معلوم نیست کجا تو خارج می گرده که این همه نفرت از شهروندهای معمولی پیدا کرده؟ چرا اصرار داره اعمال معمولی شهروندا رو سیاه جلوه بده؟ با عینک مذهبی های افراطی ببینه؟ اعمال ما رو سرشار از گناه بدونه چرا اصرار داره ثابت کنه ملت بی فرهنگی هستیم؟ می خواد بگه ما خس و خاشاکیم؟
تازه از این ور دنیا، تو دل اروپا، نماینده صدای دهاتی های ایران شده. یکی بیاد این جوان جویای نام رو از جلو تلویزیون های بُنجلِ لس انجلسی بلندش کنه ببره با خودش تو جامعه، تو ایران و خارج کشور، تو صفای دراز مواد غذایی، تو موزه ها، تو مدارس فارسی خانواده های ایرانی. تو تلاش ایرونی ها برای برگزاری جشنواره های ایرانی، تو کلاس های اموزش رقصهای محلی، تو محیط های کار ناگزیرِ سخت و بی حرمت کننده، تو نخوابیدن های طولانی رانندگان تاکسی تو فرودگاهها، توی اشپزخونه رستورانها، توی دانشگاهای دنیا، پیش هزاران استاد دانشگاه ایرانی تو جهان، بین روسای ایرانی شرکت های بین المللی… بین کودکان ایرونی که شاهنامه رو حفظ می کنن…
یکی دعوتش کنه تو خونه ادم های معمولی، خانواده هایی که با بچه هاشون مشق های زبان های جهان رو می نویسن… منظورش از دهاتی ها کیست که می خواد صدای اونها باشه؟ یکی واقعا بگه چرا شاهین خان کول، چرا قصد بی ابرویی شهروندای ایرونی رو داره که بعد از سالها تحمل و توهین، ناچار از کشورشون آواره این جهان شدن؟… یکی نیست بهش بگه خارج، لس انجلس نیست عزیز. یکی نیست دستش رو بگیره ببره لس انجلس، نشونش بده که خود لس انجلس اونی نیست که تو ویدئوهای شیش و هشت شون می بینی.
کدوم ما از شهرستونی بودن مون ابا داریم. یا کدوم ما خارج نشین ها با لهجه خارجی حرف می زنیم؟ کی می تونه سینه سیلیکونی داشته باشه؟ کی اصلا می خواد دماغ عمل کنه اینجا؟ اینجا پول نداریم دندونامونو بکشیم. من که می گم این جوان خشن، هاله نور احاطه اش کرده…
چرا این اقای انقلابی، ذهنیت سیاه و سفید داره؟ هی داره خط و نشون می کشه بین خلق و بچه سوسولا، دهاتی و شهری، داخلی و خارجی.. یکی بهش بگه، هاله نور رو به پا؟ دور و برت رو ببین. حرف حسابت چیه اخه؟
ترانه اش هم که تازه داره می رسه به تقلید از ۵ سال پیشِِ محسن نامجو، که وسط ترانه پاپ و شهری، چهچهه رو ابداع کرده بود. این پوپولیسم و شعارهای گنده دادن مگه به اندازه کافی از تو دل حکومت نفتی نظامی شنیده نمی شن که ۳۳ سال ازگار در حال جنگ با « دشمن» هاست؟ همون شارلاتان های نماینده مستضعفین که دستور اخلاقی برای دنیا صادر می کنند و مشغول مدیریتش هستن!
اصلا این نجفی نورانی شده، چرا انرژی و خشمش رو طرف شهروندای معمولی داخل و خارج گرفته؟ ما چه مشکلی برایش ایجاد می کنیم؟ حکم قتلی که براش صادر شده از طرف حکومتی است که می گه نماینده روستائیان و مستضعفهاست. مگر همین حکومت طرفدار مثلا روستائیان نیست که هر روز خد،ا دارن از بچه فقرای معتاد و به ناچار خلاف شده اعدام می کنن بدون اینکه حکم تکفیرشون رو هم بدهند؟
میزبان یه دکتر استاد دانشگاهم که ۴۰ تا مقاله بین المللی داره که توی ایران نوشته… می گه دیگه نمی تونم توی ایران بمونم. می خوام بیام تو رستورانای خارج ظرفشویی کنم. دارم دیوونه می شم… امنیت نیست. امید نیست. امکان برنامه ریزی برای اینده نیست. چرا اینا رو فریاد نمی زنه این مرد انقلابی تابو شکن؟. چرا بند کرده به مردمی که ریختن بیرون با همون موهای ژل زده و سینه سرشار از اشعار خوب شاملو؟ که فرصت بشه موسیقی گوش می دیم. یه کم شعر می خونیم. گاهی مثل همه بشر دنیا مشروب می خوریم. چرا راه خودتخریبی و خود تحقیری پیشه کرده؟
ونداد زمانی [1]
Recently by ونداد | Comments | Date |
---|---|---|
با افتخار تمام سوئدی هستم | - | Oct 31, 2012 |
فیلم « پرویز» و سناریویی برای آینده ایران | - | Oct 18, 2012 |
نقش فریب در عشق | 3 | Oct 13, 2012 |
Links:
[1] //marde-rooz.com/?p=9437