>>> ORIGINAL DOCUMENT (larger image)
The commander of Basij militias in schools, Mohammad Ahmadi Shahraki, has reminded his deputies in Tehran that chanting Salavat (priasing Prophet Mohammad and his family) will "ensure Emam Zaman's health and speed-up his reappearance". Shahraki has ordered that the number of Salavats sent by students be recorded and those who send the highest number of Salavats will be entered into a lottery for a special prize. Oh! and don't forget to get your "Salavat Card"!
>>> ORIGINAL DOCUMENT (larger image)
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
God bless whom?
by Ajam (not verified) on Thu Nov 06, 2008 07:21 AM PSTMuch like the chants of "god bless Americca," the SALAVAT is a foolish way of a bunch of bigots to discriminate against and infringe upon a part of the society who do not buy into the mob mentality (one in a nationalistic form, the other, religious).
To no one's surprise, since Ahmadinejad came around there has been a significant state-sanctioned attempt in dissemination of bigotry and superstition in Iran. Even the news anchors would have to start their bit with "salam va salavat bar mohammad va a'al-e..." and finish with the same kind of sycophancy to the a'al-e Mohammad! that means in a half-hour news show, the viewer could hear the utterance of such sycophancies at least for half a dozen times (the anchorperson, the sidekick, the sport caster, the meteorologist and health reporter...). This could actually have an adverse effect on the new generation with al kinds of access to diversified media!
WoW!
by Ben Madadi on Thu Nov 06, 2008 06:53 AM PSTOh my God... I can't believe... is this TRUE? Or is it a joke???
hajiagha
by hajiagha on Wed Nov 05, 2008 09:08 PM PSTبراساس داستان واقعی
حوصلهام به کلی سر رفته خوابیدن تو این گداخونه لعنتی مابین همه بی خانمان و ولگرد و یا معتاد .ساعت خواب بود هر اتاق چهار تا یا بیشتر تخت داشت مثل سر بازخانه ها .به یاد بچه ها تو سپاه افتادم یک اتاق بزرگ و چهار تا برادر خوب که سیکار نمی کشند تن شان هم بوی عرق و مشروب نمیده از بغل انجا که یک جوان سیاه پوست گویا تازه امده می شد بخوابد که طرف زد زیر گفتگو با هم اتاقی دیگه . من فرستادن تا کمک یک زن مسن کانادائی باشم اون می گفت و من یگوشم با این بابا بود و گوش دیگه بی خیال و هواس در گیر چرا ها ..ادامه داد زن کانادائی بعد از تمام شدن کارم گفت برو دوش بگیر چون تو گدا خونه دوش درست و حسابی شاید ندارند جوان سیاه پوست می رود دوش می گیرد اما زن مسن کانادائی ...گویا می رود زیر دوش و در خواست ..میکنه می گفت مجبورم کر ترسیدم ..بعد غذا برام درست کرد و بیشتر پولم داد و گفت به کسی نگو ...عصابم داغون شده بود که چرا تو کانادا قانون نیست و برده داری جنسی و چرا من امدم تو این سرزمین لعنتی یاد ونکور افتادم همخانه معتاد ایرانی به مشروب و اون یکی که قاچاق فروشی می کرد برای همین قهر کردم و دیگه قاطی جامعه ایرانی ها نشدم . عجیب و غریب هستند میمون وار تقلید می کنند و فساد ...او شبی که تو پار خوابید و تا بستان بود و اسمان ونکور جمعیت هم جنس بازانی که تو تاریکی درختان پارک داشتند ...ال...اکبر بمب شیمیائی کار خودش رو کرده بود و نفس کشیدنم دشوار شده بود و چشم هایم می سوخت ..بردنمان عقب خط مقدم و ما ها بستری بیمارستان و سال ها بعد یواش یواش بهتر شدم ...تو خوم خودم رو می خورم ..تورنتو بودم که گفتند فردا خیابانها رو می بندند گویا هم جنس بازان راهپیمائی جشن دارند دوربین سونی 8 فیلم برادری روبراشتم تا گذارش تهیه کنم روز بعد خیابانها انقدر شلوغ بود که نگو ..وسط های ظهر بود که شروع ان تو هوای گرم و ناگهان چند تا مرد کاادائی لخت مادر زاد ...صوتم رو بر گردن دم غلط کردم گذارش بی گذارش اما هنوز قدم اول را بر نداشته بودم که صدای ظریف دختر کوچکی به فارسی گفت مامان ایجا رو نگاه کن ..مادر جوان ایرانی و دختر بچه خرد سال و سط این همه جمعیت و این چند تا لخت مادر زاد کانادائی . جرقه زد گفتم و قتشه رفتم دور تر فیلم گرفتم تا اگر به ایران برگردم فیلمی ساختم ..یک ساعت بعد تو شلوغی و اعصاب خراب من دربین کار نکرد و ضزبه خورده بود فیلم گیر کرد و فیلم تو تو دربین شکست وقتی با اعصبانیت خواستم درب دوربین رو باز کنم ..یک کتاب صد صفحه ای خاطره دارم و منتظرم بر گردم ایران فیلم شون کنم . اگه حمایتی از من بشه
This is the type of
by Anonymous #2 (not verified) on Wed Nov 05, 2008 04:35 PM PSTThis is the type of mentality that has transferred Iran to 16th century Europe. Looks like we are going backward. What is the use of this nonsense? I would tell them to have a contest of any form and give them the prizes. At least they will learn to compete!
Look at the address. It is
by Kablammad (not verified) on Wed Nov 05, 2008 10:16 AM PSTLook at the address. It is at the end of Naziabad. It is the most ghetto part of Iran, literally. Now what is wrong with these poor people winning a lottery?! Of course this is how Ahmadinejad screwed up the economy but Naziabad people can use a lottery!