بالاخره وقتي شد و اين فيلم بادبادك باز خالد حسيني رو ديدم.
البته اوني نبود كه فكر ميكردم ولي خوب باز گول خوردم و بيخودي از قبل قضاوت كردم.
فيلم به نظرم خوش ساخت اومد.بازيگرها هم چيزي كم نياوردند فقط اينكه از موزيك خوشم نيومد و انگاري اين يارو, البرتو ايگلسياس فكر كرده اهنگهاي افغانيشبيه عربي هست.كاشكي از فريد زلاند استفاده كرده بودند.
داستان فيلم هم به نظرم اشنا اومد.ياد فيلمهاي سالهاي چهل و پنجاه افتادم.منتهي توي نسخه ايرونيبه جاي بادبادك باز,اونها كفتر باز بودند.
اين داستان چي ميخواست بگه؟مسائل مذهبي؟عقده حقارت بچه ها؟تربيت و اخلاق ضعيف جهان سومي؟جنگ هميشگي بين خدا شناس و خدا نشناس؟
خلاصه كه توش موندم...
Recently by Red Wine | Comments | Date |
---|---|---|
که خوش میآمد آن بورانی اسفناج | 4 | Dec 04, 2012 |
راهی که بازگشتی نداشت | 6 | Nov 22, 2012 |
ساعتِ آخر یک آزادیخواه | 32 | Nov 10, 2012 |