هرگاه به تاریخ انتخابات ریاست جمهوری ایران نزدیک می شویم، بخش عمده ای از نیرو و وقت افراد مترقی و آزادیخواه جامعه، صرف بحث و جدلی فرسایشی پیرامون مسئله "تحریم یا مشارکت" در انتخابات می شود. وقت و نیرویی که قاعدتآ می بایست در جهت پیشبرد اهداف دموکراتیک در سطح وسیعتر جامعه استفاده شود.
به نظر من، علت اصلی این جدال درک نادرست "تحریمی ها" از کاربرد رأی به عنوان یک ابزار جامعهء مدنیست که در اینجا به برخی از این استفاده های نادرست اشاره می کنیم:
۱- رأی دادن در انتخابات ریاست جمهوری "همه پرسی" برای تأیید یا رد مشروعیت نظام نیست:
بعضی از تحریمی ها معتقدند که با شرکت نکردن در انتخابات ریاست جمهوری، "مشروعیت" کل نظام را از بین میبرند. در حالی که کاربرد رأی مردم در انتخابات ریاست جمهوری، صرفآ انتخاب یک فرد به عنوان ریئس جمهور برای یک دورهء ۴ سال است. و نه تنها در ایران، بلکه در هیچ کجای جهان، انتخابات ریاست جمهوری به معنی "همه پرسی" برای تآیید یا رد مشروعیت یک نظام سیاسی نیست. از این رو، نه مشارکت گستردهء مردم در انتخابات مشتی محکمی بر دهان دشمنان نظام است و نه تحریم آن مشت محکمی بر ساختار نظام. و اصولآ رأی پنجه بُکس نیست که بخواهیم با آن مشتی بر دهان کسی بکوبیم.
این سئوال نیز پیش می آید که چرا مدافعان تحریم فقط هر ۴ سال یک بار، در روز انتخابات ریاست جمهوری به یاد مشروعیت نظام می افتند. اگر مشروعیت نظام را قبول ندارند، قاعدتآ می بایست در تمامی اموری که پای نظام در میان است راه نافرمانی مدنی را پیش بگیرند. پس چرا هنگامی که بچه های خود را در مدارس آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ثبت نام می کنند، یا در طول مدتی که بر اساس قوانین نظام به فعالیت های تجاری می پردازند، یا زمانی که ازدواجهای خود را به ثبت رسمی می رسانند، یا هنگامی که با گذرنامهء جمهوری اسلامی سفر می کنند، فرم های کارت ملی را پر می کنند و یا از بانکهای دولتی تقاضای وام می کنند، مشروعیت نظام و قانون اساسی را زیر سئوال نمی برند و از تمامی قوانین پیروی و از مزایای آن استفاده می کنند؟
مگر می شود نظام سیاسی و قانون اساسی یک کشور، فقط هر ۴ سالی یک روز فاقد مشروعیت باشد و در سایر روزها و در تمامی عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دیگر (به جز انتخابات!) از مشروعیت کامل برخوردار باشد؟ چرا باید فقط آن روزی در خانه خود بنشینیم و دست از فعالیت خود برداریم که به عنوان شهروند دارای بالاترین میزان قدرت خود هستیم، و از حق رأی دادن خودمان، که با ارزش ترین دستاورد و خونبهای یک قرن مبارزهء سیاسی است، به آسانی بگذیرم؟
۲- رأی دادن وسیله ایست برای نشان دادن چهرهء واقعی ملت نه چهرهء واقعی نظام.
بعضی از تحریمی ها می گویند "ما رأی نمی دهیم تا چهرهء واقعی نظام معلوم شود"، که این دقیقآ برخلاف بدیهی ترین کاربرد رأی در تمامی جهان است و واضح ترین نمونهء استفادهء نادرست بعضی از ما ایرانی ها از ابزارها.
"رأی" مهمترین ابزار جامعهء مدنی برای بیان خواسته ها و مطالبات مردم است. در هیچ کجای دنیا از رأی به عنوان وسیله ای برای نشان دادن "چهرهء واقعی نظام" استفاده نمی شود. هر چند هم که گزینه های مردم در یک انتخابات محدود باشند (که البته در انتخابات دورهء دهم ریاست جمهوری چنین نیست) باز هم آن کسی که فردای روز انتخابات نامش از صندوق ها بیرون می آید، نمایندهء افکار و فرهنگ و دیدگاه مردم است و نه چهرهء نظام.
در زمان ریاست جمهوری جورج بوش در آمریکا، با وجود اینکه بر طبق تمامی آمارها میزان رضایت مردم آمریکا از سیاست های او بیش از ۲۰٪ نبود، ملت آمریکا در سراسر جهان از پایین ترین سطح احترام و محبوبیت برخوردار بوند، تا حدی که هنگام سفر به کشورهای خارجی بر لباس ها و کلاهای خود برچسب پرچم کانادا را می چسباندند تا کسی از ملیت آنها با خبر نشود. آیا مردم جهان بر سر قدرت آمدن جرج بوش را ناشی از "درایت" مردم آمریکا (مثلأ برای نشان دادن چهرهء واقعی میلیتاریزم این کشور) می دانستند یا نتیجهء بی مسئولیتی و جنگ دوستی آنها؟
و آیا نسل آیندهء آمریکا که قربانی سیاست های اشتباه دوران جورج بوش خواهد بود و از بحران های اقتصادی و اجتماعی فراوانی رنج خواهد برد، این استدلال را از پدران و مادران خود خواهد پذیرفت که "ما به رقیب جرج بوش رأی ندادیم تا چهرهء واقعی میلیتاریزم آمریکا بر همگان آشکار شود"؟
ثانیآ، هیچ صورتی در این جهان ماهیت ثابتی ندارد و به گفتهء بزرگان فلسفهء خودمان، حتی جوهر اشیاء نیز همواره در حرکت و تکامل است. پس چطور برخی معتقدند که نظام جمهوری اسلامی یک صورت و جوهر ثابتی دارد که با هیچ میزانی از مشارکت مردم و تلاش مستمر آنها برای اصلاحات قابل تغییر و تحول نیست، و تنها کاری که از دست ما بر می آید پرده برداشتن از این "چهره واقعی" است؟ حقیقت این است که هر ملتی با علم و عمل خود سرنوشت خود را پیوسته شکل می دهد و آیندهء خود را می سازند. اگر ما امروز در خانه های خود بنشینیم و در ترسیم چهرهء آیندهء کشور و انقلابمان مشارکت نکنیم، مسلمآ آن چهره هیچگاه مطلوب ما نخواهد شد.
۳- رأی دادن وسیله ای برای حل مشکلات درونی جامعه است، نه بلندگویی برای رساندن صدای شکایت ملت به گوش "جهان".
در چهار سال گذشته، به علت ضعف شدید دولت احمدی نژاد در مدیرت کشور، شاهد لطمه های بزرگی در تمامی عرصه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه بودیم. در کمتر دوره ای پس از انقلاب مشکلات مسکن، تورم، بی کاری، رکود و رخوت در نهادهای مدنی و محافل فرهنگی و هنری٬و البته تنش با قدرت های خارجی اینچنین گریبانگیر مردم ایران بوده و زندگی روزمرهء آنها را دشوار ساخته است. پس رأی دادن امروز یک ضرورت برای حل مشکلات حقیقی مردم است و بازگشت به مدریتی علمی تر و سالم تر در ادارهء کشور.
در این میان، برخی از تحریمی ها معتقد هستند که با عدم مشارکت در انتخابات می توانیم این پیام را به گوش "جهان" برسانیم که ملت ایران از وضع موجود خود ناراضی است و مثلآ از نظارت استصوابی در اتنخابات یا از کمبود آزادی های سیاسی و اجتماعی رنج می برد. یعنی رساندن یک پیام نمادین به گوش "جهان" را بر حل مشکلات واقعی جامعهء خود مقدم می شمارند.
من فکر می کنم اگر ملتی خود را باوری داشته باشد، هرگز چنین معامله را انجام نمی دهد و شکوه و گلایه بردن به بیگانه را بر کوشش و تلاش خود برای حل مشکلات کشورش ترجیح نمی دهد.
۴-هدف از رأی دادن چیست؟
حتی اگر کسی کلیت نظام را قبول نداشته باشد، این حقیقت را نمی تواند انکار کند که مثلآ میان دولت خاتمی و دولت احمدی نژاد تفاوت های برزگی وجود دارد. این تفاوت ها را می توان به خوبی در وضع اقتصادی کشور، سیاست خارجی، میزان آزادی های اجتماعی، فساد اداری، وضعیت فرهنگی، رشد جامعهء مدنی، پیشرفت صنایع و کشاورزی و به طور کلی در زندگی مردم مشاهده کرد. اگر مشارکت مردم در انتخابات موجب بهبودی وضع مردم حتی در یکی از عرصه ها فوق شود، پس رأی دادن وظیفهء ملی هر ایرانی است.
فراموش نکنیم که ملت ما حق رأی را آسان بدست نیاورده است. در پشت هر رأی یک قرن مبارزهء سیاسی و تلاش مستمر نخبگان و روشنفکران و آزادیخواهان این دیار نهفته است. و مسلمآ اگر عناصر مستبد حکومت ها در طول این صد سال می توانستند، حتی لحظه ای برای سلب این حق از مردم تردید نمی کردند. پس ما هم در استفاده از این حقمان تردید نکنیم.
علی نصری
Recently by Ali Nasri | Comments | Date |
---|---|---|
تلاش برای آزادی حسین درخشان | 10 | Nov 22, 2008 |