Published on Iranian.com (//legacy.iranian.com/main)

چاووش

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
26-May-2008
 

باورم نیست کزین ابر چنین تندر خاست

و گلوگاه همه نغمه سرایان را خست 

(1)"دیرگاهیست که در خانۀ همسایۀ من خوانده خروس"

شاید آنجا سحری آمده است.

 

باز هم پرسیدم

ماه مرداد آمد

نفسی گرم نه از سینۀ تابستان خاست.

کس نخوانده است برای دل سهراب آواز.

بامدادم مرده است؟

نه امیدیست که در خاک دمد نور امید؟

نه فروغی که کند بر سر البرز نگاه؟

شاید آن کوکب رهیاب غزل گم شده است؟

نغمه ها در قدم علم ریاضی مردند؟

نغمه خوانان همه خاموشانند.

 

باز در خوز تفکر گفتم

ابرها در راهند

دشتها پهناور.

سبلان پا بر جاست

چشمه ساران بیدار.

رود کارون جاریست

جنگل هستی انسان سر سبز.

آوخ، این دشت چرا افسرده است؟

 

با خود اندیشیدم.

گرچه این بادیه تار است هنوز.

شاخه های گل سوری تهی از بانگ هَزار است هنوز.

باز اندیشه اگر باز به پرواز آرم؛

خامه را بنده گی ملک سخن آموزم؛

یا اگر مرغ شباهنگ شوم بر این بام

حق زنم بر در و دیوارۀ این شام سیاه؛

شاید امید آید؛

بامدادی زاید؛

و فروغی شکفد در دل تاریک افق؛

نغمه از بند ریاضی برهد

بلبلان هم بسرایند برای دل سهراب آواز.  

 

   1.  هوشنگ ابتهاج 

هفتم خرداد ماه 1387

اتاوا

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia

Source URL (retrieved on 12/07/2012 - 08:30): //legacy.iranian.com/main/blog/manoucher-avaznia-17

 
© Copyright 1995-2010, Iranian LLC.   |    Archives   |    Contributors   |    About Us   |    Contact Us   |    Advertise With Us   |    Commenting & Submission Policy   |
|    Terms   |    Privacy   |    FAQ   |    Archive Homepage   |