آخرین روشنائی
به پیشواز شب میرود
بوی یاس میرقصد در نسیم
ترانه غروب میخراشد بنیادم
هوائی مطبوع مثل خوشبختی
به پیشواز شب میرود
از این پل میگذرند همه ناباوران
تا که شب سکوت کند به انتظار تلاطم فردا
سرنوشت مسافریست بی مقصد
بی راه و بی کلام
به پیشواز شب میرود
این قصه را بارها میشود خواند
دیروز امروز و فردا
هر کلمه اش بازی غریبیست
که با تکرار با جهل ومحرومیت
به پیشواز شب میرود
دید تو عشق را رام دلم میکند
حرف لبانت حاشا میکند چشمانت
دل با تقوا دوباره برهنه میشود
برای محبت
برای تو برای رویای همسفر
و شکسته در دستانت
به پیشواز شب میرود
اورنگ
[octobre 2012
Recently by Orang Gholikhani | Comments | Date |
---|---|---|
هم کوچه | 4 | Nov 25, 2012 |
نوازش پرستو | 2 | Nov 18, 2012 |
نیمکت | 3 | Nov 11, 2012 |