ای برادر، گر تو باشی کرد، و یا ای لر، و یا ای بختیاری
این بدان، کر بر ریشه ات، هر چه میگو یی، که در ایران براری
من گر اذریم، و یا بلوچ، و یا ای خوزستانی
این بدان، رفیق من، که من اینرانیم، در کل ریشه ام، کاین را براری
دشمنان ایران زمین، بس نفاق و تشنج، خواهند به جو
گول مخور، ای جان من، تو ایرانی هستی، در دلت، این را براری
من عاشق ایران، و ایرانیم، ای برادر، این فراموشت مکن
که در جان من ایران باشد، و در روحم ایرانی، ای دوست، کاین را براری
چند لغت، ز این شاعر، گر نشیند بر دلت، ای جان
عشق ایران، بر یاد داشته باش، در لب روحت، ای جان من، کاین را براری
Recently by مسعود از امریکا | Comments | Date |
---|---|---|
مولـوی - "چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم" | 19 | Feb 21, 2010 |
گر مولانا خدایت، ز این ره عشق، فراقت باشد | 17 | Feb 17, 2010 |
بوستان در یک دست، گلستان در دست دگر، ز این دیوان شمس در قلب، رها باش ای برادر، بس رها | 20 | Feb 16, 2010 |