اینجا هنوز
زمستان در هوا موج میزند
دستها
سرما را
تا مغز استخوان رسم میکنند
قاصدک
گویی خیال رساندن پیام بهار را ندارد
پنجره چارتاق باز است
یک جنگل ستاره به مهمانی آمده است
ردای رویا بردوش
در بهاری که ماهیهای تنگ
رویای دریا را در حبابها میدمند
دوش به دوش تو
کنار بوتهای
که در انفجار تحویل سال
از خواب پریده است
به ترنم جوانه های گیلاس گوش سپرده ام
کاش
برای همیشه در رویاهایم گم میشدم
دستهای تو
تن زمستانی ام را
در انتهای ناگزیز هرفصل
به سالی نو میرساند
و خانه ام از ترنم بهار
میشکفت.
Links:
[1] //www.qasemnosrati.net/