لحظه ها طولانی
طولانی و دردناکند
در گسستگی های بیگانه
زندگی مانده ام
موسیقی زمستان می نوازد
پشت پنجره کوچک
یخ زده ام
خدا نیست
روح فرضیه ای ست
و من معنای خود را
نمی دانم
پرتاب شده به سوئی
فراتر از دریا ها
زیرپا چیزی ندارم
ونه محرم رازی
و چهره مردمان
و ساختمان ها
همه صاف و مسطح اند
می چش ام سایه ها را
اندوه و تاریکی را
نبودن ماه را
ساختمان های بلند سیاه را
موسیقی خشمناک دور را
و عمق پوچی ام را
زیر گرفتگی خورشید
روح جانوران وحشی
میدوند پی ی پروانه ها
و زندگی من
به هیچ چیز
وابسته نیست
پایم به جائی نمیرسد
من ایستاده ام
بالای
یک آه
در این شامگاه
من اینجا می میرم
مکانی که هیچ
معنائی ندارد
پنت هاوس
ساختمانی بلند
در قلب
شهری بزرگ
در کشوری
بیگانه!
آزاده آزاد©
Recently by Azadeh Azad | Comments | Date |
---|---|---|
پیروزی نسرین ستوده پس از ٤٩ روز اعتصاب غذا | 32 | Dec 04, 2012 |
نامه به سازمان عفو بین الملل برای آزادی نسرین ستوده | 1 | Nov 30, 2012 |
مفهوم سازی واژه گونه (۳-٩) | 1 | Nov 27, 2012 |