بخش سوم
در بخش اول ودوم به بررسی مدعیان دفاع از مردم ایران و نحوه فعالیت آنها در گروه های سیاسی و در دانشگاه ها پرداختیم . در بخش پایانی ضمن اشاره به فعالیت های هنری آنها به جمعبندی کوتاهی نیز مبادرت خواهد شد.
مسلما برگزاری جشن های سنتی میتواند کار بسیار ارزشمندی باشد و باعث میشود عده بیشماری به بهانه آن گرد هم آیند و شادی کنند . نوروز باستانی ایرانیان که نوید دهنده نو شدن طبیعت است به واقع جشنی را هم میطلبد. بعلاوه چه کسی میتواند منکر شادی و جشن برای مردم باشد ؟ مسلما رقص، موزیک و غذا بخشی از فرهنگ کشورهای مختلف است اما محدود کردن فرهنگ کشورها تا این حد نادرست است .
اگر اینطور باشد آمریکائیان از نظر تعدد نمایشات رقص ، موزیک و غذا در دنیا رکورد دارو مدعی رهبری هستند ، اما مردم دنیا چه نگرشی اکنون به مردم آمریکا و عملکرد دولت آنها دارند ، معیار اصلی برای شناخت فرهنگ فکری ملیت ها چیست ؟عمکرد اکثریت مردم آمریکا و خاموشی آنها در مقابل سیاست خارجی دولتمردانشان در ۵۰ سال گذشته چه پیامی را به مردم دنیا میدهد ؟
جالب این است که این مراسم باز هم تحت عنوان اشاعه فرهنگ ایرانی برگزار میشود این جشنها و گردهمائی ها هم میتوانست موثر واقع شود اگر اشاعه بخش فرهنگ خردگرایانه ، انسانی ایرانیان در کنار رقص های زیبا با لباسهای مختلف و غذاها جلوه گر میشد. اما متاسفانه در این مراسم قسمت های با ارزش فرهنگ ما که تاکید بر همدلی انسانها ی مستقل از ملیت اشان دارد به نمایش گذاشته نمیشود.
ای بسا هندو و ترک همزبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان همزبانی دیگر است همدلی از همزبانی خوشتر است
بر همین مبنای فکری است که انسانهای عدالتخواه در سرتاسر جهان با هم پیوند میخورنددر حالیکه سلطه طلبان به تجاوز متوسل میشوند. بنابراین نمیتوان ادعای وطن دوستی ودلسوزی برای مردم ایران داشت و بر علیه حمله به ایران ایستادگی نکرد.
اکنون قابل فهم است که چرا در حالیکه فعالین جنبش ضد جنگ بویژه پس از تجاوز به عراق از کمبود امکانات زجرمیبرند و برای برگزاری هرگونه فروم ضد جنگ با مشگل روبرو هستند، برگزارکنندگان این جشن ها با استقبال مراکز قانونی روبرو میشوند تا یکی دیگر از قوانین » دمکراسی « رعایت شود. البته ناگفته روشن است این برگزار کنندگان باید قول بدهند که هیچ نوع فعالیت سیاسی در این گرد هم آیی ها صورت نگیرد. بر اساس همین تفاهم ضمنی برگزار کنندگان ایرانی طرفدار آزادی و دمکراسی ! و صد البته وطن دوست و ایران دوست ! سر تعظیم به این قوانین فرود می آورند و در زمانیکه هزاران نفر بخاطر ایران ! و اشعاعه فرهنگ ایرانی دور هم جمع میشوند نه تنها حاضر نیستند کوچکترین اعتراضی به جنگ طلبان کنند بلکه اشاره ای هم به امکان حمله به ایران نمیکنند .
در فرهنگ فکری طرفداران » دمکراسی « و » حقوق بشر« صاحبان زروزور مخالفت با کشتار انسانهای بیگناه یعنی سیاسی بودن . می باید از این گروه یک سئوال ساده کرد :
چنانچه شما مخالف حمله و یا تحریم ایران هستید ،چرا این خواست را در جشن مهرگان و دیگر مراسم در معرض افکار عمومی قرار نمیدهید؟
عدالتخواهی بخش مهمی از فرهنگ فکری ایرانیان بوده و جا دارد که در جشن ها و مراسم به نمایش گذاشته شود. با نادیده گرفتن این بخش از فرهنگمان این مراسم نیز به سوی اشاعه فرهنگ مادی و مصرفی سرمایه داران کشیده خواهد شد ،که نهایتا بی تفاوتی و از خود بیگانگی انسانها را در برخواهد داشت یعنی همان هدف اصلی که از طریق اجرای این مراسم دنبال میشود. اگر با این هدف مقابله نشود ما شاهد مصاحبه هایی خواهیم بود که جوانان ایرانی بجای بهره گیری بهینه از پشتوانه فرهنگ غنی و انسانی ایران و تاکید بر گسترش این فرهنگ و بالاخره اعتراض نسبت به تجاوز به کشورشان ، در مورد مد لباس و هنرپیشگان هالیوود سخن پراکنی خواهند کرد.
در بخش هنری !افرادی نظیر شهره آغداشلوها ، پرویز صیادها ، مری آپیک ها ، ادعا می کنند سعی در ترویج فرهنگ ایرانی دارند !
شهره آغداشلوبرای هر نقشی روی صحنه میرود تا بتواند روی فرش قرمز از ما بهتران گام گذارد. وقتی از او در رابطه گرسنگان آفریقا و صنعت هالیود سئوال می شود با کمال بی احساسی پاسخ میدهد : خوب چکار میشه کرد گرسنگی وجود دارد!
این تازه به دوران رسیده و سیندرلای ۵۰ ساله هالیودی فراموش کرد به مد جدید هالیودی ها اشاره کنند که هنرپیشگان صنعت عظیم هالیود اخیرا به جای سگ یک بجه افریقایی را در بغل می گیرند تا ثابت کنند بشر دوستانی هستند که هر از چندگاهی لطفی به مشگل فقرا کرده و راه حلی برای آن دارند.!
در زمینه تئاتر امثال مری آپیک ها و پرویز صیادها ادعا می کنند می خواهند به جنگ خرافات و مذهب بروند. اینان دلیل بدبختی بشریت را مذهب و صد البته در راس آن اسلام می بینند .
خرقه پوشی من از غایت دینداری نیست پرده یی بر سر صد عیب نهان میپوشم
به بیان شیوای حافظ این دروغگویان خرقه مبارزه بر علیه جهل و خرافات را می پوشند تا صد عیب پنهان خود را بپوشانند غاقل از اینکه با محک تجربه میتوان این افراد را نیز رسوا کرد.
مری آپیک به دیدن لورا بوش میرود تا از او برای به صحنه بردن تئاتری به زبان انگلیسی در مورد مشگلات زنان ایران !مذاکره کند . البته ایشان با خانم لورا بوش از مشگلات زنان افغانستان و عراق صحبتی نمی کند. او بخود اجازه نمیدهد از جنایات بیشمار و همه روزه علیه زنان در آمریکا سئوالی کند .
او از علل انحطاط اخلاقی و روانی مادری که پنج فرزندش را در وان خانه اش خفه میکند و صدها نمونه دیگر که سیر فروپاشی بنیان های خانواده در جامعه آمریکا را نشان میدهد نمی پرسد. این بازیگران و کارگردانان در به صحنه بردن مصیبت هایی که در اثر جنگ های تجاوزکارانه بویژه به زنان وارد می شود، هیچ رسالتی احساس نمیکنند. آنان نمیخواهند که بینندگانشان از امراض مقاربتی ناشی از تجاوز سربازان آمریکائی ، بی امنیتی ، از دست دادن فرزندان ، فقر و فحشاء زنان این کشورها مطلع شوند. مسلما اگر بینندگان از این امور مطلع شوند به نیروهای ضدجنگ و تجاوز تبدیل خواهند شد و این هنرمندان جایی در کنار بوش و هیلری کلینتون نخواهند داشت . پرویز صیاد مقابل کاخ سفید سخنرانی می کند و به بوش می گوید : چرا سربازان آمریکائی باید برای نجات ایران ! جان خود را از دست دهند ؟
مری آپیک ، بوش را که مدعی است مسیح به او گفته که : جرج به افغانستان و عراق برو و آنجا را محاصره کن مرتجع نمیداند و اینکار بوش را که در اکثر سخنرانی هایش کشیشی را به همراه دارد دخالت دین در دولت نمیداند و نانسی پلوسی را که در مصاحبه هایش عکس مریم مقدس را کنار خود می گذار مذهبی قلمداد نمی کند.
این دروغگویان با خرافات و مذهب مخالف نیستند بر عکس هر ایدئولوژی که حامی سرمایه داران بزرگ باشد را حمایت می کنند. در تلویزیونهایشان که پر از مبلغین مذهبی اسلامی و مسیحی و یهودی است را دنبال کنید . اینان با مذاهب موافق و همراه و حافظان نظام سرمایه داری زیر لوای احترام به ادیان هیچ مخالفتی ندارند بر عکس با هر ایدئولوزي و یا مذهبی که بخواهد مقابل این زورگوئیها بایستد مقابله میکنند و هزار برچسب به آنها میزنند.
اینان از قماشی هستند که حلاج ها را تکه تکه کردند و به خاکستر تبدیل نمودند ، با این تفاوت که اگر در آنزمان جهالت در قساوت دشمنان بشریت نقش مهمی داشت این جماعت آگاهانه و زیر عنوان صدور تمدن ، حقوق بشر ودموکراسی به نابودی بشریت اقدام می کنند.
چه کسی است که دروغهای سیاستمداران را در مورد به خاک و خون کشیدن مردم عراق نشنیده باشد ؟ چه کسی است که سایتهای متعددی که در مورد دروغ بزرگ یازده سپتامبر افشاگری کرده است را ندیده باشد ؟ چه کسی میتواند چشم بر فاجعه ناکازاکی و هیروشیما و اولین استفاده کننده بمب اتم ببندد ؟ چه کسی است که سابقه تاریخ آمریکا بعد از کودتای بیست و هشت مرداد که لااقل به سی کشور دیگر تجاوز و متعاقبا کودتا کرده است را نداند ؟ چه کسی است که فقط با مطالعه منصفانه تاریخ به این حقایق و دلائل بوجود آمدن جنگ ها نتواند پی ببرد ؟ و بالاخره چه کسی است که نداند نقشه نهائي نابود کردن ایران است وسردادن شعار دمکراسی فقط و فقط برای رسیدن به این هدف شوم است .
اینگونه است که این افراد وحشی، آگاهانه در ضیافت های متمدنانه ! با دعوت از انسانهای شیک و آلامد بشقاب های هزار دلاری بابت شام می پردازند تا متمدنین قانونا ! برای آنها آدم بکشند . اگر در آنزمان حلاج را قطعه قطعه کردند به لطف تکنولوژی و حمایت از صنایع نظامی ، انسانها را در مقیاس صدها هزار نفر خاکستر می کنند . اینان اگر دانشمند شوند به اختراعاتی که بشر را در مقیاس میلیونی ودر مدت چند دقیقه پودر کند دست می زنند ، اگر صاحب ثروت شوند ، پول میدهند تا افراد آلامد و شیک! برایشان آدم بکشند ، اگر وارد سیاست شوند ، نوکرصفتانه برای جنایتکاران دم تکان میدهند و اگر وارد عرصه هنری !شوند ، هنر! حمایت از جانیان را به صحنه می برند. اینان کسانی هستند که شمس ، متفکر بزرگ را در زمان حیاتش به خاطر » ژنده پوش « بودنش مورد شماتت قرار دادند و از بین بردند و مولوی متفکر بزرگ را در آخر عمر به سکوت و انزوا فرو بردند.
درست است که » دیکتاتوری سرمایه داری « مغز بیمار و علیل اینان راپر کرده است اما این افراد آگاهانه و بر مبنای پایگاه طبقاتی اشان میخواهند حقایق بر ملا نشود . آموختگان فرهنگ فکری » دیکتاتوری سرمایه داری « طرفداران کتاب بی سر و ته » هری پاتر« میشود که ثروت نویسنده کتاب را از ملکه انگلیس بیشتر می کند ! و یا از فیلم نژاد پرستانه » سیصد « با فروش بی سابقه و سرسام آوری روبرو میشود. فیلم » اسپایدر من « تهی مغزان را ۳ شب تمام در صف میخواباند تا اولین نفرات تماشا کننده این فیلم باشند .البته همه میدانیم که این پشتیبانی ها مانند انتخابات ریاست جمهور در آمریکامدیون تبلیغات متعدد سرسام آور رسانه های تحت کنترل است در حالیکه برای فیلم های با ارزش هیچگونه تبلیغی نمیشود و در گمنام ترین سینماها به نمایش گذاشته میشود .
ما از دولتی سر » دیکتاتوری سرمایه داری« دردنیای پر از تهی مغزانی زندگی می کنیم که با دیدن ارقام دروغین و نمایش های تلویزیونی و نه بر مبنای فاکت های تاریخی و استدلاات علمی مغزشان به کار می افتد .
آدمی در عالم هستی نمی آید بدست
عالمی دیگر بباید ساخت وزنو آدمی
ما به خوبی میدانیم که ساختن عالمی دیگر کار ساده ای نیست . اگر زمانی ضحاک خوراکش مغز جوانان بود اینان خوراکشان خون مردم بیگناه است تا پابپای معیارهای تعیین شده » دیکتاتوری سرمایه داری « صاحب شهرت ، خانه های بزرگ ، القاب دهن پرکن شوند.
در حالیکه خاطره هجوم چنگیز مغول به فرهنگ باستان مشرق زمین در اذهان باقی مانده اکنون نیز ثروت ،جان، مال، موزه های تاریخی آنان به تاراج میرود واین دروغگویان دمکراسی خواه و هنرمند دم بر نمی آورند. دانشمندان و متفکرین عراقی نابود، ربوده و یا مجبور به ترک کشورشان میشوند.اگر به عنوان پناهنده بهمراه طرفداران حقیقت در هر کجای دنیا لب به اعتراض بگشایند ، وحشی های زمانه به آنها می گویند برگرد به کشورت! دوست نداری گورت را گم کن ! این است تفکر موجودات ناقص الخلقه و عجیب و غریبی که زائیده فرهنگ سرمایه داری هستند.
نتیجه گیری :
در حالیکه در کودتای بیست و هشت مرداد سازمان سیا با کمک اراذل و اوباش و خائنین به میهن موفق شد تکامل طبیعی و ملی کشور ما را به تعویق اندازد، اینبار به برکت آگاهی و پشتیبانی عظیم مردم از انقلاب بهمن ۵۷ همان عوامل ناامید گشته در پی دسیسه دیگری هستند. اگر چه در حال حاضر به علت شکست در اکثر زمینه ها بویژه کودتا، نقشه حمله نظامی به ایران در صدر توطئه قرار گرفته ، برنامه های دیگر در عرصه های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ودر یک کلام تسخیر دژ از درون مصرانه پیگیری میشود.
هدف از پرداختن به کارزار ایرانیان خارج از کشور در سه بخش سیاسی ، فرهنگی و هنری برداشتن نقاب از چهره دروغگویان و ریاکارانی است که خود را حامی ایران معرفی میکنند.
در حالیکه هدف اصلی که می باید در راس فعالیتهای انسانهای آزادیخواه ،عدالتخواه و برابری طلب باشد، دورکردن دشمنان و خالی کردن منطقه از اشغالگران می باشد عده ای میکوشند باپیچیدن نسخه های دمکراسی و حقوق بشر وارداتی برای کشوری که در محاصره نظامی دشمن قرار دارد آب به آسیاب دشمن بریزند. مخاطبان این نوشته حتی پا را از آنهم فراتر گذاشته اند و آشکارا با دشمنان هم کاسه شده اند.
امروز وضعیت زنان و کودکان عراقی ، فلسطینی، لبنانی و افغانی نباید جایی برای شک و شبه در مورد ریاکاری این دوستداران » فرهنگ و هنر« ایران و توسل آنان به سیاستمداران جنگ افروز و طرفدار »حقوق بشر« گذاشته باشد. بدون دورکردن دشمن از منطقه هرگونه خواست حقوق بشر برای مردم ایران فریبی بیش نیست . بدون در نظر گرفتن عدالت شعار صلح سردادن نیز فریبی بیش نیست. بدون فعالیت واقعی ضد جنگ هر گونه دفاع از فرهنگ غنی و خردگرایانه ایرانی دروغی بیش نیست .
بجای حمله به کشورهایی که عاری از تسلیحات اتمی هستند باید به وجود صدها پایگاه نظامی آمریکا در سراسر دنیا و خلع سلاح قدرتمندانی که ذخیره اتمی آنها قادر به نابودی کره زمین است ، اعتراض کرد. باید بجای توسل به سیاستمدرانی چون لورا بوش و هیلری کلینتون که خود عاملین اصلی بحران هستند، در کنار جنبش ضد جنگ در آمریکا و سراسر جهان قرار گرفت . باید در کنار مردم بود نه در کنار دشمنان آنان و از توهم پراکنی و گمراه کردن مردم دست برداشت .
پایان
مهوش ناصحی [3]
دهم اکتردو هزار و هفت
Links:
[1] //legacy.iranian.com/main/main/2007-79
[2] //legacy.iranian.com/main/main/2007-94
[3] mailto:mahvash.na@gmail.com