گر گرشاسب بود جمشید، ز این زال، در قلب من، و این رودابه
بر کجا باشد ای رستم، ای پهلوان، سهرابت کو، در این واهمه، بر سر درانه
این درفش کاویان، بر سر ده، کاین زیستن، خلق نباشد
بر خاک فردوسی قسم، ای یار من، جان بر هم ده، بر سر درانه
این ضحاک، چو بر افعی خود، نگری چون اژدها، ای سرور
بر خدایت ای قسم، کاین مرد مومن، پهلوان باش، به درگاهی، بر سر درانه
گر باشی لاله گل گیلان، ای زیبا رو، حسرت مخور، ز بی عقلان
ای جان من، رستم بودت پدر، و این رودابه مادر، غم مخور، بر سر درانه
کاین شاعر، چند بر لبی، ز فردوسی، بس بر این عاشق، اشنا
ای ایرانی، خردت باش، میهنت چو اطمینان، بر پی به جو، بر سر درانه
Recently by مسعود از امریکا | Comments | Date |
---|---|---|
مولـوی - "چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم" | 19 | Feb 21, 2010 |
گر مولانا خدایت، ز این ره عشق، فراقت باشد | 17 | Feb 17, 2010 |
بوستان در یک دست، گلستان در دست دگر، ز این دیوان شمس در قلب، رها باش ای برادر، بس رها | 20 | Feb 16, 2010 |