کودتای احمدی نژاد و سران سپاه پاسداران که با حمایت خامنه ای انجام گرفت، حرکتی بود که پیشبینی و برنامه ریزیش سالها قبل انجام گرفته شده بود. هنگامی که گروهی برنامه ریزی تشکیلاتی میدهند، همزمان پیشبینی روز مبادا را هم در نظر میگیرند که چگونه بتوانند قدرت را همواره در سلطه خود نگاه دارند. خط مشی جمهوری اسلامی نیز در قانون اساسی آن تعین شده است و در آن چنین پیشبینی ها نیز به عمل آمده است.
ارتش ایران تا قبل از انقلاب ۱۳۵۷ بطور کلی یک ارتش غیر ایدولوژیک، عرفی، سکولار و دفاعی بود. در نتیجه اولین هدف بنیان گزاران جمهوری اسلامی تغییر بنیادی نیروهای مسلح از مسولیت حمایت ملت به حمایت کنندگان نظام دینی مذهبی در هر شرایط بود. بخصوص که تجربه انقلاب هم نشان داده بود که اکثریت پلیس و ارتش ایران حاضر به رودر رویی با مردم ایران نبوده واگر چنین شرایطی روزی برای جمهوری اسلامی هم پیش میآمد، رهبران اسلامی نیز به همان سرنوشت دچار میشدند که رژیم گذشته شد.
با این پیشبینی بنیان گذاران رژیم به دوعمل اصلی دست زدند: اعدام سران ارتش و تغییرو پاکسازی آن به یک ارتش مکتبی - وایجاد سپاه پاسداران و بسیج اسلامی.
قانون اساسی جمهوری اسلامی میگوید
در تشكيل و تجهيز نيروهاي دفاعي كشور توجه بر آن است كه ايمان و مكتب، اساس و ضابطه باشد بدين جهت ارتش جمهوري اسلامي و سپاه پاسداران انقلاب در انطباق با هدف فوق شكل داده مي شوند و نه تنها حفظ و حراست از مرزها بلكه بار رسالت مكتبي يعني جهاد در راه خدا و مبارزه در راه گسترش حاكميت قانون خدا در جهان را نيز عهدهدار خواهند بود. و اعدوالهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدوالله و عدوكم و آخرين من دونهم.
اصل ۱۴۴ - ارتش جمهوری اسلامی ایران باید ارتشی اسلامی باشد که ارتشی مکتبی و مردمی است و باید افرادی شایسته را به خدمت بپذیرد که به اهداف انقلاب اسلامی مومن و در راه تحقق آن فداکار باشند.
اصل ۱۵۰ - سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا میماند. حدود وظایف و قلمرو مسوولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسوولیت نیروهای مسلح دیگر با تأکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان آنها به وسیله قانون تعیین میشود.
بدین صورت در قانون اساسی در حالی که “ايمان و مكتب، اساس و ضابطه” خدمت در ارتش اسلامی شد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پابرجا ماند تا نقش خود را در نگهبانی ازحکومت ولایت فقیه وگوشمالی دشمنان خدا - عدوالله اجرا کند. البته رژیم و ولی فقیه خود را نماینده و تعریف کننده ایمان و مکتب دانسته و دیگران را دشمنان خدا و در نتیجه وظیفه قوای مسلح دفاع از رژیم در مقابل دیگران شد.
به همین دلیل خامنه ای نیز از ابتدای ولایت خود کنترل تام سپاه و ارتش را در زمام خود گرفت و این “نگهبانی” دقیقا نقشی بود که سپاه در کودتا ی اخیر خود انجام داد. ولی فقیه به خوبی میداند که در این برهه و پس از ۳۱ سال، راه یا راه مطلقه نظامیست و یا راه حکومت مردم بر مردم. در حقیقت تحلیل ولی فقیه و طرفدارانش از آینده جمهوری اسلامی صحیح تر از رفرم خواهان آن است.
بنیاد گرایان میدانند که در سایه آزادی مطبوعات، اجتماعات و بیان، جمهوری اسلامی به هر شکلش دیگر قابل دوام نیست و دیگر جائی برای فروش سراب دموکراسی دینی در میان مردم زجر کشیده ایران وجود ندارد و هر گونه آزادی در نهایت به پایان نظام مذهبی و یا به قول خودشان ماهیت جمهوری اسلامی ختم میشود
در ضمن قانون اساسی تدریج شده در اول انقلاب برای قبضه کامل قدرت توسط ولی فقیه و سپاه نگهدارش کافی نبود و در نتیجه در تصمیم گیری هایی که پس از مرگ خمینی (که در آنها رفسنجانی و خامنه نقش اساسی داشتند) مواد ۱۰۷ تا ۱۱۱ قانون اساسی که صلاحیت و قدرت ولی فقیه را تعین میکند تغیر عمده یافت و دایره قدرت نظامی و دیکتاتوری خامنه ای گسترش یافت. قبضه کامل این قدرت مطلقه پس ازتغییر قانون اساسی همچنین پایه قانونی تصمیمات و جهت گیری های خامنه ای پس از کودتای انتخاباتی ریاست جمهوری اسلامی بود.
نظام حکومت مطلقه اسلامی از ابتدای شروع خود، جنبش و اعتراض نهائی مردم ایران را در حق خواهی پیش بینی کرده بود و به همین دلیل با پاکسازی اولیه ارتش و همینطور تشکیل سپاه و بسیج، انحصار کامل قدرت توسط ولایت فقیه و مافیای وابسته به آن را درطول ۳۰ سال گذشته واقعیت بخشید. کودتای پس از انتخابات،آخرین پرده این سناریو را بر ملا کرد و واقیعت عریان رژیم ولایت فقیه را بهتر به نمایش گذشت. البته هنوز هستند آنانی که در سراب مدینه فاضله جمهوری اسلامیشان غبطه میخورند و یا آنانی که مخالفتشان با حاکمان امروزی نه بر سر ماهیت نظام بلکه سهمیهه خود در این نظامی که بانی و یا ادامه گر آن بوده اند میباشد. به نظر آنان تفتیش عقاید و حبس و شکنجه و اعدام تا وقتی که در مورد مشروطه خواهان، بهاییان، چپی و مجاهد، لیبرال ها و دیگران و نه آنان ادامه داشت قابل اعتراض نبود.
پس از جریانات اخیر بسیاری حکومت امروز ایران را یک حکومت پلیسی مذهبی میدانند ولی واقعیت اینست که این رژیم از روز نخست یک حکومت دیکتاتوری نظامی مذهبی بوده و تنها فرق آن با قبل از انتخابات این است، که تیغش گردن خودیهای گذشته را هم گرفته است.
دیکتاتوری جمهوری اسلامی از همان ابتدا با تکیه به زور و گلوله شروع به کار کرد. اگر روزی گروهی پاسدار به خانه کسی حمله ور شوند، وی را به جرم عقیدتی دستگیر کنند، وی را شکنجه روحی و جسمی دهند، از او بزور اعتراف بگیرند، قوه قضائیه فرمایشی حکم حبس و اعدام وی را بدون دلیل درست قانونی صادر کند، برای این شخص این اءمال یک حکومت دیکتاتوری نظامی است که در آن زور و اسلحه جای خود را به عدل، حقوق بشرو آزادی بیان داده است.
گلوله ها و طناب های دار نظام اسلامی ابتدا قلب و گردن طرفداران مشروطه را نشان گرفت، و سپس مردم کردستان، بعد کمونیست ها و مجاهدین، و سپس لیبرال ها و دیگر آزادی خواهان، سپس رفرمیست ها و حال پشت به آنان کرده است که در برهه های مختلف، سران، برنامه ریزان، طرفداران و جزوی از همین نظام وابسته به گلوله و زور بوده اند. آری، حکومت پلیسی و دیکتاتوری مذهبی وابسته به زور و گلوله سی و یک سال است که پا برجاست نه تنها پس از کودتای انتخاباتی احمدی نژاد، سپاه و خامنه ای.
امروز که چهره عریان تر از همیشه این رژیم متوسل به زور بر همه نمایان شده، واقعیت غیر قابل انکاراین است که جمهوری اسلامی با توسل به اسلحه، سپاه و بسیج حکومت میکند و نه با تکیه به مردم. البته انکار نمیتوان کرد که هنوز بسیارنیروهای مردمی در درون نیروهای انتظامی خدمت میکنند لیکن ریاست و ماهیت این ستونهای نظامی حکومت، بر اساس حمایت از رژیم بنا ریزی شده است.
آنان که هنوزمیخواهند رژیمی را که سی و یک سال است جواب منطق، اختلاف عقیده و آزادی بیان را با حبس، شکنجه, تجاوز، اعدام و گلوله داده است، به عقل بیارند و یا از رژیمی که قانون اساسی اش بر اساس تفتیش عقاید بنا شده یک رژیم دموکراتیک بسازند، یا واقعیات را کتمان میکنند یا خیال دارند که هنوز افکار ورشکسته شان خریدار دارد.
لپ کلام این است
حاکمان کنونی حرف پذیر نیستند و این را در عمل نشان داده اند
ایران در سلطه یک حکومت دیکتاتوری نظامی مذهبی است
تا وقتی که این رژیم به هر صورتی ارتش, سپاه و بسیج را در کنترل خود دارد حکومت را هم در قبضه خود خواهد داشت
تنها راه سقوط یک دیکتاتوری نظامی، شکستن اقتصادی و یا نظامی آن از درون آن است
هر چه زود تر مخالفین رژیم این واقیعت ها را درک کنند، زودتر راه سقوط این رژیم را هم پیدا خواهند کرد
Recently by David ET | Comments | Date |
---|---|---|
A must see on US economy | 9 | Aug 10, 2011 |
لولوی سر خرمن آمریکا و اسرائیل | 1 | Jul 31, 2011 |
Need an invitation to join GOOGLE + ? | 3 | Jul 26, 2011 |