Published on Iranian.com (//legacy.iranian.com/main)

رحيم مرغي در ماليبو

Balatarin
Share/Save/Bookmark

رحيم مرغي در ماليبو
by Red Wine
29-Aug-2008
 

به به...اخيش...

تازه كشك و بادنجون رو خورده بودم و در حالي كه چايي ميخوردم به گلپا هم گوش ميكردم...

در خرابات مغان نور خدا ميبينم           اين عجب بين که چه نوری ز کجا ميبينم

***

توي همين حال و احوال بودم كه يك دفعه مادرم اومد توي اتاق و گفت:

-فردا شب مهموني ميدم,  سي چهل تا مهمون داريم يك ليست نوشتم چيزايي كه ميخوام , ماشين بيگير و برو و زودي بيا.

اه!!!!9000 كيلومتر اومدم اينجا و بعد از 9 سال و شما منو ميفرستي دنبال خريد كردن !؟!؟!

-بله,  پس چي !؟!؟! همه به خاطر تو ميان ,  نه واسه من و بابات.

اي بابا... بذار چايي تموم شه و استاد اين بزم رو تموم كنه  چشم,   ميرم.

-نه خير... همين الان باهاس بري,  اصلن از زماني كه رفتي اروپا تنبل شدي ,  خير نبينن اين فرانسويها كه انقدر بي ابرو و از خود را ضين و بچه من رو عوض كردن...

بده شما ليست رو ببينم , پهلوي كي باهاس برم ؟

-ميري پيش اقا مايك , ليست رو نشون ميدي , اون خودش ميدونه چيكار كنه.

 اقا مايك ديگه كيه ؟

- اقا مايك  همون اق رحيم خودمونه.

اوني كه توي بازار تجريش  سوسيس كالباس ومرغ ميفروخت ؟ رحيم مرغي  رو ميگي ؟

-بله,  چند ساله كه اومده اينجا با خانمش... از زماني كه گرين كارت گرفته ,  اسمش رو عوض كرده ,  خانمش شده سوزان و ايشون شده مايك.

چند سال پيش عمه مهين خودت رفته بوده پيشش و از فراموشي صداش كرده بوده : اق رحيم,  فاطي خانم چطورن ؟ ... اون هم بهش بر خورده تا چند وقت محل به عمه خانم نذاشته.يادت باشه كه اسم جديدش رو بگي.

 ***

خلاصه... ماشين گرفتم و با چه زحمتي ادرس رو پيدا كردم...

سوپر تر تميزي بود و معلوم بود كه نود درصد مشترياش , ايروني هستن.

***

باهاش سلام و عليك كردم و بعد از چند لحظه من رو به جا اورد.

-اه ه ه ه ه ... تو فلاني هستي  پسر فلاني ... اي بابا... اصلن نشناختمت... اون زمونا كه خيلي تخس بودي,   حالا كجا هستي ؟ چكاره محل هستي ؟ يونيورسيتي رفتي يا يك راست بيزينس من شدي ؟! ها ؟!!

والا دانشگاه كه رفتم و تموم كه شد,  ديدم امريكا فايده نداره و رفتم اروپا.

-نه بابا !!! ايول ايول... دست مريزاد...

-اين مملي ما هم تازه  درسش تموم شده و ميگه كه ميخواد بره اينگيليس و بقيه درسش رو ادامه بده .

حالا شوما كجا و اينجا كجا ؟

-اي بابا...ايران كه ديگه جاي موندن نبود واسه ما... همش بد بياري ,  غم و ناراحتي  ,  بد بختي و كسادي ... پشيمونم كه چرا زودتر نيومدم.

-الان چند سال هست كه شديد كار ميكنم ,  بيزينس ديگه هم دارم,  شكر خدا وضعم خوبه و شايد تا چند وقت ديگه اسباب كشي كنم و برم ماليبو زندگي كنم,  سوزي خانم اونجاها رو خيلي دوست داره.

به سلامتي... اميدوارم كه هميشه خوش باشيد.

-ممنون داداش... اين امريكن دريم راسته به مولا .

***

اينو گفت و بعد از نيم ساعت روده درازي و فيس و افاده در مود زندگي خوبش ,  ليست رو دادم بهش و از اونجا رفتم.

صداي استاد با ساز توكل هنوز توي گوشمه :

آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت


خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت

***

خوش باشيد.


 

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by Red WineCommentsDate
که خوش می‌‌آمد آن بورانی اسفناج
4
Dec 04, 2012
راهی‌ که بازگشتی نداشت
6
Nov 22, 2012
ساعتِ آخر یک آزادیخواه
32
Nov 10, 2012
more from Red Wine

Source URL (retrieved on 12/08/2012 - 00:49): //legacy.iranian.com/main/blog/redwine-276

 
© Copyright 1995-2010, Iranian LLC.   |    Archives   |    Contributors   |    About Us   |    Contact Us   |    Advertise With Us   |    Commenting & Submission Policy   |
|    Terms   |    Privacy   |    FAQ   |    Archive Homepage   |