دروغمیگویند
مثلِ هیچ چیزِ دیگر نیست عشق
معشوقه را در آغوش فشردن
به هیچِ این جهان نمیماند
حتا خیالش را به آغوش كشاندن
با اندك نسیمی بلند شدن
كنارِ هر ریزه گُلی شكفتن
عصرها بر بامِ خدایان قدم زدن
یا اصلا بگو از كدام بیكارِ آسوپاس میآید
قصرِ بلور ساختن؟
دلِ رخشانِ شب را بدست آوردن
روی تنِ مهتاب
با انگشت قلبی كشیدن
یك سكه پنج ریالی قدیم را
سروته به گردن آویختن
بجای دائم دیروز
در فردا زیستن ...
باور كن در گرمترین چشمههای زمین هم
نتوان در آب شعلهور شدن
كه نقطه تنِ معشوقه.
به دل و دیاری نتوان گفت
این تنِ من بستر تو
كه با او.
مرزِ خیال و واقع
هرگز اینهمه مدادی نیست
كه در عشق
مثلِ انتقالِ قبله به دمشق.
میبینی
حتا در قافیه هم
بیهمتایی ای عشق.
16/2/2012
ا- ماهان
Recently by Alef Mahan | Comments | Date |
---|---|---|
کارناوال ریو تا تهران | 1 | Nov 27, 2012 |
اتوبوسی بنام هوس | - | Oct 29, 2012 |
از « آ » تا « ی » ای آزادی | - | Oct 13, 2012 |