گفتی که: "جهان بی می و ساقی هیچ است"؛
"بی زمزمۀ ساز عراقی هیچ است".
در پهنۀ باور تو ای شیرینکار
هستی همه مطربی و باقی هیچ است.
گفتی که: "قضا چو ما بسی کشت و درود".
"غم خوردن بیهوده نمی دارد سود".
گر سود نبودی غم عالم را هیچ,
این می زدگی و مطربی بهر چه بود؟
گفتی که: "چو رزق بیش و کم نتوان کرد,"
"دل را به کم و بیش دژم نتوان کرد".
گر هیچ توان گفتن و کاری کردن,
این نکتۀ پوچ هم علم نتوان کرد.
بیست و نهم مهرماه 1391
اتاوا
Recently by Manoucher Avaznia | Comments | Date |
---|---|---|
زیر و زبر | 6 | Nov 11, 2012 |
مگس | - | Nov 03, 2012 |
فکر دوفردا | 1 | Oct 10, 2012 |