جغد جنگی بنشسته است لب خانۀ من.
دهنی بگشوده است
بهر بلعیدن یکبارۀ کاشانۀ من.
مژده های رنگین،
ادعا های دروغ،
دشمنیهای عبث،
خوابهای زرّین،
وعده های شیرین
بس فرو می بارند
ز غزلپارۀ جغد؛
تا فروشد به هنجار مگر
فعل نا هنجار
غارت و خون و جنون؛
تا ستاند همی با نیرنگ
دختر و پور من و خانۀ همسایۀ من؛
و بر آتش سوزد
جگر و خون من و سینۀ جانانۀ من.
همرهان؛
دست دهید تا با هم
برمانیم مر این جغد تبهکار پلشت؛
یا، بکوبیم سرش را بر سنگ؛
یا بسازیم سر حامی او را آونگ.
تا نگیریم به زنجیر چنین جانی منگ؛
نفشاریم گلویی چنین بد آهنگ؛
نه بیاساییم از این کو کوی جنگ.
Recently by Manoucher Avaznia | Comments | Date |
---|---|---|
زیر و زبر | 6 | Nov 11, 2012 |
مگس | - | Nov 03, 2012 |
شیرین کار | - | Oct 21, 2012 |