در عدالت، در ره ایزد مکن ای یادگار
بر سر خفتان مرو، ای دلبر مه تاب ما
عدالت گر بود، شیرین تر از مردانگی
ای دوستا، یاران من، قبله بزن بر راه ما
چو سعدی، و چو حافظ، گر گیرند این بهشت
ای محمد، و العیسی، بر کن بر ما کعبه ما
در نهال انسانیت، شاه مردان را به راه
کس نبیند دوزخی، ز این پرده سیمین ما
در مروت، معرفت، گر بر گیری تو به خیر
عشق من، مهتاب من، تنها مشین بر سر سفره ما
Recently by مسعود از امریکا | Comments | Date |
---|---|---|
مولـوی - "چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم" | 19 | Feb 21, 2010 |
گر مولانا خدایت، ز این ره عشق، فراقت باشد | 17 | Feb 17, 2010 |
بوستان در یک دست، گلستان در دست دگر، ز این دیوان شمس در قلب، رها باش ای برادر، بس رها | 20 | Feb 16, 2010 |