از کنار خاکستری یک کانال دل نا رنجیم گرفت بال آه چه غمگین بود آن قوی سفید زیر آسمان کبود از آب پرید -- باران آبی در انتهای شب شبنم شد در زردی خورشید دهکده بیدار شد باد رنگین کمان را به دشت قرمز کشید درخت آشفته زیتون را بنفش کشید آه برادر اینجا بهشت است تنها تو به من ایمان داری بهشت با بادی جهنمی امان از زوزه این باد این ناله به گوشم آویخت از آن چگونه میتوان گسیخت از آیند هم دیگر نمیخواهم گریخت آه صدا خوابید و باد رفت گرما دشت قهوه ای را به آواز آورد عرق قطره قطره به صورتم میرقصد این دیوانگی نیست هیچ قلبی به این پر رنگی نیست زندگی را به کاغذ چگونه کشید سکوت چه رنگی دارد
Recently by Orang Gholikhani | Comments | Date |
---|---|---|
هم کوچه | 4 | Nov 25, 2012 |
نوازش پرستو | 2 | Nov 18, 2012 |
نیمکت | 3 | Nov 11, 2012 |