Published on Iranian.com (//legacy.iranian.com/main)

باظرگ

کاش به جای شما عمه عفت اومده بود

Balatarin
Share/Save/Bookmark

 باظرگ
by Fatemeh Zarei
26-Oct-2011
 

بابا بزرگ دوست بچه گی هام که بهشون می گفتیم "بازرگ" فوت کرد. روحش شاد... این داستان رو بر اساس خاطرات بازرگ نوشتم.

- باظرگ!

... ... - جونِ بابابزرگ.

- زود می آیی دیگه؟

- آره پسرم.

- باظرگ!

- جون بابابزرگ.

- سر راه وانایستی کتاب بخری ها. زود بیا. باظرگ!

- جون بابابزرگ.

یواش دهنش را چسباند به گوشی و آرام و بره بره گفت آرش رو هم وردار بیار.

- چی بابا جان؟

- بابا بچه همسایه رو می گم. که توپش قرمزه. می گم ورش دار بیار. به مامانم نگی من گفتم ها.

تق. گوشی را گذاشت.

- آخ جون سلام باظرگ.

- سلام بابا.

- پس کو؟

- این هاش پسرم.

- این دیگه چیه؟

- توپِ دیگه. مگه نگفتی توپ قرمز به جای کتاب می خوای؟ خوب اینم توپ قرمز.

- ای بابا، آرش رو گفتم. حالا اگه توپ نو نداشتم این قد دلم نمی سوخت. حالا با توپ به این خوبی با کی بازی کنم؟ می گم باظرگ.

- جون بابابزرگ.

- کاش به جای شما عمه عفت اومده بود.

- چرا بابا جون؟

- آخه اگه می اومد علی رو با خودش می آورد. علی هم یه توپ داره. عین همین. می آورد یک دس بازی حسابی می کردیم.

AUTHOR
Fatemeh Zarei is an author currently living in the U.S. She lived in Iran until 2009. Her book «حرفه من خواب دیدن است [1]» was first published in Iran in 2008 and in Europe in 2011

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by Fatemeh ZareiCommentsDate
فردا قرار است شما بمیرید
-
Aug 20, 2012
Goodbaye Party
-
Aug 10, 2012
جیگر جون
-
Aug 03, 2012
more from Fatemeh Zarei

Links:
[1] //books.google.co.uk/ebooks?id=RzNnfYoRJVYC&sitesec=reviews


Source URL (retrieved on 12/06/2012 - 11:42): //legacy.iranian.com/main/2011/oct-31

 
© Copyright 1995-2010, Iranian LLC.   |    Archives   |    Contributors   |    About Us   |    Contact Us   |    Advertise With Us   |    Commenting & Submission Policy   |
|    Terms   |    Privacy   |    FAQ   |    Archive Homepage   |