Press TV: Veteran Iranian filmmaker and actor Iraj Qaderi, after a long battle with lung cancer, has passed away at the age of 77 in the capital city of Tehran. The producer and screenwriter was hospitalized from the early April due to his critical condition. In the last days of his life, he was semi-unconscious and unable to identify his friends and family. He finally passed away on May 5, 2012 at Tehran's Mehrad hospital. Qaderi started his cinematic career as an actor in the pioneer Iranian-Armenian filmmaker Samuel Khachikian's movie Crossroads of Coincidence (Chaharrahe Havades) (1955). Experienced in film industry for about 50 years, Qaderi appeared in over 41 movies and directed over 71 films. I Want to Live (1994), Sam and Narges (2001), Aquarium (2003), The Trial (2007) are some of his remarkable directorial works.
A scene from "Baraadar Koshi", the last film he made before the 1979 Revolution:
Recently by Ghormeh Sabzi | Comments | Date |
---|---|---|
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | 5 | Dec 02, 2012 |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 2 | Dec 01, 2012 |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | 2 | Nov 30, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
...
by Red Wine on Sun May 06, 2012 04:37 PM PDTقفس ؟ خیلی سال هست ندیدمش، امشب نگاهش میکنم و به شما اطلاع میدهم ... خیلی از این فیلمها در خوزستان فیلمبرداری میشد به خاطرِ فضای فیلمنامه و ارزان در آمدنِ کار !
Ghafas?
by Jahanshah Javid on Sun May 06, 2012 04:27 PM PDTRed Wine jaan... "Moo Sorkheh" ro check kardam. oon nist. yeki digeh migoft shaayad film "Ghafas" baasheh.
Rest in peace Mr. Qaderi
by Anahid Hojjati on Sun May 06, 2012 12:19 PM PDTthanks red wine and jj for sharing your memories of mr. qaderi with us. i did not have connection to movies in shah's time. some of present actors in iran are related to me but before i get a chance to mention them, i worry that they might play in one of those movies that people complain about so i just stay quiet. it is sad how actors in iran have to do a job and have to support their family financially and because of that, they might end up playing in movies that are not khalghi. however, i think even actors during shah, sometimes played in movies that they were not proud of.
...
by farshadjon on Sun May 06, 2012 11:59 AM PDTJJ jan,
I think Red Wine is right about the name of the movie.
Here is the link to the movie:
//www.youtube.com/watch?v=-c7fn4uhJz8&feature=related
Rohesh shad bashe!
...
by Red Wine on Sun May 06, 2012 10:27 AM PDTاحتمالا فیلم سینمایی مو سرخه بوده است...
آبادانیهای فرنگی کار ... :)
آبادان
Jahanshah JavidSun May 06, 2012 10:18 AM PDT
سال ۱۳۵۳ یا ۵۴ ایرج قادری با گروه فیلم سازیش دو سه روزی خونه ما تو آبادان بودن (۱۱۰ بریم). دو تا صحنه رو یادمه شاهد بودم. یکیش شب بود و یکی از هنرپیشه های مرد تو حیاط ما در حال فرار میدوید. یکی دیگش هنرپیشه زن با لباس خواب کوتاه روی تخت مادر و پدرم دراز کشیده بود و یکی بهش میگفت پاهاشو تکون بده تا شورتش معلوم شه. یادم نیست خود قادری بود یا نه ولی فکر نمیکنم کسی جز کارگردان از این دستورا بده. اون زمان من ۱۳-۱۴ سالم بود و نمیدونستم قادری کیه و وقتی هم فیلم اکران شد ندیدم، حتا اسمشو نفهمیدم چیه. اگه کسی میدونه قادری تو اون سالا چه فیلمی رو تو آبادان ساخت خبر بده. توی محله کارمندای شرکت نفت بندرت فیلم فارسی نشون میدادن. همش خارجکی بود :)
...
by Red Wine on Sun May 06, 2012 07:23 AM PDTتمامِ هفته دلشوره داشتم،حالام که نوبه ما به سیاهپوشی و نوبه خدا به بی محلی ! دست مریزاد آ خدا .. :( .
---
ایرج خان خونه دائیم رفت و اومد داشت،به خصوص از سرِ فیلمِ بی نشان جون درجونی شده بودن و یِ روز که منظریه بودیم،با سپیده اومد اونجا و قراردادهای فیلم همون جا بست،یادش به خیر،خیلی استیل داشت،۴ ستون بود و حرفِ اضافه نمیزد،دست به فرمون بود و خلاق،با همون لهجه خودمون...شازده اون باغت آباد شه کی پس با اون کاماروت میای کورس ؟! ... چه مرامی داشت،همیشه یِ سهم از پولش میرفت واسه خیریه و کمک به این و اون،از تدارکاتیهای شرکت به دائیم این ندا رو داده بودن،بابا ایول...چند ماه بعد از شورش ۵۷، راه به راه صداش میکردن دادگاه انقلاب،ایرج نمیایی؟...نه شازده،ما اینجائی هستیم،همینجا میمونیم،... ایرج خان چند سال بعد واسه دایی مجلس گرفت و تو شمرون،چه سر و صدایی شد،کمیته چیا مزاحمش شدن،ایرج خان رو باکی نبود،مردِ واقعی..یا همون جوانمردِ خودمون..همین ایرج خان بود.
بگذار سر به سينه من تا كه بشنوي
آهنگ اشتياق دلي دردمند را
شايد كه پيش ازين نپسندي به كار عشق
آزار اين رميده سر در كمند را
بگذار سر به سينه
من تا بگويمت
اندوه چيست عشق كدامست غم كجاست
بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان
عمري است در هواي تو از آشيان جداست
دلتنگم آن چنان كه اگر ببينمت به كام
خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت
شايد كه جاودانه بماني كنار من
اي نازنين كه هيچ وفا نيست با منت
تو آسمان
آبي آرام و روشني
من چون كبوتري كه پرم در هواي تو
يك شب ستاره هاي ترا دانه چين كنم
با اشك شرم خويش بريزم به پاي تو
بگذار تا ببوسمت اي نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت اي چشمه شراب
بيمار خنده هاي توام بيشتر بخند
خورشيد آرزوي مني گرم تر بتاب