At Siena College, Upstate New York, where he teaches drama, Iranian director and playwright Mahmood Karimi-Hakak launched a series of performances of Shakespeare's Hamlet, which he had adapted to personalities and events of Iran's recent history, especially the violent repression of the anti-government rallies of 2009, in protest against the outcome of the Islamic Republic Presidential Election. In an interview with VOA Persian TV's Behnam Nateghi, he says his Hamlet promotes the end of one-man rule in Iran and the rest of the world.
Hamlet Iran (Full Report) - Behnam Nateghi Report from Behnam Nateghi on Vimeo.
20-Jun-2011Recently by Ghormeh Sabzi | Comments | Date |
---|---|---|
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | 5 | Dec 02, 2012 |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 2 | Dec 01, 2012 |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | 2 | Nov 30, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Modern Adaptation of Shakespeares works are quite common...
by Roozbeh_Gilani on Mon Jun 20, 2011 08:20 PM PDTWest side story is a good example of that (Romeo and Juliette). I am actually quite interested to learn more about Behnam's work and hopefully see one of them.
BTW, Billy and his works are loved and read by the entire humanity, because his works are so timeless. I was told one of his works (King Lear?) was banned in Iran during shah, because part of the play was about a plot to assasinate the king!! I also always remember hearing Nelson Mandella on TV, talking about the decades he spent in the apartheid regime jail. He said that he and his jailed comrades when asked for limited number of books to have in Jail, it was Shakespearse they asked for. They would read it as a group, and get inspitration and mental strength from it....
"Personal business must yield to collective interest."
شراب جان ،حالا
Mash GhasemMon Jun 20, 2011 05:31 PM PDT
استاد حکاک مشغول تدریس است واحیانا چشمی به محیط دانشگاهی و محصولی از این زاویه.
حالا واسه اینکه نگن امل شده ایم، این هم شعری از شاملو و تعبیر الف. بامداد ، از شاهزاده دانمارکی. زت زیاد.
---------------------------------------------------------------
هملت
بودن
یا نبودن...
بحث در این نیست
وسوسه این است.
□
شرابِ زهرآلوده به جام و
شمشیرِ بهزهر آبدیده
در کفِ دشمن. ــ
همه چیزی
از پیش
روشن است و حسابشده
و پرده
در لحظهی معلوم
فرو خواهد افتاد.
پدرم مگر به باغِ جتسمانی خفته بود
که نقشِ من میراثِ اعتمادِ فریبکارِ اوست
و بسترِ فریبِ او
کامگاهِ عمویم!
[من این همه را
بهناگهان دریافتم،
با نیمنگاهی
از سرِ اتفاق
به نظّارگانِ تماشا]
اگر اعتماد
چون شیطانی دیگر
این هابیلِ دیگر را
به جتسمانی دیگر
به بیخبری لالا نگفته بود، ــ
خدا را
خدا را!
□
چه فریبی اما،
چه فریبی!
که آن که از پسِ پردهی نیمرنگِ ظلمت به تماشا نشسته
از تمامیِ فاجعه
آگاه است
و غمنامهی مرا
پیشاپیش
حرف به حرف
بازمیشناسد.
□
در پسِ پردهی نیمرنگِ تاریکی
چشمها
نظارهی دردِ مرا
سکهها از سیم و زر پرداختهاند
تا از طرحِ آزادِ گریستن
در اختلالِ صدا و تنفسِ آن کس
که متظاهرانه
در حقیقت بهتردید مینگرد
لذتی به کف آرند.
از اینان مدد از چه خواهم، که سرانجام
مرا و عموی مرا
به تساوی
در برابرِ خویش به کُرنش میخوانند،
هرچند رنجِ من ایشان را ندا درداده باشد که دیگر
کلادیوس
نه نامِ عمّ
که مفهومیست عام.
و پرده...
در لحظهی محتوم...
□
با این همه
از آن زمان که حقیقت
چون روحِ سرگردانِ بیآرامی بر من آشکاره شد
و گندِ جهان
چون دودِ مشعلی در صحنههای دروغین
منخرینِ مرا آزرد،
بحثی نه
که وسوسهییست این:
بودن
یا
نبودن.
...
by Red Wine on Mon Jun 20, 2011 04:31 PM PDTبندِ فرنگی ساز به تنبانِ ایرانی زنیم ؟!سر در نمیآوریم،این همه خود صاحب مکتبیم در ادبیاتِ کهن و ایضا مدرن،در تاریخِ عهدِ قدیم و تاریخِ معاصر،چه اجباری هست که از آثارِ ادبایِ فرنگی اقتباس کنیم ! (حال بگذریم که گویند هیچ شخصی به نامِ شکسپیر وجود نداشته و این هم یک نمونه دیگر از کلاغ رنگ کردن است و به جای کفتر فروختن !)
خدای را کرور مرتبه شکر که این نمایش برایِ خارجیان است اما خدا نکند که دستِ آخر ادب و فرهنگِ فارسی دستِ نا اهلان افتد و بی آبروییش به گردنِ آنان که میتوانستند جلویِ تحریف را بگیرند و هیچ نکردند !