اشاره ی نخست : اگر چه زنده یاد فروغ فرخزاد در غزل پنجره گفته بود "ای دوست ، ای برادر ، ای همخون/ وقتی به ماه رسیدی/ تاریخ قتل عام گل ها را بنویس" و یا روانشاد مهدی اخوان ثالث در "نا گه غروب کدامین ستاره ؟" هشدار داده بود "ای دوست ، ما را مترسان ز دشمن/ ترسی ندارد سری که بریده ست" و یا سراینده ی فقید و پر احساسی چون سیاوش کسرایی زمزمه می کرد که "به من گفتی که دل دریا کن ای دوست"، اما انگیزه ی اصلی نگارنده در تهیه و تدوین زنجیره ی "ای دوست" ، سروده ای بود از دکتر باقر پَرهام به ویژه آنجا که می گوید:
تحمل دگری ، از لوازم بشری ست / بشر ، بشر نشود جز از این گذر ، ای دوست
و یا در بخش پایانی که گفته است:
تو خود یکی ز دگر زادگان ِ یک خاکی
بس است مغلطه در عالم نظر ، ای دوست ...
شاید سروده ی دکتر باقر پَرهام ، پیامی باشد برای آن دسته از ما ایرانیان که کم و بیش گرفتار زخم خود بزرگ بینی ، و یا خود کم بینی ، و یا حتی اسیر خود پسندی هستیم و یا درسی باشد برای افراد ویا حکومت هایی که خود را در برج عاج می انگارند و بدون هیچ دلیل روشن و موجهی به دیگران می تازند و یا با آنان به شکلی قهر آمیز و خشم گینانه رفتار می کنند.
باید یاد آور ساخت که دکتر باقر پَرهام ، نه تنها شاعر و نویسنده ای برجسته ، بلکه مترجم و پژوهشگر جامعه شناسی و فلسفه است و در سال ۱۳۵۸ خورشیدی نیز مدت زمانی عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران بود. وی از سال ١٣٧٩ در شهر ساکرا منتو مرکز ایالت کالیفرنیای آمریکا سکونت دارد و از همکاران گروه فرهنگ و هنر بخش فارسی بی بی سی است.
بهر حال ، در زمینه ی "ای دوست" نمونه های فراوانی در سروده های سخنوران پیشین (کلاسیک) و سرایندگان این زمانه (معاصر) یافت می شود که هر یک می تواند به نوبه ی خود ، زیبا و دلنشین و آموزنده باشد. برخی از این نمونه ها را در بخش ادبی تارنمای "عصر نو" [1] می توان یافت
اشاره ی دوم : در اشاره ی نخست ، سروده هایی را پیرامون "ای دوست" بر پایه ی "پند و اندرز زندگی" مورد مطالعه قرار دادیم. در این بخش ، در پیوند با "ای دوست" به مفهوم معشوقه ، یار ، دلداده و یا القاب دیگر_ عاشقانه، به موضوع پیوسته جاودانه ی "عشق" می پردازیم. در عین حال ، نباید از نظر دور داشت که در ادبیات صوفیانه که راه رسیدن به خدا ، پاکی و محبت است علاقه ی به خدا را عشق عرفانی می گویند و سرایندگان صوفی، مانند مولوی و عطار و دیگران که معشوق خود را خدا می دانستند، با استفاده از "ای دوست" اشعار بی شماری در مورد عشق به خدا سرودهاند. در این بخش واژه ی "ای دوست" را با پیوند برعشق [2] ، در برخی سروده های سخنوران پیشین و سرایندگان این زمانه با یکدیگر مرور می کنیم
اشاره ی سوم : نگارنده در اشاره ی سوم به مطالعه ی سروده های "ای دوست" به مفهوم رفیق و آشنای هم صحبت و همراه می پردازد. به مفهوم آن چنان فردی که معاشری خیرخواه و به مصداق گفته ی سعدی شیرازی است که سرود: "دوست آن باشد که گیرد دست دوست - در پریشان حالی و درماندگی" و یا از جمله افرادی ست که به حرف ها و شکوه های انسان ، با متانت و صبر و حوصله گوش می دهد ، چنانکه وحشی بافقی می گوید: "دوستان شرح پریشانی من گوش کنید - قصه ی بی سر و سامانی من گوش کنید".
شاعران معاصر (سرایندگان این زمانه) ، در سروده های خود پیرامون بسیاری از مسائل_ تلخ و شیرین_ روزگار_ خویش ، با "ای دوست" سخن ساز کرده اند و گاهی نیز در قالب طنز ، داستان هایی از ماجرا های امروز و یا از گذشته های تاریخ به میان آورده اند. برخی از این نمونه ها را در بخش ادبی تارنمای "عصر نو" [3] می توان یافت
دکتر منوچهر سعادت نوری
مجموعه ی گل غنچه های پندار [4]
About this Blog [5]
Recently by M. Saadat Noury | Comments | Date |
---|---|---|
برای نسرین ستوده : در زنجیری از سرودهها | 11 | Dec 01, 2012 |
آفریدگار | 7 | Nov 04, 2012 |
First Iranians who became Famous for Different Reasons | 2 | Nov 02, 2012 |
Links:
[1] //asre-nou.net/php/view.php?objnr=24055
[2] //asre-nou.net/php/view.php?objnr=24138
[3] //asre-nou.net/php/view.php?objnr=24295
[4] //legacy.iranian.com/main/main/blog/m-saadat-noury/blossoms-thoughts
[5] //legacy.iranian.com/main/main/blog/m-saadat-noury/about-blog