر نهضت برای تحصیل و نیز فعالیت سیاسی که امکان آن در ایران نبود به کشور های اروپايی و آمریکا رفته سازمانهائی نظیر "جبهه ملی سوم" و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی" را در خارج از کشور تشکیل دادند. از جمله دکتر ابراهیم یزدی انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در آمریکا و کانادا را بنیان نهاد. در این دوره انشعاب درونی دیگری نیز در نهضت آزادی رخ داد که طی آن برخی از نسل دوم رهبران نهضت مانند مهندس عزت الله سحابی به مواضع اقتصادی چپ گرا تری روی آوردند و رویکرد غیر انتقادی نهضت به اقتصاد سرمایه داری را مورد انتقاد قرار دادند. این حرکت شباهت دیگری میان لیبرالیسم اروپايی و لیبرالیسم اسلامی را بیاد می آورد چرا که پیدایش قرائت سوسیالیستی از لیبرالیسم در غرب نیز با تغییر تاکید لیبرالیسم از حقوق فردی به مطالبات جمعی همراه بوده چنانکه هم اکنون در اروپا و آمریکا "لیبرال ها" به جهات سیاسی و اقتصادی در برابر محافظه کاران قرار می گیرند.
دوران تجدید: ، در سال ۱۳۵۶ شمسی (قبل از انقلاب) که فضا تا حدودی باز شد نهضت نیز به فعالیتهای خویش ابعاد گسترده تری بخشید و این شکوفائی به آغاز انقلاب اسلامی در ایران گره خورد که در آن سران نهضت آزادی، با آنکه نقش عمده ای در شروع انقلاب نداشتند، در به ثمر رساندن آن کارساز شدند. پس از انقلاب، مهندس مهدی بازرگان به عنوان نخستین نخست وزیر و ابراهیم دکتر یزدی در سمت نخستین وزیر امور خارجه جمهوری نوپای اسلامی ایران شناخته شدند و سایر اعضای اصلی نهضت نیز در دولت یا در مجلس به خدمت پرداختند. البته این انتصابات به این شرط تنفیذ شده بودند که سران نهضت "به عنوان سران نهضت" فعالیت نکنند. این وضع معمائی، چنانکه می دانیم، دوام چندانی نیاورد چرا که دولت بازرگان چند روز پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران استعفا کرد. دورانی که در سال اواخر سال 1979 پس از استعفای دولت بازرگان آغاز شد و هنوز ادامه دارد زمان اعاده هویت حزبی نهضت آزادی به عنوان او پوزیسیون است که برغم تضییغات و تهدیدات مداوم دولت جمهوری اسلامی ازجمله حبس دبیر کل و بسیاری از اعضا آن همچنان ادامه دارد.
در شرایط فعلی، این واقعیت که رهبران هر دو رویکرد نهضت آزادی که در ایران به سر می برند: دکتر ابراهیم یزدی( دبیر کل فعلی حزب) و مهندس عزت الله سحابی به همراه یاران و اعضا خانواده شان مشمول مراقبت شدید و محرومیت از همه حقوق سیاسی هستند خود روشن ترین دلیل است که خودکامگان تا دندان مسلح ایران خویش را در برابر نهضتی پنجاه ساله و مدنی که سرمایه ای جز شخصیت رهبران، تاریخ خدمات، و نیروی اندیشه هایش ندارد به نهایت آسیب پذیر می بینند.
محمود صدری
استاد جامعه شناسی دانشگاه زنان تگزاس
This is an improved and extended version of an article I wrote for the Radio Farda.
Recently by Mahmoud Sadri | Comments | Date |
---|---|---|
نه به حجاب اجباری | 9 | Jul 16, 2012 |
جامعه شناسی ابلهان | 5 | Jul 13, 2012 |