کود نوشته هایم را
بر ریشهء باورها میریزم
و در اطاقکی گسترده به جنگل
نقب می زنم از گذشته تا حال
آه که کرم عمر
چه بی رحمانه آرزوهایم را پوسانده است!
من خیره به کتاب سرنوشت
غرق در سطر های زندگی به پیش میروم
چشم به راه شاهزاده ای
که مرا از خود برباید
ببرد به شهر خنده ها
به قصر پرنده ها
آنجا که دروغ دهکده ای است گمنام
و هیچ بشری محکوم نیست
-ز خاص و عام-
آنجا که داری نیست
دوری نیست
آنجا که پیراهن عثمانی برای بهانه جویی نیست
آوا کوه بر
Recently by akoohbor | Comments | Date |
---|---|---|
تنگی تولد | 2 | Dec 09, 2011 |
طلسم شده | 3 | Jul 08, 2011 |
خش خش آهنگین | - | Jun 13, 2011 |