ديشب خيلي دير خوابيدم.چشمام باز ميشه ولي يك سر درد عجيبي داره مخ من رو ميتركونه !
از پائين صداي مولينكس مياد... مامان قصد داره كه من نخوابم ! به روي خودم نميارم انگاري شراب ديشب , سركه بوده و من بيخبر عاشق ساقي ...
پلتيك ناپلوني مامان نتيجه نداره , از پائين صداي پاي بابا رو ميشنوم كه داره مياد طرف اتاق من, زير پتو قايم ميشم بابا مياد تو اتاق ...
-Bonjourrrrrrrrrr ...
j'ai besoinnnn de dormirrrr un peuuu plussss.s'illll vous plaîttttt....
-مامانت برات صبحانه گذاشته.پاشو بيا مسيو.فيلم بازي نكن كلك.
سرم خيلي درد ميكنه... ميل ندارم .
-اينا مال كم خوابيه , شايد هم مال مشروب باشه ...
-زياد خوردي ؟ چي خوردي اصلن ؟
هيچي فقط چند گيلاس شراب كه اون هم حساب نميشه.
-چي چي حساب نميشه ؟ پاشو يك دوش بگير, يك چيزي بخور و بعدش دواي تو عرق بيدمشك هست.
نه اقا جان...ميخوابم و بعدن خوب ميشم.
***
چند دقيقه بعد مامان مياد بالا ...
-اره ديگه ... شب ميري ددر و با خدا ميدونه كي , عرق ميخوري وسر درد و ادا بازيت مي افته به گردن من .
-عشق و صفاي ميرزا با مردمه و ناز و اداش با منه.
عرق چيه مادر !؟!؟! يه گيلاس شراب خوردم . همين.
-خاك بر سر من كنن كه بچه خانم ××× و نوه اقا ××× بره شبا لات بازي . تو پاريس هم اينجوري ميكني !!! اينا واسه اينه كه زن نداري !!! اون هم زن ايروني كه مواظبت باشه غمت رو بخوره , تو براش تب كني , اون برات بميره ...
عجب گير كردم ها ... اصلن الان پا ميشم بليت رو عوض ميكنم و برميگردم ...
-بله ... اقا ليبرال شده.ميدونم چيه داستان...همش تقصير اون دختر خارجيه هست كه باهاش ميري خاك برسزي ميكني ... الاهي خير نبينه كه بچه من رو عرق خور كرد و هيز ...
مادر نفرين نكن سر ظهري... اوني كه شما امسال عيد ديديش , ديگه باهاش نيستم.
-من نمي فهمم اين دخترا دختر فرانسويها خونه ندارن ؟ مادر پدر ندارن كه شب ميان تو خونه تو ميكپند ؟
-اينجوري نميشه... بايد زن ايروني بگيري ...
خيلي خوب ...
پاشو كه لنگ ظهره ... برات كتلت درست كردم ... ترشي بادنجون هم هست ...
***
مامان رفت پائين و سر دردم خوب شد ... حالا راز كار چيه ... خدا داند .
به اين فكر بودم كه اين پدر و مادر من وشما تا كي بايد غم و غصه ما رو داشته باشن ؟ چقدر پدر و مادر ماها زحمتكشند و غمخوار ما ... اين مامان بابا هاي ايروني در دنيا تك هستند.بهترين هستند. الان به عكسشون نگاه ميكنم و چقدر خوشحالم كه همچين پدر و مادري دارم .هنوز 2 هفته نشده , دلم براشون يك ذره شده . دم همه شما پدر مادرهاي ايراني گرم .
پاشم وبرم يك تلفن به مامان بابا بزنم.
Recently by Red Wine | Comments | Date |
---|---|---|
که خوش میآمد آن بورانی اسفناج | 4 | Dec 04, 2012 |
راهی که بازگشتی نداشت | 6 | Nov 22, 2012 |
ساعتِ آخر یک آزادیخواه | 32 | Nov 10, 2012 |