پیش نویس مترجم
از آغاز تا به امروز، جامعه آمریکا دست به گریبانِ تناقض میان حق و ناحق، آزادی و استبداد، دادخواهی و بی عدالتی بوده و در اعماق ضدیت میان آرمانگرایی و طمع توسعه طلبی دست و پا زده است. در ابتدا، ضبط و مصادره خشونت آمیز اراضی سرخ پوستان و کشتار دسته جمعی اقوام آنان، نهال این تضاد را در خاک آمریکا کاشت. اندکی بعد، سیاه پوستانِ کشورهای آفریقا به بردگی کشیده شده و بیرحمانه در ناوهای موسوم به "کشتی های بردگان" به قارۀ آمریکا انتقال داده شدند تا مزارعِ دهاتِ صاحبان خود را آباد کنند. نسل کشی سرخ پوستان و خرید و فروش بردگان سیاه پوست در قاره آمریکا هنگامی صورت میگرفت که برخی از حقوقدانان، فیلسوفان، نویسندگان و بطور کلی روشنفکران سفید پوست اروپا، رویای یوتوپیا در سر پرورانده و در جستجوی آزادی و برابری انسانها و احقاق حقوق بشریت راهی "دنیای نوین" گشتند.
افکار و اعتقادات این گروه از مهاجران روشنفکر و تحصیل کردۀ اروپا تحت تاثیر تاریخ کشورهای مختلف این قاره شکل گرفته بود، خصوصا تاریخی که در قلب آن به دلیل تجربیات تلخ و تاریک قرون وسطا، ترس از استبداد مذهبی نهفته بود. آنچه که در آن زمان در "دنیای نوین" میگذشت، آنچه که مهاجران روشنفکر شخصاً شاهد تاریخی آن به حساب میایند، جور و جفای تاج و تخت بریتانیا نیز بود.
اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا در جواب به ظلم پادشاۀ مستبد بریتانیا بر مستعمره نشیان نوشته شد، جواب تاریخی که چشم بر قتل عام سرخ پوستان، چپاول املاک آنان و برده فروشی سیاه پوستان بسته و ستم به قشری از اعضای بنی آدم را کاملا نادیده گرفت.
در گذشته، حقوقدانان، تاریخ نویسان و فعالین سیاسی دنیا ارزش تاریخی اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا را از ابعاد مختلفی تحلیل نموده و با بررسی های عمیق، بطور مفصل آن را کالبد شکافی کرده اند. ولیکن آنچه که تا به امروز ناگفته باقی مانده، آنچه است که شاید در این مقطع از زمان، برای آیندۀ ایران سرنوشت ساز باشد بطوریکه سنجیدن بهای این سند تاریخی معنای دیگری به تلاش ایرانیان برای رسیدن به آزادی دهد.
اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا از جهاتی حتی از خود قانون اساسی اش با ارزش تر است چونکه مبنای حقوق شهروندان آمریکایی را پیش از آنکه قانون اساسی این کشور نوشته شود بنا نهاد. مهمتر اینکه اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا سرنوشت نسل های آیندۀ این کشور را در دو زمینه برنامه ریزی کرد: این سند تاریخی اعلام نمود که احقاق حقوق انسانی شهروندان بدون استقلال از دول خارجی امکان پذیر نیست و تا زمانی که وابستگی به حکومت های بیگانه ادامه دارد، استبداد ریشه کن نخواهد گشت. هم چنین، در این نوشتار بنیانگذاران "دمکراسی نوین" به اجمال حقوق اساسی شهروندان آمریکایی را اعلام کرده و زمینه را برای نگارش و تصویب قانون اساسی فراهم نمودند.
امروز، تلاش برای رسیدن به آزادی و حقوق بشریت در خاور میانه در حالی صورت میگیرد که ابر قدرتهای دنیا خصوصاً آمریکا حمایت خود را از جنبش آزادیخواهان منطقه اعلام کرده و دست همکاری بسوی آنان دراز کرده اند. پس از گذشت بیش از دو قرن از استقلال آمریکا، دگرگونی های اجتماعی و قانونی این کشور در راستای احقاق حقوق تمامی اعضای جامعه، نهایتاً به رشد بنیادی این "دمکراسی نوین" انجامیده است، رشدی که شاید وقت آن رسیده است تا با تلاش آزادیخواهان دنیا و همکاری روشنفکران آمریکا به تکامل برسد.
در آن روز گرم تابستانی که برجهای دوقلو نابود گشتند، روشنفکران آمریکا بیدار گشته و زمزمۀ دگرکونی سیاست خارجی دولت در محافل فعالین سیاسی آغاز گشت. آنچه که اکنون در خاک آمریکا میگذرد، تناقض میان آرمانهایی میباشد که از یک جهت، حقوق اساسی شهروندان آمریکایی را مقدس و غیر قابل گذشت می پندارد و از جهت دیگر، از سیاست خارجی این کشور در قبال بیگانگان و دست اندازی به ثروت ها و منابع ملی آنان حمایت میکند. تناقض کنونی ادامۀ همان تضادی ست که با چشم پوشی از چپاول جان و مال سرخ پوستان و بردگی سیاه پوستان، به خود اجازۀ اعلام استقلال و موجودیت دمکراسی نوزادۀ مستعمره نشینان را داد، همان دمکراسی که امروز در جستجوی تضمین امنیت خود و بقای صلح جهانی، چاره ای بجز به رسمیت شناختن حقوق بیگانگان را ندارد.
ترجمۀ اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا را به شیر پیر ایران، دکتر محمد مصدق و پیروان راهش تقدیم میکنم. باشد که میهن به خاک و خون کشیدۀ مان به استقلال، آزادی و برابری برسد.
اعلامیۀ نمایندگان ایالات متحده آمریکا، گرد آمده در گنگرۀ عمومی
هنگامیکه، در سیر وقایع تاریخی، انحلال رابطه سیاسی بین دو ملت پیوسته ضروری میگردد، چنانکه یک ملت مجال کسب مقام خود را در میان قدرتهای دنیا پیدا کند، جایگاه برابر و جداگانه که بر مبنای قوانین طبیعی و الهی مستحق دانسته شده است و احترام نجیبانه به عقاید بشریت مستلزم میکند که انگیزه انفصال اعلام گردد.
اعتقاد ما بر این است که این واقعیات بخودی خود بدیهی و مشهود میباشند که انسانها برابر آفریده شده اند؛ که خالق بشر حقوق لایتجزاء به آنان اعطا کرده است، و در میان چنان حقوق اساسی، حق حیات، حق آزادی و حق پیگیری خوشبختی خویش نهفته است؛ که برای دست یابی به حقوق بشریت، دولتها شکل گرفته اند چنانکه سرچشمه اقتدار عادلانۀ آنان رضایت شهروندان میباشد؛ که علیرغم شکل و ترکیب حکومت، هنگامیکه دولت رو از شهروندان برمیگرداند و نابودی آنان را پیشه میکند، حق مسلم شهروندان دگرگونی و برانداختن حکومت میباشد تا بتوانند دولت نوین را بر مبنای اصول حقوق اساسی خود بنیان گذاشته و قدرت آن را به گونه ای سازماندهی کنند که باور دارند چنان ساختاری امکان تاثیر بر امنیت و خوشبختی شهروندان را بیش از تمامی شکل های حکومت فراهم خواهد کرد.
احتیاط در عمل، حقیقتاً، امر بر این دارد که حکومتهای کهن، بدون پروا و به دلایل سطحی نبایستی تغییر داده شوند. بر این اساس، تجربیات تاریخی نشان داده اند که تحولاتی از این قبیل، امکان رنج و عذاب توده های مردم را بیش از دفع ستم از آنان فراهم خواهد کرد و بهره ای از نابودی شکل و ترکیب حکومتی که به آن انس گرفته اند نصیب مردم نخواهد گشت. اما زمانیکه زنجیر طولانی غصب و تجاوز به حقوق شهروندان به قصد برقراری استبداد و حکومت مطلقه بدون شرم و درنگ گسترده گشته است، وظیفه و حق مسلم شهروندان نابودی دولت و پاسداری از امنیت آینده خود میباشد.
چنان بوده است محنت صبورانۀ مستعمره نشینان و چنان است اینک ضرورتی که آنان را وادار به دگرگونی سیستم دولتهای پیشین میسازد. پیشینۀ پادشاه کنونی بریتانیا روایت تاریخچه ای ست سرشار از صدمات و تصرفات مکرر به قصد برقراری استبداد مطلقه در میان مستعمرات. برای اثبات این ادعا، اجازه دهید حقایق زیر به عالم بی تزویر منصفان ارائه گردد:
ایشان از پذیرش قانون مضایقه نموده اند، پذیرشی که مهمترین و ضروری ترین ارزش آن، منفعت عمومی همگان میباشد.
ایشان فرمانداران خود را از تصویب قوانینی که نیاز به آنان فوری و مبرم است منع نموده اند مگر آنکه حاکمان مستعمره نشینان در بلاتکلیفی معوق مانده اند که در آن صورت، بایستی پیشاپیش رضایت ایشان را جهت تصویب قوانین جدید جویا شوند. حتی در چنان موارد وفقه و سرگردانی، ایشان کاملا نیازهای فرمانداران را نادیده گرفته اند.
ایشان از تصویب قوانین دیگری که به نفع بسیاری از حوزه های مستعمره نشینان است خودداری نموده مگر آنکه توده های مردم از حق انتخاب نمایندگان خود در مجلس قانونگذاران بگذرند، حق گرانبهای شهروندانی که در دست ظالمان مستبد و نیرومند
گذاشته شده است.
ایشان مراجع مقننه را در مکانهای غیر معمول، ناخوشایند و دور از دسترسی مخازن عمومی فراخوانده و برپا نموده اند منحصراً به قصد فرسودگی عامه و تسلیم و تن سپردن آنان به خواسته ها و اقدامات ایشان.
ایشان بارها و بارها مجلس نمایندگان را منحل نموده است به دلیل اینکه اعضای مجلس قانونگذاران علیه تاخت و تاز و تعرضات ایشان بر حقوق توده های مردم، جوانمردانه استقامت و ایستادگی نموده اند.
ایشان، برای مدت طولانی، پس از انحلال مجلس قانونگذاران، از برقراری انتخابات جهت گزینش دگر نمایندگان امتناع ورزیده است. در نتیجه، قدرت و مسئولیتهای قوۀ مقننه از آنجایی که نابود شدنی نیست، به توده های مردم بازگشته و بر دوش آنان سنگینی میکند. در خلال چنین شرایطی، مستعمره نشینان در معرض تهاجم دشمنان خارجی و ناآرامی و تشنج داخلی قرار گرفته اند.
ایشان کوشیده اند با مسدود کردن روند اجرای قوانینی که به بیگانگان تابعیت شهروندی اعطا میکند، با امتناع از تصویب قوانینی که مهاجرت به این مکان را تشویق خواهد کرد و با دشوار نمودن تخصیص جدید اراضی، از افزایش جمعیت ایالات جلوگیری نمایند.
ایشان با امتناع از برقراری قوه قضائیه و قوانین دادرسی، مانع اجرای عدل و عدالت بوده اند.
ایشان قضات را صرفا وابسته به پذیرش اراده و میل خویش نموده چنانکه انتصاب آنان به مقام قضاوت و میزان حقوق آنان موکول به چنان پذیرشی گشته است.
ایشان دفاتر جدید و کثیری را بنا کرده و ماموران بی شمار خود را برای آزار و اذیت شهروندان و چپاول مال آنان بسیج نموده است.
ایشان در زمان صلح و آرامش، بدون موافقت مجلس قانونگذاران، ارتش آمادۀ خود را در میان مستعمره نشینان مستقر نموده است.
ایشان موجب گشته اند که ارتش و نیروهای انتظامی بر قدرت مدنی جامعه ارشدیت پیدا کرده و به قدرت غیر نظامی جوابگو نباشند.
ایشان، از طریق همدستی و همکاری با دیگران و پذیرشِ تظاهر به قانونگذاری آنان، مستعمره نشینان را تحت تسلط قلمرو قانون بیگانه قرار داده اند در حالیکه قوانین مستعمره نشینان، صلاحیت چنان تسلطی را تصدیق نکرده است:
به دلیل استقرار بیشمار نیروهای مسلح در میان مستعمره نشینان:
به دلیل حفاظت از نیروهای مسلح از طریق برپا نمودن دادگاه های نمایشی و جلوگیری از مجازات آنان که مرتکب هر قتل و کشتاری علیه ساکنان ایالات میشوند:
به دلیل قطع بازرگانی و تجارت میان مستعمره نشینان و تمامی نقاط دنیا:
به دلیل تحمیل مالیات بر مستعمره نشینان بدون رضایت آنان:
به دلیل محرومیت مستعمره نشینان به مزایای حضور هیئت منصفه در بسیاری از دعاوی:
به دلیل انتقال مستعمره نشینان به دادگاه های اروپا به قصد محاکمه نمودن آنان به اتهام جرائم وانمودی:
به دلیل نسخ قوانین آزاد و مشترک بریتانیا در کشور همسایه، کانادا، بنا نهادن دولت مستبد و اختیاری، توسعه مرزهای ایالت کوبک و برنامه ریزی جهت استقرار حکومت خودکامه ای همانند آن در میان مستعمرات آمریکا:
به دلیل سلب مناشیر مستعمره نشینان، منسوخ کردنِ با ارزش ترین قوانین آنان و دگرگونی بنیادی ترکیب حکومت آنان:
به دلیل تعلیق قوۀ مقننۀ مستعمره نشینان و اعلام قدرت نمودن به قصد قانونگذاری در تمامی موارد مربوط به آنان.
ایشان با تکذیب حمایت خود از مستعمره نشینان و برپایی جنگ علیه آنان، از حکومت کناره گیری کرده است.
ایشان دریاهای مستعمره نشینان را غارت نموده، سواحل آنان را ویران کرده، شهرهای آنان را به آتش کشیده و مال و جان آنان را تباه کرده است.
ایشان در حال حاضر مشغول حمل و نقل جمع کثیری از ارتش های مزدور و اجیر شدۀ بیگانه میباشند تا به قصد ارتکاب جنایت و قتل، ویرانی و استبداد، اعمال بیرحمانه و خیانتکارانه خود را که پیش از این آغاز گشته به اتمام رسانند؛ اعمالی که ندرتاً همتای آن در متوحش ترین عهد بربریت دیده شده است، اعمالی که شایسته مقام پیشوا و سرپرست ملتی متمدن نمیباشد.
ایشان شهروندان مستعمرات را در دریا اسیر کرده و آنان را به زور وادار به مبارزۀ مسلحانه علیه میهن شان نموده است چنانکه دست آنان به خون برادران و یاران شان آلوده گشته یا بدست هموطنان خویش کشته شده اند.
ایشان به شورش و ناآرامی های داخلی در میان مستعمره نشینان دامن زده و کوشش نموده اند تا سرخ پوستان بیرحم و وحشی را به جان ساکنان مرزهای ما بیاندازند در حالیکه به همگان آشکار است که قوانین مرسوم در میان سرخ پوستان در زمان جنگ، قانونی ست برای نابودی بلااستثناء تمامی مردم اعم از پیر و جوان و زن و مرد علیرغم وضعیت و شرایط آنان.
در تمامی مراحل بیدادگری، مستعمره نشینان با فروتنی و شکسته نفسی، طلب دادخواهی کرده و خواهان جبران خسارات وارده بوده اند اگرچه تقاضاهای مکرر آنان با ظلم متداول پاسخ داده شده است. شاهزاده ای که منش مستبدان در یکایک کردارش نمایان گشته است، شایان فرمانروای بر ملتی آزاده نیست.
هیچگاه مستعمره نشینان قصد رویارویی با برادران بریتانیایی خود را نداشته اند و گاه و بیگاه به آنان هشدار داده اند که قوۀ مقننه بریتانیا تلاش بر گسترش قلمرو قدرت توجیه ناپذیر و بیجای خود را دارد. ما چگونگی شرایط مهاجرت و سکونت خود را در خاک آمریکا به آنان یادآوری نموده ایم. ما استدعای دادخواهی مرسوم در بریتانیا و رادمردی و بزرگواری از آنان کرده ایم. ما با یادآوری به رابطۀ خویشاوندی مابین بریتانیا و مهاجران، از آنان تقاضای تکذیب و تقبیح قاطعانۀ سیاست دست اندازی و تجاوز به مستعمرات را نموده ایم، سیاستی که نهایتاً منجر به قطع ارتباطات و مکاتبات ما خواهد شد. آنان هم چنان به صدای حق طلبانۀ قوم و خویش خود ناشنوا باقی مانده اند. ما بایستی، در نتیجه، تسلیم ضرورتی که جدایی از بریتانیا را تقبیح میکند شویم و آنان را همانند بقیه بشریت، دوست در زمان صلح و دشمن در زمان جنگ تلقی کنیم.
بدین جهت، ما، نمایندگان ایالات متحده آمریکا، گرد آمده در گنگرۀ عمومی، با توسل به خداوند برای صحت نیت خود، به نام و اقتدار مستعمره نشینانِ نیکو و ارجمند، قاطعانه اعلام میکنیم که مستعمرات متحد، آزاد و مستقل بوده و چنان است حق مسلم آنان، که مستعمره نشینان از هرگونه وفاداری به تاج و تخت بریتانیا مبری میباشند، که تمامی ارتباطات سیاسی میان مستعمره نشینان و دولت بریتانیا زایل بوده و بایستی باطل گردند، که به عنوان ایالات آزاد و مستقل، مستعمره نشینان حق وصول مالیات در زمان جنگ، قبول پیمان صلح، اتحاد و پیوستگی با دُول بیگانه، برقراری تجارت و بازرگانی و تمامی حقوق دیگر که متعلق به کشورهای مستقل میباشند را دارا هستند. برای پشتیبانی و حمایت از این بیانیه، با اتکا راسخ به مشیت الهی، ما، نمایندگان ایالات متحده آمریکا، متقابلاً به یکدیگر با زندگی، مال و شرف خود تعهد میبندیم.
جان هنکاک – رئیس کنگره عمومی
چارلز تامسون – دبیر کنگره عمومی
نمایندگان ایالات متحده آمریکا در کنگرۀ عمومی
ایالت نیوهمپشر:
Josiah Bartlett, William Whipple, Matthew Thornton
ایالت ماساچوست:
John Hancock, Samual Adams, John Adams, Robert Treat Paine, Elbridge Gerry
ایالت رود آیلند:
Stephen Hopkins, William Ellery
ایالت کانتیکت:
Roger Sherman, Samuel Huntington, William Williams, Oliver Wolcott
ایالت نیویورک:
William Floyd, Philip Livingston, Francis Lewis, Lewis Morris
ایالت نیوجرسی:
Richard Stockton, John Witherspoon, Francis Hopkinson, John Hart, Abraham Clark
ایالت پنسیلونیا:
Robert Morris, Benjamin Rush, Benjamin Franklin, John Morton, George Clymer, James Smith, George Taylor, James Wilson, George Ross
ایالت دلاویر:
Caesar Rodney, George Read, Thomas McKean
ایالت مریلند:
Samuel Chase, William Paca, Thomas Stone, Charles Carroll of Carrollton
ایالت ویرجینیا:
George Wythe, Richard Henry Lee, Thomas Jefferson, Benjamin Harrison, Thomas Nelson, Jr., Francis Lightfoot Lee, Carter Braxton
ایالت کارولینای شمالی:
William Hooper, Joseph Hewes, John Penn
ایالت کارولینای جنوبی:
Edward Rutledge, Thomas Heyward, Jr., Thomas Lynch, Jr., Arthur Middleton
ایالت جورجیا:
Button Gwinnett, Lyman Hall, George Walton
منبع:
The Pennsylvania Packet, July 8, 1776
مترجم - لاله گیلانی
Recently by LalehGillani | Comments | Date |
---|---|---|
Future Belongs to the Fallen | 12 | May 03, 2011 |
منکه ماندن را ندانم یا که رفتن | 7 | May 03, 2011 |