رد میشوند آهسته و خسته
سر سپید و مستانه
در کوچه
توی پارک
در خاطره دلاوران
مثل روحی معلق و سرگردان
روی نیمکت سبز
سر حوظچه با صبر
حرف از نبرد وتدویر
پیروزی اعلام شده تقدیر
میخندند به لرزش درختان
با احترام برای دست دوستان
شریکند در این خوب وبد
در آغوش دماوند
در لحظه
روی خاک
محو لذت سبز بهار
نرم خلست گرم تابستان
در آستانه سقوط نارنجی پائیز
گمشده در سکوت سپید زمستان
-------------
این مو نشد سپید در آسیاب
این نگاه همیشه خیره بود به آفتاب
همیشه حاظر برای جنگ با افراسیاب
این دست دوباره با نیزه میشود بی تاب
برای آخرین نبرد با آسیاب
اورنگ
Mars 2009
Recently by Orang Gholikhani | Comments | Date |
---|---|---|
هم کوچه | 4 | Nov 25, 2012 |
نوازش پرستو | 2 | Nov 18, 2012 |
نیمکت | 3 | Nov 11, 2012 |