بی بی سی: این هفته دانشگاه آکسفورد محل برگزاری گردهمایی درباره اعدام شدگان تابستان ۱۳۶۷ بود. در این گردهمایی، بر اساس تحقیقاتی که یک وکیل بلندپایه بین المللی انجام داده، گفته شد، سال ۶۷ بین چهار هزار تا هفت هزار زندانی سیاسی، در ایران اعدام شدند>>> also "دادخواهی کشتار سال 67"
Recently by Ghormeh Sabzi | Comments | Date |
---|---|---|
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | 5 | Dec 02, 2012 |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 2 | Dec 01, 2012 |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | 2 | Nov 30, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Robinson is spot on: The
by Simorgh5555 on Sat Oct 29, 2011 09:38 AM PDTRobinson is spot on: The 1988 executions were Iran's Srebenica. I congratulate the Oxford University and the Oxford Union for highlighting this atrocity and hopefully when key questions as to why and who carried out these killings are made clear the road to justice will begin. The IR must be held accountable and punished for their evil crimes.
What if they start digging the site, at night?
by عموجان on Fri Oct 28, 2011 10:26 PM PDTIt is good to bring this up when ever it is possible. Islamic Republic except every year people to remember death of those idiot Arabs Ali, and his kids Hassan and Hoosein but Iranian mothers, fathers, wives, kids should forget about murder of their love ones by Khomeini, it wouldn’t happen.
IRI Murderers and Mullahs will pay for this
by IranFirst on Fri Oct 28, 2011 10:01 PM PDT//www.irantribunal.com/English/PDF/Deadlt%20F...
//www.irantribunal.com/English/Documents.html
They will pay for it
by jmyt17 on Fri Oct 28, 2011 09:06 PM PDTKhamenei remember, when they time time you can not tell
OHhhhhhhhh I did not know
Kudos to Boroumand Foundation
by divaneh on Fri Oct 28, 2011 05:44 PM PDTTo add to the Boroumnad Foundation's achievements, they have now published a report by Geoffrey Robertson QC who is one of the most respected attorneys in the UK. I am very pleased that he is paying his attention to the Iranian victims of the 1988 massacre as it can add a lot more weight to this issue. He also did an investigation about the Crimes against Humanity committed by the Catholic Church that I reviewed in an earlier blog.
Waves of executions
by MM on Fri Oct 28, 2011 02:18 PM PDTActually, the Shahi folks and the Baha'is were part of the first wave of executions in early 1980's. Then came the execution of the MEK in 1988, followed closely by Fedaian, Tudeh members and whoever looked left-left to this religious cesspool. But, the MEK got the worst of it n 1988 and it was a shamefull massacre in the Iranian history.
با آب هفت دریا نیز ننگ کشتار ۶۷ را نمیتوان شست
Roozbeh_GilaniFri Oct 28, 2011 01:25 PM PDT
موسوی در ادامهی سخنرانی خود به شکل حیرتانگیزی «اعدامهای دهه ۶۰» را انکار کرده و میگوید: «یک پیش فرض اشتباه در این سوال و سوالاتی از این دست که در جلسههای مختلف و فضای مجازی مطرح میشود و باید به آن اشاره کنم لفظ «اعدامهای دهه ۶۰» است. حقیقت این است که طی دهه شصت چیزی به نام اعدامهای دستهجمعی جز در دو مقطع وجود نداشت؛ یکی در سالهای ابتدایی پیروزی (۵۷-۵۸) که مربوط است به اعدام وابستگان و ساواکیها و کسانی که در رژیم پیشین علیه مردم دست به جنایت زده بودند یا فاسد بودند، که البته در همان زمان هم بسیاری از دلسوزان انقلاب به نحوه برگزاری دادگاهها و نوع اجرای احکام اعتراض داشتند چون بعضا حداقل استانداردها و قوانین هم رعایت نمیشد؛ خب در آن زمان همه ما گرفتار یک سری افراطها یا به اصطلاح رفتارهای انقلابی بودیم که اگر این دید امروز را داشتیم شاید به گونهای دیگر رفتار میکردیم. و دیگری همین ماجرای سال ۶۷ و اعدام زندانیان است .» موسوی موضوع اعدامهای دستهجمعی را به سالهای ۵۷-۵۸ ربط داده و اساساً منکر اعدامهای دسته جمعی سالهای اولیه دههی ۶۰ میشود، چرا که در دههی ۶۰ و هنگامی که جوخههای اعدام بیوقفه فعال بودند وی نخست وزیر کشور بود و بایستی نسبت به کاربرد «لفظ اعدامهای دهه ۶۰» حساس باشد. در حالی که طبق آمارهای رسمی موجود در سالهای ۵۷-۵۸ چند صد نفر اعدام شدند، تاکنون با همهی پنهانکاریها و محدودیتهایی که وجود داشته اسامی بیش از ۱۴ هزار نفر که بین سالهای ۶۰ تا ۶۴ اعدام شدند انتشار یافته است. موسوی کشتارهای دستهجمعی زندانیان سیاسی در سالهای اولیه دههی ۶۰ را که گاه اسامی آنها در لیستهای صد نفره در روزنامهها و رادیو تلویزیون انتشار مییافت انکار میکند، آیا میتوان روایت او از کشتار ۶۷ را باور کرد؟ موسوی در مورد دلمشغولیهای خود و محمدعلی رجایی میگوید: «صحبت در این باره بدون آشنایی با وضع زندانها در آن دوران ممکن نیست. پس از انقلاب وضع زندانها بسیار نامناسب بود و این وضع تا ابتدای دهه ۶۰ ادامه داشت. بنده خاطرم هست که یکی از دلمشغولیها و دغدغههای اصلی شهید رجایی در دورانی که بنده هم عهدهدار وزارت خارجه بودم، وضع زندانها بود. ایشان چندباری هم شخصا به زندانها سرکشی کردند و با بررسی وضعیت دستورهایی برای پیگیری میدادند که البته به دلیل اختلافات موجود بین نخستوزیر و رییسجمهور وقت مجال چندانی برای رسیدگی قاطع فراهم نشد و به مدت کوتاهی پس از ریاستجمهوری شهید رجایی هم که فاجعه انفجار نخستوزیری روی داد .» آنچه موسوی میگوید متأسفانه حقیقت ندارد. وی در نتیجهی کودتا علیه ریاست جمهور قانونی کشور و خلع او از قدرت و پس از انفجار حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیرماه ۱۳۶۰ به وزارت امور خارجه رسید و در زمانی که بنیصدر ریاست جمهور بود مصدر کار نبود. سرکشی چندبارهی رجایی به زندانها، ادعایی است که در سی سال گذشته برای اولین بار از سوی موسوی مطرح میشود. در آن دوران مانع اصلی رسیدگی به امر زندانها و توقف شکنجه و مجازاتهای بیرحمانه، دولت رجایی و قوه قضاییه تحت حاکمیت بهشتی و حزب جمهوری اسلامی و همراهانشان و در یک کلام «حزبالله» بود. اتفاقاً شرایط وحشتناک پس از برکناری بنیصدر از ریاست جمهوری و یکدست شدن نظام در زندانها حاکم شد. بنیصدر در عاشورای ۱۳۵۹ در میدان آزادی در مورد وضعیت زندانهای کشور گفت: «در قانون اساسی مگر شکنجه حرام نشده؟ ممنوع نشده؟ در کجای دنیا، در کدام دین و در کدام کشور و حکومت اسلامی ۶ نوع زندان وجود دارد؟ چرا اینها تعطیل نمی شود؟ ما الان شش نوع زندان داریم. زندانهای آقای خلخالی، زندان دادگاه انقلاب، زندان شهربانی، زندان دادگستری، زندان کمیتهها، زندان سپاه پاسداران. دهها و صدها نفر بیجهت گرفتار شدهاند. با این ۶ نوع زندان ما چیزی بدتر از گذشتهایم. چرا باید هر کس و هر نهادی یک زندان داشته باشد؟ اینها باید تعطیل شوند. جو اسلام جو اعتماد است این همه دستگاههای ترسناک مخوف درست نکنید! چرا هیئتی تشکیل نمی شود که به کار زندانهای گوناگون برسد؟ چرا در رژیم اسلامی، انسان و جان او این همه بیمنزلت شده است که بتوان مثل آب خوردن محکوم کرد و بدون اینکه کسی بفهمد کار او را تمام کرد؟ چطور میشود که اشخاص را میگیرند و به زندان میبرند و ماهها جزو فراموششدگان میگردند؟ بس کنید این کارها را. دستگاه قضایی نباید ابزار قدرت شود.»
//www.irajmesdaghi.com/page1.php?id=410
Shah or Khomenie....
by Bavafa on Fri Oct 28, 2011 12:45 PM PDTMEK or otherwise, we all ought to condem excution of all citizens which is a barbaric practice.
'Hambastegi' is the main key to victory
Mehrdad
The irony!
by Arj on Fri Oct 28, 2011 11:53 AM PDTIronically, those who support Shah's regime are most vocal about condemning this massacre of political prisoners (majority of whom BTW were leftists of either PMOI/MEK or Marxist affiliations), and yet at the same time, defend Shah's murder and execution of them as "Kharabkars"!
مسئولیت میرحسین موسوی خامنه
FredFri Oct 28, 2011 11:24 AM PDT
آنانی که فکر میکنند با واژه بازی میشود مسئولیت میرحسین موسوی خامنه؛ نخست وزیر وقت و "محبوب امام راحل" را در این جنایت علیه بشریت از خاطره ها پاک کرد؛ سخت در اشتباه هستند.