گلایه یک ایرانی از بازماندگان خاندان پهلوی

برای گریز از بتسازی و مرده پرستی


Share/Save/Bookmark

گلایه یک ایرانی از بازماندگان خاندان پهلوی
by deev
23-Jan-2011
 

در ماهی که گذشت شاهد نوشتارهای بسیاری در سوگ شاهپور علیرضا پهلوی در ایرانیان.کام بودیم ولی گفتنش دردآور است که سانحه هواپیمای ایران ایر که ۷۷ کشته بر جای گذاشت و قلبها را باید حداقل به اندازه مرگ علیرضا میلرزاند توجه چندانی بر نیانگیخت و نوشتارهای کمتری در همدردی با آن حادثه دلخراش در این سایت به جای مانده که البته این روند فقط مخصوص ایرانیان.کام بوده که بیشتر مطالب آن را دوستان برونمرزی مینویسند و در سایت بالاترین.کام که بیشتر کاربرانش در داخل کشور به سر میبرند توجه یکسانتری به این دو پیشامد ناگوار شده است - این نابرابری در ابراز احساسات که خون یک نفر را صرفا به خاطر نام خانوادگیش از ۷۷ نفر رنگینتر جلوه داده مرا به نوشتن این گلایه وا داشت.

نخست قبل از آغاز سخنم باید بگویم که من به عنوان یک ایرانی از محمد رضا شاه و رضا شاه برای تلاششان در سازندگی و آبادانی کشورم سپاسگزارم زیرا برای من ارزش این دو مرد نهفته در کارنامه آنهاست که زیر بنای ایران نوین را پایه نهادند ولی علیرقم تمامی خدماتی که شاه و رضا شاه به کشورم کردند از بازماندگان خاندان پهلوی به سختی گله مندم چون گویی به جز نام خانوادگی هیچ نشان نیکی از نیاکانشان به ارث نبردند.

هر گاه پیشوند شاهزاده همراه نام کسی می آید مردم انتظار رفتاری همگام با این واژه را دارند زیرا شاهزاده یعنی کسی که باید الگو رفتاری نمونه در گرامیداشت فرهنگ کشورش باشد و با این نکته گلایه ام را با رضا آغاز میکنم که بر خلاف وظیفه اش در پاسداری از فرهنگ ایرانی نکوشیده و نامهای تازی «نور - ایمان - فرح» را برای هر سه فرزندانش برگزيده‌ است.

آیا این گزینش در شأن شاهزاده ای است که از کودکی برای پادشاهی ایران آموزش دیده و پرورش شده؟ آیا هیچ سلطان یا شیخ عربی را میشناسید که برای یکایک فرزندانشان نامهای فرانسوی برگزیند؟ حداقل شاه فقید نامهای ایرانی شهناز و لیلا را بر دخترانش نهاد اما گویی رضا از بیخ عرب است! آیا شاهزاده ما از ستیز تازیان با تمدن پارسی بیخبرند که حتی نام یکی از فرزندانش را از نامهای ایرانی بر نگزیند؟ آیا این ژرف نادانی کسی را که امید به رهبری ایرانیان را دارد نمیرساند؟

از رضا بگذریم انتقاد را به سوی آن دو شاهزاده ای میگشایم که در نهایت نا امیدی خودکشی کردند و همچنین از شهبانو برای پرورش فرزندانی که شکیبایی نبرد با مشکلات زندگی را نداشتند گرچه بازگویی این نکته بسیار تلخ است اما در گفتن حقیقت شرم روا نیست - خودکشی یک فرزند را میتوان به فال نگونبختی یک خانواده گرفت اما خودکشی دو فرزند جای تردیدی در کمبود روانی و پرورشی یک خانواده باقی نمی گذارد که بار آن پس از مرگ شاه بر دوش شهبانو بوده است.

از پیری اندرزی شنیدم که گفت اگر خود را با کار سرگرم کنی زمانی برای افسردگی نخواهی یافت و این نکته را در زندگی لیلا و علیرضا میتوان دید که گرچه از رفاه بسیار فراتری از دیگر هممیهنانشان برخوردار بودند هنوز افسردگی بر آنان چیره گشت و افسوس چون این دو شاهزاده میتوانستند الگویی در نیکورزی باشند ولی نه تنها گامی در راه نیک برنداشتند بلکه سرانجام با خودکشی الگوی یاس و شکست و سرخوردگی گشتند.

جای گفتن دارد که گاهی خودکشی نیز میتواند گامی هدفمند باشد و نمونه بارز آن را میتوان در خودسوزی اخیر «محمد بوعزیزی» بانی جرقه انقلاب تونس یافت و یا در نوجوانانی که در جنگ ایران و عراق بر روی مینزارها گام نهادند و یا خلبانان کاماکازی ژاپن در جنگ دوم جهانی ولی افسوس که حتی در آخرین تصمیمشان کسی خیری از خودکشی شاهزادگان ما ندید و آنان جان گرانقدرشان را بیهوده به دور انداختند.

سالها پیش ایرانیان حومه سانفرانسیسکو داوطلبانه سرمایه ای اندوختند و ساختمانی را در نزدیکی دانشگاه برکلی خریداری کردند و از آن مرکز آبرومندانه ای به نام «پرژن سنتر» برای گسترش فرهنگ ایرانی ساختند که هر سال جشن چهار شنبه سوری بزرگی در روبروی این مرکز بر پا میشود که مورد استقبال ایرانیان و آمریکاییها و دانشجویان خارجی است. باید پرسید چرا در سی سال گذشته خاندان پهلوی عرضه تاسیس چنین مرکزی را نداشته؟ چرا ما هیچ جای دنیا «پهلوی سنتر» نداریم که در آن کتابی در مورد شاه فقید بخوانیم؟ چرا هیچ بورس تحصیلی به نام پادشاه ما که مروج آموزش دانشگاهی در ایران بود نداریم؟ چرا هیچ سازمانی خیریه ای / کتابخانه ای / بیمارستانی به نام خاندان پهلوی وجود ندارد؟ آیا اداره چنین مراکزی نمیتوانست لیلا و علیرضا را با کار مثبتی مشغول کند که به جای پوچی زندگانیشان به کمک کردن به دیگران بیاندیشند و امیدوار باشند؟

چند سال پیش داریوش اقبالی خواننده برجسته کشورمان برای کمک به ترک اعتیاد ایرانیان سازمانی را با هزینه شخصی و همیاری همفکرانش بنیاد نهاد که گفته می‌شود تاکنون به ترک اعتیاد نزدیک به ۴۰ هزار نفر  کمک کرده‌ است ولی علیرقم آنکه لیلا در گریبان اعتیاد چشم دوخت آیا خانواده پهلوی هیچ کمکی به این سازمان کرده اند؟ هزینه ورود هر سخنرانی رضا پهلوی آنچنان گزاف است که گویی وی هیچ علاقه ای به گفتگو با ایرانیان بی بضاعت را ندارد ولی دریغ از یک همیاری در یک «فاند ریزینگ» برای یک کار نیک یا شرکت در یک همایش مردمی - انتظاری که از یک شاهزاده بیجا نیست.

ولی همین شاهزاده در سو استفاده سیاسی از مرگ برادرش دریغ نمیکند و با فرصت طلبی هر چه بیشتر خودکشی وی را پشتیبانی و همدردی با مشکلات کنونی مردم ایران قلم میزند و به قولی نفت ریخته را نذر مسجد میکند اما خودکشی لیلا و علیرضا تنها نتیجه افسردگی و بی بنیگی مفرط آن دو بوده است. اگر درد لیلا و علیرضا از دست دادن پدر و رانده شدن از کشورشان بود دختران صدام هم در غربت زندگی میکنند و پدر و شوهر و برادرانشان را از دست داده اند ولی هنوز انقدر امید به زندگی دارند که دست به خودکشی نزنند.

برخی از دوستانم مرا نکوهش کرده که از مردگان به جز نیکی سخن نگویم و خرده گیری نکنم ولی این نگرش درست نیست زیرا در آن صورت دیگر کسی نباید از کارهای خمینی ایرادی بگیرد زیرا او نیز مرده است. اگر از کاستی این شاهزادهگان سخن گفتم از کینه و سنگدلی نبوده بلکه از فقر کارنامه باقیمانده آنهاست چه بسا اگر بازده شایسته ای از خود به جای میگذاشتند آنها را میستاییدم و به تلاششان افتخار میکردم اما افسوس اینگونه نبوده.

از شهبانو گلایه بسیار است زیرا اگر نام وی را به جستجوگر تصاویر گوگل بسپاریم او را در میان مهمانان طراحان برجسته مد دنیا ازجمله جشن «والنتینو» در رم و مراسم ختم «ایو سنت لورن» و تقدیر «ژان لویی شرر» و «سونیا رایکیل» در پاریس و نمایش نقاشیهای «کلادیو براوو» در نیویورک و«اندی وارهول» و «رومرو بریتو» در پاریس و مرکز هنر «فرانسوا پینو» در ونیز و غیره میابیم ولی دریغ از پشتیبانی از شرکت کتاب ایرانیان در لوس آنجلس یا سایت ایرانیان.کام و بالاترین.کام و نمایشنامه هوشنگ توضیع و شهره آغداشلو و کنسرت کیوسک و آبجیز و آیا نمیتوان گمان کرد که اگر شهبانو زمان بیشتری را در رسیدگی به فرزندانشان میگذراندند شاید میتوانستند از خودکشی  آن دو جوان جلوگیری کنند؟

در پاسخ به گلایه من برخی از دوستان تحصیلات عالی شاهپور علیرضا را به میان می آورند ولی آیا میتوان به دانشگاه رفتن شاهزادگانی که انباشتن دانش و فرهنگ از وظایف آنهاست فخر ورزید؟ اگر شاهزاده ای به دانشگاه نرود که باید بر روزگارش گریست و از آن گذشته کجا میتوان کارنامه فرهنگی شاهزاده را یافت و ارزیابی کرد؟ هیچ نوشتار پژوهشی به نام علیرضا پهلوی در جستجوگر «گوگل اسکالر» که منبع معتبر اینگونه نوشتارهاست یافته نمیشود زیرا او هرگز پایان نامه دکترایش را به اتمام نرساند که نوشتاری قابل رجوع از خود به جای بگذارد و حتی درستی منبع نوشتار «مینوی خرد» را که اخیرا در سایتهای ایرانی به اسم او چاپ شده را نمیتوانیم بیازماییم زیرا مرجعی از آن را در هیچ سایت دانشگاهی نمیتوانیم بیابیم آن هم در روزگاری که بیشتر کارهای پژوهشی دانشگاه های معتبر آمریکا در جستجوگر گوگل اسکالر به ثبت میرسند - وانگهی فقط یک نوشته از یک دانشجوی رده دکترا کار ناچیزی است و ارزش ستودن آنچنانی ندارد بنابرین اگر نوشتارهای قابلی وجود ندارند که بتوانیم از آنها چیزی بیاموزیم و بستاییم باید با افسوس گفت که سالها تحصیلات عالی این شاهزاده عواید مثبتی برای جامعه نداشته.

برخی دیگر بر این باورند که خانواده پهلوی کارهای نیک بسیاری انجام داده اند اما نخواسته اند آشکارشان کنند و این نگرش آرزومندانه است زیرا زمانی که نیکورزی میتوانسته برای حفظ آبرومندی این خانواده کمک مفید و موثری باشد چرا کارهای نیک خود را پنهانی انجام دهند؟ خانواده ای که به خاطر خشم افکار عمومی از زادگاهشان گریزان شدند با مهر ورزی و کمک به دیگران میتوانستند موج کجفکری افراد را به راستی برگردانند لذا به پنهانگری نیاز نبود  پس با منطق میتوان نتیجه گرفت که این گمان گزاف است زیرا من هم میتوانم ادعا کنم از خاندان پهلوی پشتیبانی کرده ام ولی نخواسته ام که آشکار شود.

آنچه که گفته شد تنها برای گریز از بتسازی و مرده پرستی ما ایرانیان است تا به جای آنکه از افراد کورکورانه بت بسازیم و مرده ها را تنها به دلیل مرگشان ستایش کنیم بتوانیم کارنامه افراد را بسنجیم و اگر پر بار بودند آن را تقدیر و اگر سبک بودند آن را نقد کنیم. اگر با چنین بینشی به پیشینه افراد بنگریم خواهیم دید  زندگی و مرگ لیلا و علیرضا ارزشی بیش از یک خط در پاورقیهای  تاریخ ایران نخواهند داشت - حقیقتی تلخ ولی اجتناب ناپذیر

Original article: //deev.blogspot.com/2011/01/blog-post_19.html

Google Scholar Search Result: //scholar.google.com/scholar?hl=en&q=%22alire...


Share/Save/Bookmark

Recently by deevCommentsDate
Billionaire
-
Oct 24, 2012
DeLaRaM (Feat Deev, EviN, Amin)
2
Sep 20, 2012
Man Yeh Jadu Garam
1
Sep 10, 2012
more from deev
 
rend

بابا دیگه بی‌ بی‌ سی‌ هم کوتاه اومد ولی شما‌ها ولن کن نیستین

rend


اگه میخواین به ماهیت دیو پی‌ ببرین که چرا این چرندیاتو نوشته فقط یه نگاه به مراسلای ایشون در بلاگ بنده بندازید،

 //iranian.com/main/blog/rend-1

 بیخود نبوده که مولوی گفت از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست. آخه ما تاکی بایستی غرامت حسودی این امت تنگ نظرو بدیم؟  حالا برین خودتونه چاک بدین بقول طرف: مه‌ فشاند نورو سگ عو عو کند.

//www.bbc.co.uk/persian/arts/2011/01/110124_alireza_pahlavi_commemoration.shtml

 


oktaby

Nicely put

by oktaby on

 Ali P.

Dear deev, I did not read your blog as an attack and do not see bad intent. But it is utterly confused. Ask yourself: how would I feel and conduct myself if my whole world was turned upside down, my whole family thrown out of my country despite modernizing by Reza & Mohammad P. (as you point out), my family became the scorn of a nation, for a quarter century or so my family name was not even uttered in public except as justification for murder and mayhem and finger pointing, and now that it is in public eye again mostly because of rape and plunder in Iran, and mostly in comparison to a retarded regressive and repressive theocracy that continues to murder anything resembling a real opposition?

And...we are expected to be role models, hold jobs (to avoid depression as you suggest), somehow support Iranian activities even though the Iranian opposition can't even decide who their friends and enemies are and we would be scorned for siding with a particular group or type, as though that and us playing an imaginary role model somehow would be the undoing of the rapist republic…

Lets focus on the real enemy and real issues, rather than hang on to finger pointing, excuses, emotions, false hopes and everything else instead of unity and action against rapist republic.

Poke a small needle in yourself before sticking a gigantic one deep into the neighbor's donkey (roughly translated Mathal)

Oktaby


pas-e-pardeh

Thank you hamsadeh ghadimi

by pas-e-pardeh on

Very well said and balanced.  I too notice that the Pahlavi family is much humbler and more real that most monarchists these days.  It all started, in my eyes, with the documentary "The Queen and I". 

 
Deev prefaces his attack on this grieving family by sounding concerned for our culture so that we don't worship idols and aggrandize the dead.  Since when have we idolized anybody? ٌWe constantly tear down our best servants.  Regardless of what faction we belong to, when have the people of modern Iran EVER appreciated anybody who has ever done any good?  They are all either shot, hung, or die in exile.  What idol worship? Why should anybody want to serve people of Iran anymore seeing what fickle, ungrateful people we are full of expectations. Other people value their servants, lend them a hand, build statues for them so the young say "I want to grow up and be like him (or her)".  We dig up their graves and build urinals in their place. WE don't even have mercy on a grieving  family, and we still expect them to solve all our problems and be flawless, shining example for the rest of the society even THIRTY YEARS after we threw them out!! Please.  Shame!  Ensaaf anyone? 

Best line of the night was again spoken by Shahbanou: "I won't break, and don't you either".

"نمیشکنم و نشکنید" 


hamsade ghadimi

deev jan,  your comparison

by hamsade ghadimi on

deev jan,  your comparison of death of alireza and the 77 perished in the iran air tragedy is superficial.  while the air crash represented the continued incompetence of iri and their lack of respect for human life (some iri supporters would like to attribute it to the cold-hearted sanctions of the u.s.), the death of alireza represented the collective depression of a lost generation in iran.  or at least what is left of that generation.  the generation that was too young to revolt but old enough to remember what was before and after.  the generation that gave many to behesht zahra and the diaspora.  the generation that was a link to the old and the post-revolutionary youth.

i’m no royalist.  even though reza shah and his son may have done many goods for iran, i still cannot hold the son blameless for what has become of iran.  what became of bakhtiar.  what became of hoveyda.  what became of many others who loved iran and never admitted to trumped-up charges, even in front of the firing squads.  as for the remaining pahlavi family, i think that they have had time to reflect on their fortune and that of the iranian people.  i think that they have come around and seem to be much humbler than they used to be, or at least humbler than their patriarch.  i cannot say the same thing about some of the royalists who want to treat the royals as extension of god; and in turn, view themselves as extension of the royals.

in the memorial service for alireza, his mother farah, reminded everyone that to every parent, their children are princes and princesses.  she got a loud ovation for that statement.  she was the only one of the speakers who hinted of negative experiences by the populace during her husband’s time.  it was about a mourner who sent a message to her: “that even though he was discontent during shah’s regime, he was still greatly affected by alireza’s death.”  i’ve never heard royalists freely admit to shah’s folly in face of a tragedy in the pahlavi family. 

you say that a prince is supposed to be an olgoo for the rest of the nation.  the prince’s older brother gave him the opposite advice as not to try to conform to other people’s expectation.  in order to truly realize one’s potential, one cannot conform to different expectations (sometimes contradictory expectations) of others.  but here you are full of expectations, what he should’ve done, what names they should pick for their children, …  believe it or not, listening to both reza and farah pahlavi, i viewed them as a normal iranian family, very much like my own.  i’m not sure if they’re better off than my family, a family who never put shah before mihan.

next time you go to iran, do what i do: visit behesht zahra where the graves of many soldiers lay.  those who were born in the 1340s.  the life of each one of them was as valuable as alireza’s.  they’re the princes of their family.  and alireza’s death reminded me of them, once again.


Anahid Hojjati

در مورد ایمان . در ضمن , پیشنهاد خانوم هم عالیست .

Anahid Hojjati


 


ایمان اسم قشنگی است و لازم نیست ایمان مذهبی باشد . اگر درست به یاد بیاورم , بیش از سی سالِ پیش  سرودِ زیبایی بود که در قسمتی از آن می گفت :

ایمان , ایمان , ایمان
این قلهُ پر برف و پر طوفان
راهش بود طولانی و پیچان
باید من و تو ای برادر جان
....


Anahid Hojjati

Farah and Iman and Noor are ok with me too.

by Anahid Hojjati on

Let's not focus so much on Pahlavis. What do rest of us have done for Iran and what work most Iranians are willing to do?


Ali P.

Death of one human being is tragic

by Ali P. on

500 people die in Brazilian flood. Sad.

300 people died in clashes in Sudan. I am used to hear this kind of news from there.

50 die as a result of a bomb in Iraq, and I feel bad for those people.

77 Iranian passengers die, and it breaks my heart. I didn't know and had never seen any of them. Had I known any of them, considering human nature, I would have felt different, I am sure .

 

Then there is the death of a fellow compatriot. He was around my age. He, too, spent his childhood under the Iranian Sun. He, too, appears on home movies with his family, playing, running around. He , too, swam in the Caspian Sea. He, too, was forced into exile as the result of the Islamic Revolution. He, too, always thought "Iin khaaneh ghashang ast, valee khaaneh eh man neest..."He, too, felt like a fish out of water.

In some aspects, he was better off, and in some , I was. He lost his Dad when he was 12. I lost mine when I was in my 40's. He lost his sister. I never did.

He decided to put himself out of his misery. 

 

The fact that he was a Prince is irrelavant to me. In many aspects, his life was parallel  to mine. He could have been anyone. He, could have had any last name.

I would have shed a tear or two, in his memory, as I did for Ali Reza Pahlavi.

Yours,

Ali P.


vildemose

TheMrs: Excellent Idea.

by vildemose on

TheMrs: Excellent Idea. There should be at least one location that can b updated daily and featured on the top banner instead of inanitis suchj as "Jigar tala".


TheMrs

Forgot to mention

by TheMrs on

ZENDAANIEH SIAASI AAZAAD BAAYAD GARDAD. We should have a feature, every day one biography. How much do we know of those who are in jail and ACTIVELY trying to bring change?


vildemose

Agreed with the essence of

by vildemose on

Agreed with the essence of your blog. Howeve, I wonder if ther is Pahlavi center around th world, what kind of costly security apparatus migh be needed to protect them from Hizballahi and basiji agent/assasins working for the Islamic centers abroad?


TheMrs

Who cares?!

by TheMrs on

The sooner they dissapear from the pages of history the better. Suicide is always bad but ultimately, who cares? I don't. I know millions of others don't either.

As for names, Zahra and Abdolreza are a part of our culture too and we have a claim on them. If they were to be removed from our culture we would lose vital parts of our pop culture: sekine 3 pestoon, fati komando, the beloved ghazanfar (that's not a persian name is it?!) etc. i saw a segment on a local iranian tv show once about names not longer being registered by IRI. I remember 2 names in particular, Pankeh and Pasheh, because my friends and I got drunk one night and couldn't stop laughing at these names. But Farah and Iman and Noor and Taareeki are ok with me.


Nader Vanaki

جانم دیو

Nader Vanaki


اون نسلی که حواسش جمع این حرفهاست براش این چیزهایی که تو از خاندان پهلوی انتظار داری اصلآ مهم نیست.  به مصاحبه آرش سبحانی با برنامه پارازیت صدای آمریکا رجوع کن و می بینی که در ابتدای سخن، هر دو واقعه دردناک سقوط هواپیما و مرگ علیرضا پهلوی را به بازماندگان تسلیت می گه و مصاحبه اش را شروع می کنه.  این خانواده با هیچ خانواده دیگه ای فرقی نداره.  مال خودته و هرکاری باهاش بخوای انجام بدی اختیارات کامل خودته.  حالا با این همه تفرقه بین گروه های ایرانی باید پهلوی ها بیان وسط میدون توی کدوم معرکه شرکت کنن؟  چند کلمه ای هم از این جوان از دست رفته به قلم رفت و اینقده آنالیز شیمیایی احتیاج نداره. شمس الدین خان غیاثی هم فرمایشات شما محترم ولی در سرنوشت ما ایرانی ها این رقم خورده که آن چیزی که از خودمان بوده باید از ما دریغ بشه مثل حقوق بشر، الکل، میوه خوب، دین بهاییت، پول نفت و بگیر تا آخر.  قرار نیست این چیزهایی که آرزوش به دل همه مونده تحقق پیدا کنه، بی خیالش باش.

alireza

Thank you

by alireza on

excellent article and I enjoyed your points. I think you made an excellent valid point.

 


areyo barzan

Damned if they do and damned if they don’t.

by areyo barzan on

Well my friend

As much I agree with the essence of your argument, but there is one concept that we can not escape.

That is with regard to Pahlavis helping others openly and their services to Iranian community abroad. You see the problem is that because of their legacy and people’s conception on them in terms of publicising their efforts, they are damned if they do and damned if they don’t.

When they do not openly help others or Iranian causes then people like yourself raise their objection and protest demanding to know why (and quiet justly so)

On the other hand if they do these things openly then they are criticised by another group of people dismissing these efforts as cheap stunts aimed to win the support of uneducated masses. Just as at the time our “roshanfekr” elite were making the same allegations about the good deed that Mohammad Reza Shah and Reza Shah Kabir were doing.

 

Hence although I agree with most of other points you have raised, but I leave this one to their own judgment. Perhaps the day that we as a nation took the good deeds of others at its face value and unless backed by hard evidence avoided to portray these services a an attempt for personal gain, and until the time we stopped being addicted to conspiracy theories of one sort or another, may be it is for the best that people especially famous and controversial figures like this family do their good deeds in private


Shirin Vazin

ممنون!

Shirin Vazin


صبحمون بخیرشد!  استدلالی بسیار فرهیخته و بی غرض!

 


pas-e-pardeh

so sad to read

by pas-e-pardeh on

واقعاً ما آدمهای بد تومون زیاده.  از هر فرقه ای باشیم هنوز بقیه رو آزار میدیم.

آخه مرد حسابی چرا استخون لا زخم این خانواده عزادار میزاری؟  این چه انتظاراتیه که از این خانواده داری؟ اینها کم از دست مردم ایران کشیدند که هنوز بدهکارند.

خجالت داره واقعا! 

 


Ferfereh

شما انقلابیون ۵۷

Ferfereh


شما انقلابیون ۵۷ یک مملکت رو از بین بردید، رفتید با پست‌ترین
ادامها یعنی‌ آخوندهای جنایتکار و فاسد دوستی‌ کردید، اون همه جوانهای
مملکت رو بکشتن دادید، خودتون که همه آدمهای ترسو هستید فرار کردید حالا دو
قورت و نیم تان هم باقیه. روزی که این آخوندها برن برای شما عقب مونده‌های
روشنفکر جای نیست، جوانهای ایران میدونن شماها جز نوکری این و اون کار
دیگه بلد نیستید.


Sahameddin Ghiassi

مشګل ما در کجاست؟ در تمامیت خواهی حسادت اجتماعی نبودن و...؟

Sahameddin Ghiassi


 مشګل ما در کجاست؟  در تمامیت خواهی   حسادت  اجتماعی نبودن و...؟ چرا خاورمیانه پیشرفت نمیکند؟  چرا ما نمی توانیم با هم متحد باشیم؟ چرا ما همیشه حل مشګلات را در کشت کشتارها جستجو میکنیم؟  و چرا به زنده ها نمی رسیم تا مرګ آنان را برباید بعد برایشان نوحه سرایی میکنیم و برایشان مقبره های باشکوه می سازیم؟  پرپر شدن همه جوانان بیګناه ایرانی و حتی خاورمیانه که با ما قرابت دارند دردناک است  چه توسط  اعتیاد  و چه جنګهای بی حاصل و چه خودکشی و کشتارهای نوعی دیګر و ما بایست به این تراژدی پایان دهیم.  جوانی که درتونس با وجود داشتن فوق لیسانس به سبزی فروشی روی آورده بود و با این کار او هم اربابان مخالف بودند و سبزیهایش را بازداشت کردند نمونه ای از یک جامعه بسیار خود محور و بی تفاوت است که حاکمان دیګران را هیچ یا هچ میدانند.  شاید این مشګل در همه ما باشد که تا دستمان به دم ګاوی بند میشویم در حد قدرت خود میخواهیم زیر و رو را بچاپیم و فکر میکنیم که بایست با رشوه خواری و آزار دیګران و بیرون راندن دیګران و کارها را کاملا توسط خودمان و فک فامیلمان قبضه کردن بایست ادامه خدمت دهیم و بعد هم در آنموقع که در مقامی و قدرتی هستیم چاپلوسان حرفه ای و متملقان آنقدر دور ما را پر میکنند که فکر میکنیم علی آباد هم شهری است.  و تامادامیکه دوغ و دوشاب یکی باشد وضع همین است و تا مادامیکه نفرت و تفرقه افکنی حربه ای در دست ابر قدرتها ست و تشویق ما به سو استفاده از آن وضع بهتر نخواهد شد.

  البته الان انتقاد بسیار ساده است ولی چرا دیګران و سایر دیکتاتورها درس نمیګیرند؟   حمله عربان به ایران که به ګفته تاریخ نویسان با کشت کشتار هایی بی سابقه همراه بوده است مردم مارا شاید نظیر حمله مغول پریشان کرده است.  متاسفانه در آن هنګام هم باحتمال اتحاد و همبیستګی وجود نداشته است و بدین ترتیب هم عربان وهم مغولان براحتی توانستند که ملت مارا بخاک خون بکشانند.  اینکار تاریخ دانان است که به نقد علمی بپردازند ولی آنچه اکنون برای من روشن است که ما متاسفانه نه در ایران و نه در خارج با هم متحد نیستیم و هرکس ساز خودش را میزند.  خوب جنایت جنایت است و خیانت هم خیانت.  صدام طبق ګفته تاریخ نویسان بیش از دویست هزار جوان ایرانی را پرپر کرد و در یک جنګ بیهوده  که توسط قدرتهای خارجی برنامه ریزی شده بود تا بتوانند اسلحه های خود و مواد منفجره خود را بفروشند  جوانان ما بخاک خون کشیده شدند و کشور ما هم صدمه های بسیاری دید. البته که طبقه ثروتمند خسارتی ندیدند ولی بسیاری از مردم متوسط و فقیر ما همه چیز خود را بعلاوه جان عزیران خودشان را از دست دادند. 

 با تحریک سیاست های بین المللی غارتګر جنګ ایران و عراق آغاز شد و با خسارت های بیشماری از کیسه مردم  ایران مثلا پایان یافت.  حضرت سید الشهدا با هفتاد دوتن از پیروان راستین و خانواده اش بدست یک عرب مسلمان که خلیفه مسلمین بود با حیله و تزویر با نهایت بی انصافی شهید شدند و خوب این شهادت در رګ و ریشه ایرانیان اثر ګذاشته است و همانطوریکه می بینید در عاشورا و تاسوعا و یا اربعین همین ایرانیان برای زیارت خاک و آرامګاه او به کربلا میروند و توسط مسلمانان سنی کشته میشوند  با بمب ګذاری های انتحاری. به عبارت دیګر مردم ایران برای سرور شهیدان که عرب هست تا کربلا میروند و بدست برادران عرب شاید سنی خود شهید میشوند ولی باز هم میروند چون عاشق حضرت هستند در عزا داری از حضرت امام حسین سنګ تمام میګذارند ولی در عزاداری از دویست هزار جوان ناکام ایرانی آنچنان شیون و زاری نمی کنند؟ 

همانطوریکه نویسندګان نوشتند در عزاداری هفتاد هفت تن از کشته شده ګان سقوط هواپیما مردم ایران آن چنان شیون و ناله ای برپا نکردند  همچنین اګر به سایر وقایع تاریخی بنګریم  مرګ و کشته شدن فجیع بابک خرم دین نیز با سکوت اکثریت مردم ایران همراه است.  و باز کشته شدن بیش از سی هزار بابی انقلابی در دوران ناصرالدین شاه نیز با سکوت همراه شده است  آنان نیز با نهایت بی انصافی و ظلم کشته شدند شمع آجین ګردیدند در لوله های توپ بسته شدند  و تیرباران شدند و یا زنان و کودکانشان با تناب دار کشته شدند؟  و همان شاه زن باره و خوشګذران و عیاش بهترین فرزندان ایران را از بین برد مثلا مرګ امیر کبیر که برای ایران و ایرانی و مردم میخواست خدمت کند غمناک نیست ؟ که در ګرمابه بایست رګهایش را بزنند و او ناظر جان دادن خودش باشد.  شاید این مشګل اساسی ماست که با هر که مخالفیم باید کشته یا شهید شود؟  پادشاهان بی سواد و بی لیاقتی که ایران را برباد دادند و انسانهای میهن دوست و آزاده را کشتند و متاسفانه این کشت کشتار ها هنوز هم در خاور میانه ادامه دارد و مردم هنوز یا نګرفته اند که دوره کشت کشتار و بربریت تمام شده است. 

  خودکشی فرزندان بی ګناه شاه همانقدر درد آور است که کشته شدن بسیجی های جوان دونده روی مین ها و یا پرپر شده سپاهیان ایران در برابر ګازهای سمی و بمب های خوشه ای صدام دیوانه ؟   ما بایست باهم متحد شویم  و همه ملتهای خاورمیانه صرف نظر از باورهای خود باید یکپارچه با مهر و محبت برای سازندګی کشورهایمان بکوشیم و از تفرقه  و بیداد و ظلم بپرهیزیم و تنها برای خدمت خلق به پیش برویم.  اینهمه حافظ و سعدی از عشق و محبت و دوستی ګفته اند چرا کلام آنان بګوش ما فرو نمیرود ‎‎؟ باورهای دیګران را با دیده احترام بنګریم نه اینکه برای حذف خود آنان کمر همت ببندیم؟  در همه ګفته های نوشته شده حقیقتی است ولی ما باید به سخنان آنانکه که بزرګ ما بوده اند ګوش فرا دهیم. همه ما اشتباه میګنیم و همه ما خطا کاریم ولی بایست باز با هم متحد باشیم.  دوستانی دارم که به دیګران کمک هایی بسیار کردند ولی متاسفاه در عوض آنهمه نیکویی ظلم دیدند و نمک ناشناسی تجربه کردند ولی باز ناامید نشدند و دست از کار نیک بر نداشتند و بی تفاوت و یا ظالم نشدند.  همه پیامبران وهمه دانشمندان ما  مارا به راه نیک رهنمایی کردند و به دانش آموزی تشویق کردند علت عقب افتادګی های ما تنها در همین ګوش نکردن ها است.

   سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرګز  مرده آنست که نامش به نکویی نبرند  درخت تو ګر بار دانش بګیرد  به زیر آوری چرخ نیلوفری را    تو کز محنت دیګران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی؟  مشګل ما تنها در یک چیز است  نداشتن محبت و عشق بهم و خودخواهی و خود محوری و تمامیت خواهی  که از خود بمیر تا به دیګران خدمت کنی.  البته این کشت کشتار ها تنها هم مخصوص خاورمیانه نبوده است مثلا هیتلر پنجاه میلیون انسان بی ګناه را کشت در صورتیکه خودش یک آدم فقیر بود که شاید تنها آرزویش داشتن بستری ګرم و خوراکی خوب بود. استالین ګرجی هم دست کمی از وی نداشت  و یا سایر دیکتاتور ها همه رفتند ولی سعدی ماند و آنان خاک شدند.  ما همه یک خانواده هستیم  در کشت کشتارهایی که میشود همه ما مقصر هسیتم باضافه آن نیروی اهریمنی که دنیا را میچرخاند و برنامه ریزی میکند که تا پروانه های مارا به قتلګاهها بکشاند.  بطورکلی از ماست که برماست اګر ما همدیګر را دوست داشته باشیم  هیچ قدرت خارجی ظالم نمی تواند مرا مقهور کند. متاسفانه تفرقه آنان بسیار کارساز است  و میان مارا بهم زده است. تفرقه هایی که نمونه اش همان کشتار سنی ها از شیعیان  و با سایر اقلیتها است  که  اګر به بررسی دینها بپردازیم  می بینیم که همه این باورها یا یکی هستند و یا خیلی بهم نزدیک منتهی از تعصبهای کور ما سو استفاده میشود و مارا علیه برادران هم بسیج میکنند و شاید ریشه تمامی این بدبختی ها  هم از همان بی دانشی و حماقت و تمامیت خواهی ها و خود را تافته  جدا بافته شده از دیګران  باشد.  که بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش زیک ګوهرند  چو عضوی بدرد آورد روزګار دګر عضوها را نماند قرار.  بلای بی دانشی و تعصب و تمامیت خواهی میرود تا مارا باز هم و بیشتر از این هم پاره پاره کند  ایالات ولایتهای متحده   و کشورها و یا .... استانهای متفرق؟  خاورمیانه

 


Maryam Hojjat

Deev, Indeed Excellent Blog

by Maryam Hojjat on

very factual.  The truth is always bitter for ignorant people to hear or digest.  You said it well especially regarding the ignorance of RP naming his children.

Thanks great blog, May Iranians be thoughtful of truth and be honest with themselves and others. 


Mash Ghasem

بالام جان، جون هر کس دوست داری

Mash Ghasem


بکش بیرون. یه جوان غم زده خودکشی کرد و تلف شد و رفت . فاتحه. واسلام نامه تمام.
این همه زندانی سیاسی ماقبل اعدام، موضوع قحطیه؟