کارپردازان انگلیس در ایران - قسمت ششم


Share/Save/Bookmark

All-Iranians
by All-Iranians
20-Feb-2012
 

 

در قسمت های گذشته مطالبی در مورد سید ضیا الدین طباطبایی ، رشیدیان ها ، اردشیر جی ، شاپور جی  ، حسین فردوست ، بهرام شاهرخ ، نواب صفوی ، جمال امامی و  جعفر شریف‌امامی عرضه شد. در این قسمت به معرفی دو تن دیگر از کارپردازان انگلیس در ایران می پردازیم:

١٠ - حسنعلی منصور
 
حسنعلی منصور در اردیبهشت ١٣٠٢ در تهران متولد شد. پدرش، رجبعلی منصور از اعضای اولیه لژ (ماسونی)بیداری ایرانیان بود كه در دوران رضاشاه سالیان مدید در مشاغل حساس جای داشت و در آخرین ماه های سلطنت او به صدرات رسید
//www.tebyan.net/politics_social/history/iran/political_history/2010/1/21/113664.html

رجبعلی منصور پدر حسنعلی منصور کارمند وزارت امورخارجه بود. نقش رجبعلی منصور در این سمت، در تنظیم قرارداد ١٩١٩ مؤثر بود. این قرارداد ایران را عملاً به یکی از مستعمرات انگلیس تبدیل می­کرد و نزدیکی و جانبداری او از انگیسی­ها نیز از همین قرارداد مشخص می­شود
 //www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36160

حسین فردوست می‌نویسد: علی منصور از مأموران انگلیس بود. پسرش حسنعلی مانند پدر پرورش یافته انگلیسی‌ها بود. ولی حسنعلی منصور از آن گروهی بود كه به آمریكایی ‌ها وصل شدند. او چه در «اصل چهار» و چه بعدها كه نخست‌وزیر شد از طرف آمریكایی ها به شدت تقویت می ‌شد
//www.tebyan.net/politics_social/history/iran/political_history/2010/1/21/113664.html

حسنعلی منصور (اردیبهشت ۱۳۰۲ - ۷ بهمن ۱۳۴۳ خورشیدی) نوهٔ دختری حسن رئیس ظهیرالملک (حکمران و دولتمرد عصر قاجار و پهلوی) بود. او پس از پایان دوران تحصیل و اخذ مدرک لیسانس حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران، کار دولتی خود را از وزارت امور خارجه آغاز کرد(۱۳۲۴) و با پشتوانه قوی خانوادگی مدارج ترقی را طی کرد. او پس از یک ازدواج ناموفق، با فریده امامی نوه دختری حسن وثوق(وثوق الدوله) ازدواج کرد و با خانواده‌های متنفذ وثوق، قوام، امینی و... هم نسبت فامیلی پیدا کرد
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1

حسنعلی منصور ابتدا با نوشی تیمورتاش ازدواج کرد که سرانجام به جدایی کشید. وصلت بعدی وی با فریده امامی بود و فرزند آنها احمد منصور (۲۱۱۱ - ۱۹۶۰) نام داشت که موسیقیدان و گیتاریست بود. لیلی خواهرفریده امامی  بعد ها با امیر عباس هویدا ازدواج کرد. جواد منصور برادر حسنعلی منصور در زمان صدارت هویدا، مشاور نخست وزیر بود. توران منصور خواهر حسنعلی منصور مدت کوتاهی همسر فریدون هویدا (برادر امیر عباس هویدا ) بود ولی بعدا با منوچهر تیمورتاش ازدواج کرد 
//en.wikipedia.org/wiki/Hassan-Ali_Mansur

او در اواخر سال ١٣٢٤ به عضویت هیئت نمایندگی ایران در کنفرانس صلح پاریس در آمد. وی در نیمه­های سال ١٣٢٩ در کابینه ی رزم آرا به ریاست دفتر وزیر امور خارجه منصوب شد، آنگاه در کابینه زودگذر حسین علا به ریاست دفتر نخست وزیری برگزیده شد و با استعفای علا و روی کار آمدن دکتر مصدق در وزارت امورخارجه معاون اول سیاسی شد، سپس در کابینه دوم علا ریاست دفتر نخست وزیر را به عهده داشت.. ..
//www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36160

ساواك در ١٩ تیر١٣٣٧  كه حسنعلی منصور در دولت منوچهر اقبال معاونت نخست‌وزیر را عهده‌دار بود، بیوگرافی او را چنین ثبت نموده است: «... پدرش بی‌اندازه متمول كه در حدود ٥٠ میلیون تومان ثروت دارد. نامبرده لیسانس حقوق از دانشكده حقوق تهران رشته سیاسی در سال ١٣٢٤ بوده است. فرانسه خوب می‌داند و با انگلیسی به اندازه رفع احتیاج آشنایی دارد. وی تمام روزنامه و مجلات عادی و تا اندازه‌ای كتب اقتصادی را مطالعه می‌كند. به زن و مقام علاقه ‌مند است،  تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر گذرانده ، لیاقت و شایستگی ندارد و حتی به‌علت ترقی بی‌جهتی كه نموده و به‌علت نفوذ پدرش و اینكه دكتر اقبال نسبت به پدر او مدیون بود، او را به این سمت منصوب كرد كه مورد تنفر قاطبه جوانان قرار گرفت. ابتدا در وزارت امورخارجه در لندن بود، بعد منشی وزیرخارجه و سپس رئیس اداره چهارم سیاسی. به‌علت نفوذ پدر نشان تاج دریافت داشته. وی شخصیتی ندارد تا تمایلی داشته باشد، ولی پدرش از عمال درجه اول سیاست انگلیس است. عضو جمعیت یاران دبیرستان ایرانشهر بوده، متواضع ولی بی شخصیت است، افكار عالی به هیچ‌ وجه ندارد و تمام ترقی او روی نفوذ پدرش می‌باشد. كم مغز، بی‌تجربه و عزیز بی‌جهت...»
//www.tebyan.net/politics_social/history/iran/political_history/2010/1/21/113664.html

فعالیت‌های سیاسی حسنعلی منصور با تأسیس «كانون مترقی» به ریاست خودش در ١٣٤٠آغاز شد. این كانون یك مجموعه سیاسی مورد حمایت امریكا با هدف كمك به اصلاحات ارضی و طرح‌های اقتصادی شاه بود كه با عضویت «نخبگان تحصیلكرده متمایل به غرب» تأسیس شد. این كانون در ١٣٤٢ به «حزب ایران نوین» تغییر نام داد. «كانون مترقی» تشكیلاتی بود كه توانست حمایت كندی رئیس جمهور آمریكا را از دكتر علی امینی سلب و وی را به حمایت از چهره‌هایی مانند حسنعلی منصور متقاعد سازد....تأسیس «كانون مترقی» و سپس «حزب ایران نوین»، و عَلَم كردن حسنعلی منصور به‌عنوان رهبر «نخبگان» و تحصیل‌كردگان غربگرای ایران، طرحی بود كه توسط شاپور ریپورتر و اسدالله علم و با همدستی گراتیان یاتسویچ، رئیس «سیا» در ایران، ریخته شد....با بركناری امینی، اسدالله علم قدرت را به دست گرفت و به‌عنوان یك دولت «محلل» زمینه‌های صعود حسنعلی منصور و «نخبگان» محبوب كندی را به رأس دیوان سالاری ایران فراهم ساخت..... مهمترین فراز سیاسی حكومت كوتاه مدت حسنعلی منصور ارایه طرح كاپیتولاسیون به مجلس شورای ملی و تصویب این طرح در مهر ١٣٤٢ در مجلس بیست‌ویكم بود.
//www.tebyan.net/politics_social/history/iran/political_history/2010/1/21/113664.html

حسنعلی منصور، خمینی را در ۸ فروردین ۱۳۴۳ از تهران به منزلش در قم بازگرداند.
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1

گفته می شود بر خلاف اسدالله علم ، حسنعلی منصور در برابر خمینی نرمش نشان داد و او را بدستور اربابان اصلی خود از تبعید در تهران معاف و با احترام و تشریفات به منزلش در قم باز گرداند و از همین جا، پای خمینی را در صحنه ی سیاسی ایران باز نمود.
Various sources and articles

پس از سخنرانی سید روح الله خمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳ در قم علیه تصویب قانون اجازه استفاده مستشاران امریکایی در ایران از مصونیتها ، خمینی دستگیر و در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به ترکیه تبعید شد.
در اول بهمن ۱۳۴۳ حسنعلی منصور در مقابل مجلس شورای ملی توسط محمد بخارایی، عضو گروه جمعیت هیئتهای مؤتلفه اسلامی وابسته به فداییان اسلام ترور شد. حسنعلی منصور پس از چند روز دست و پنجه نرم کردن با مرگ و پس از چند عمل جراحی در بیمارستان پارس تهران درگذشت و پیکرش را با تشریفات مخصوص در آرامگاه رضا شاه در شهر ری دفن کردند. پس از انقلاب  ۱۳۵۷ به دستور صادق خلخالی آرامگاه رضا شاه و مقابر پنجاه تن از وابستگان رژیم پهلوی از جمله قبر حسنعلی منصور را خراب کردند.
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1

تصویر حسنعلی منصور
//3nasl.com/UserFiles/Contents/2168344/7.jpg


 ١٠ - امیر عباس هویدا

 وی در  ۲۸ بهمن ۱۲۹٨ متولد شد. پدرش حبیب الله عین الملک سالها سفیر ایران در لبنان و عربستان و دیگر کشورهای عربی بود ... مادرش بانو سرداری دختر ادیب السلطنه و نتیجه عزت الدوله (خواهر ناصرالدین شاه) از صلب یحیی خان مشیرالدوله بود. بنا بر ادعای موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران او از اعضای لژهای فراماسونری بود. امیر عباس و برادر کوچک‌ترش فریدون به اقتضای شغل پدر در لبنان رشد و نمو یافتند و در مدرسه لائیک فرانسوی بیروت تحصیل کردند و امیرعباس در اواخر تحصیل در دوره دبیرستان به اروپا رفت و سالها در انگلستان و بلژیک و فرانسه زندگی و تحصیل کرد. او پس از اتمام تحصیلات خود در رشته علوم سیاسی از دانشگاه آزاد بروکسل به ایران بازگشت و با توجه به سوابق پدرش عین‌الملک هویدا، رشته تحصیلی‌ و تسلط او به زبان‌های عربی، فرانسه، انگلیسی و آلمانی و آشنایی با یک دو زبان اروپایی دیگر، در وزارت امور خارجه ایران مشغول به کار شد.
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3_%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A7

حبیب الله پدر هویدا در مدرسة انگلیسی بیروت تعلیم دیده بود و زبان فرانسه و انگلیسی و همچنین زبان مادری یعنی عربی را به خوبی سخن می گفت قبل از سال ۱۲۹۸ که احمدشاه قاجارکماکان بر تخت سلطنت تکیه داشت از بیروت به پاریس می رود. گرچه حبیب الله از طبقة متوسط بود اما توانست با تعلیماتی که از طرف انگلیس به او داده شده بود خود را به خانواده های اشرافی ایران نزدیک کند. پس از ورود به پاریس با رابط خود جعفرقلی سردار اسعد بختیاری انگلوفیل ملاقات کرد و پس از چندی معلم فرزند اسعد شد. پس از مدتی اسعد که به حبیب الله علاقه فراوانی پیدا کرده بود، از احمدشاه خواست که معلم عرب جوان را لقب ایرانی عین الملک عطا کند. بنابراین با کمک سردار اسعد بختیاری که چندین کتاب برای او به چاپ رسانیده بود لقب عین الملک گرفت. پس از چندی حبیب الله عین الملک به تهران آمد و با افسرالملوک از خانوادة انشاء که هیچگونه رابطه ای با خانوادة سلطنتی قاجار نداشت ازدواج کرد. افسرالملوک ۱۵ ساله بود که با حبیب الله ۴۰ ساله ازدواج کرد. در زمستان سال ۱۲۹۸ امیرعباس به دنیا آمد. بعد حبیب الله با کمک بختیاری ها به وزارت خارجه رفت و مأموریت سوریه و لبنان گرفت و کنسول ایران در این منطقه شد. در این سمت او همواره با انگلیس در رابطه قرار داشت و خدمتگزار واقعی آنها بود.
//www.sazmanepars.com/Farsi/Gahnameh/49/49_03.htm

احسان طبري از رهبران حزب توده در كتاب «كژراهه‌» نوشته است كه هويدا در مأموريت فرانسه با حزب توده نيز مرتبط گرديد و با ايرج اسكندري آشنا شد.
//www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=84

هويدا در اول آبان ١٣٢٥كارمند دفتر حفاظت منافع ايران در آلمان و اول فروردين ١٣٢٨ كارمند كنسولگري ايران در اشتوتگارت شد. در اين سالها وزير مختار ايران در آلمان عبدالله انتظام پسر ميرزا محمدخان انتظام السلطنه فراماسون قديمي بود؛ كسي كه بعدها وزير خارجه و رئيس هيأت مديره شركت ملي نفت ايران شد. او در اين هر دو سمت‌، هويدا را به همكاري خود برگزيد.در ٢٩ مهر ١٣٣٠ هويدا به دعوت كميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل متحد مأمور خدمت در اين سازمان شد و مدت ٥ سال نزد «وان هك گدهارت‌» كميسر عالي پناهندگان سازمان ملل كه از فراماسونهاي مشهور فرانسه نيز بود در ژنو ماند.
//www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=84

هویدا از طریق آشنایی با عبدالله انتظام و دوستی با حسنعلی منصور پله‌های ترقی را به سرعت طی کرد و در دولت منصور به وزارت دارایی منصوب شد.
ادارة کل نهم ساواک در گزارش مورخ ١٧ اسفند ۱۳۴۲ که به مناسبت انتصاب هویدا به وزارت دارائی تهیه شده، ارزیابی خود را به ادارة کل سوم ساواک چنین اعلام داشت: « در اطراف سوابق امیرعباس هویدا وزیر دارائی و عضو سابق هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران تحقیقات لازم معمول و مطلبی دایر بر عضویت مشارالیه در احزاب و دستجات سیاسی شنیده نشد ولی عضو جمعیت فراماسونری (لژ مولوی) و جزو دار و دستة آقای حسین علاء وزیر سابق دربار و سناتور فعلی می باشد و با حسنعلی منصور هم جهت گرفتن مقام وزارت طرح دوستی ریخته و روابط دوستانه و نزدیک برقرار ساخته است.  مشارالیه شخصی عیاش و از لحاظ صحت عمل و درستی مورد اعتماد نبوده و اهل زد و بند در محیط اداری و خارج می باشد. از لحاظ مدیریت و شایستگی در کار اداری متوسط بوده و ترقی خود را مدیون عبدالله انتظام می داند و عموم کارمندان شرکت از او ناراضی هستند و حملات روزنامه ها به انتظام ناشی از اقدامات وی بوده و معروف است که از فرقة بهائی پیروی می نماید. ضمناً روزنامه های وابسته به مجمع مسلمانان مجاهد که از طرف شمس قنات آبادی اداره می شد علیه نامبردة بالا مطالبی متکی به اسناد و مدارک و دلایل، منتشر نموده اند و از نظر شم سیاسی نیز طرفدار سیاست غرب (انگلیس) می باشد. »
//www.sazmanepars.com/Farsi/Gahnameh/49/49_03.htm

امیر عباس هویدا پس از ترور منصور به عنوان نخست وزیر منصوب شد و ۱۳ سال در این پست ماند. هویدا پس از ۱۳ سال تصدی پست نخست وزیری، از کار کنار رفت و جمشید آموزگار به نخست وزیری منصوب شد و هویدا به عنوان وزیر دربار مشغول به کار شد. این تغییر و تحولات همزمان بود با آغاز حرکات انقلاب ٥٧ و رژیم برای آرام کردن مردم، هویدا و چند تن دیگر از رجال سرشناس سیاسی را بازداشت کرد. البته هویدا می‌دانست که این بازداشت برای آرام کردن مردم است و با بازداشتهای سیاسی و معمول فرق دارد.اما نمی‌دانست که بازداشتش تا روز پیروزی انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ادامه خواهد داشت. وی تنها مقام بلند پایه رژیم بود که علیرغم داشتن امکان فرار، از ایران نگریخت و از طریق داریوش فروهر تسلیم دولت موقت مهندس مهدی بازرگان شد. به گفته مسعود بهنود در کتاب ۲۷۵ روز بازرگان (صفحه ۲۶۷) او در ۲۲ بهمن ۵۷ پس از فرار نگهبان‌ها از پادگان جمشید‌آباد از زندان بیرون آمد و به منزل آقای طالقانی تلفن زد و از آن طریق خود را تسلیم کرد. سپس به دادگاه انقلاب تحویل داده شد و با حکم صادق خلخالی در ١٨ فروردين ١٣٥٨ اعدام شد
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3_%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A7

عدم فرار هویدا از ایران ممکنست به چند دلیل باشد: اولا هویدا از سقوط رژیم پهلوی نگران نبود و باطنا بویژه در اواخر دوران قدرت ، به دستور اربابان اصلی خود در جهت تغییر رژیم بود. چنانکه در طول محاکمه اش در دادگاه انقلاب از خود سلب مسولیت کرد و چند بار به تکرار گفت "سیستم مقصر بود ، سیستم مقصر بود ". ثانیا تصور می کرد که با روی کار آمدن رژیم جدید،  اربابان اصلی باز هم از او حمایت و محافظت خواهند کرد، غافل از آنکه سیاست پدر و مادر ندارد و آنها ماموریت او را خاتمه یافته تلقی کرده و حتی دیگر راضی به زنده ماندن او نبودند.
Various sources & artivles

تصویر امیر عباس هویدا
//upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/71/Hoveyda.jpg/250px-Hoveyda.jpg
 

 

نظر شما چیست؟
 

xxxxxxxxxxx

ادامه در قسمت هفتم


Share/Save/Bookmark

more from All-Iranians
 
Red Wine

...

by Red Wine on

در رابطه با اصلیتِ پدرِ مرحوم هویدا خان اشتباه می‌‌فرمایند،این را به کرات مشاهده کرده ایم،پدر بزرگ من نیز چند صباح در بیروت درس خوانده،پدرِ من نیز در قاهره بدین نحو،عربی‌ و آذری و ترکی‌ نیز کامل صحبت میشد پس ما اهل آنجا هستیم ؟

متأسفانه مملکتِ ما در نادانی‌ تاریخی دست و پا میزند.محضِ رضایِ خدا یک کتابِ تاریخِ درست و حسابی‌ در رابطه با تاریخِ معاصر نداریم،یک آرشیو در مورد بزرگانِ ایران در ۲۰۰ سال اخیر نداریم،تمامأ دست خورده هستند،تمام افراط و تفریط و شواهد دروغ و دری وری ! هر کی‌ از عمه جانش قهر و به خدمتِ عمو جانش رفته یک کتاب تاریخ نوشته،ما هم ایرانی و مردمانی ساده دل‌ و خاکی مسلک... ایرانی را راحت میتوان گول زد،همین فردا بنشین و بنویس که فلان حالم فلانش راست نمی‌شد زد ۴ میلیون آدم کشت،یا مثلا اگر فلانی بر سر کار نمی‌آمد ما الان در کوخ زندگی‌ کرده و زن و مرد آبله و طاعون و اصلا همه چیز به قربانِ شاه ! ..بس است دیگر بی‌ غیرتی ایرانی و ناخوشی عقل و روان ! دل‌ بکنید از این گندابِ گمراهی و خود گول زنی‌ .

این کتابها را باید دور انداخت،این دروغ گوئی‌ها باید تمام شود،دیگر خلق الله این تهمت ها،این صحبتهایِ بی‌ اساس را باور نخواهد کرد.

 


Souri

با اجازه همه ایرانیان

Souri


علی‌ رغم احترام بسیار زیادی که برای شما قائل هستم، ولی‌ باید عرض شود که بنده هم با نظرات نویسنده این کتاب مخالفم.

متاسفانه این مطلب رو از اول دنبال نکردم، ولی‌ در همین یک نظر اجمالی‌
که به این قسمت از نوشته‌ها انداختم، احتیاج به هیچ سندوا مدرکی‌ برای
اثبات اینکه این نویسنده، مغرضانه یک سری دروغ را با واقعیت‌ها مخلوط کرده و
آش ناپزایی رو تحویل داده، نیست. در واقع، با عرض معذرت (امیدوارم که حمل
بر بی‌ احترامی به شخص شما نشه) این مطالب واقعا مهمل است. امیر عباس هویدا
(اگر فلسطینی بوده، نمی‌دانم) اما مسلما بسیار باسواد و تحصیلکرده و
همچنین انسان و خدمتگزار به کشورش بود. در مورد انگلیس هر چه که بگید حاضرم
باور کنم، اما تهمت زدن به هویدا واقعا بسیار ناروا و ناجونمردانه است.


Red Wine

...

by Red Wine on

خداوند امیر عباس خان را رحمت کند،فکر نکنیم که ایشان به کسی‌ بدی کرده باشد،کار بیش از این از دستش نمیرفت،هر چه می‌خواست بکند به ایشان اشاره میکردند که به صلاح نیست و چنان و فلان ...افسوس.

با سپاس.