Recently by deev | Comments | Date |
---|---|---|
Billionaire | - | Oct 24, 2012 |
DeLaRaM (Feat Deev, EviN, Amin) | 2 | Sep 20, 2012 |
Man Yeh Jadu Garam | 1 | Sep 10, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
روانی
deevMon Jun 06, 2011 10:00 AM PDT
تیمور:
اشک جدا افتاده از دریای دل
لغزان بر فراز آتش فروزان فکر
چنگیز:
اشک دارم ولی هنوز دارم میخندم
قایمکی با خودم اسیرم
قفس کی پستمه و کی برتره و
کی راستینه و کی محصول این
جنون جوانی
صدای خشن خراش
خطوط سکوت درونی
وجود کلان حضور روانیم
از روی خندست
واسه همین رشد نمیکنم هنوز یک بچم
طلبه پختگی جای سنگ
دو تا بذرم رو گذاشتم تو تنور سنگک
همین بودم از روز اول
غریب بودم من توی جنگل
ولی زوده از رو برم
تا سیاه نشده تمام دفترم
خودنویس از روی هر ورق
رد روان تر از قبلی
نمیشه هر روز ندم تغیر
هر دفه باز میشه از رو سرم فرقی
این مال من و اون فکر تو
این کار من و اون رشته تو
این حال من و اون چشمت که
نمیبینه چیزی جز زور زدن حرفی
منم مثل ذوزنقم تیز
زود میدم هر غلط تشخیص
ولی خیلی ساکت نمیگم
هیچ کی آروم تر از من نیست
بهم بگین خود گرا
یه مخ طلا پر تکاپو
مبتلا به مرزی که همه جهتن و
منم قطبنماشون
این حکم قدرت آلود
ختم سال تیره
یه جنگ که رخ نداده
این صلح که پاره میشه
پاره پاره پاره
لباس ساده خاک
یه خواب نیمه شب
تو شهر نیمه خواب
نیمم گمه
نیمم ابله و خله
نیمم مطلب نمیگیره
اون یکی نیمم روی مبل وله
با یه بالش دست
ژولیده مثل یه دانشمند
قولی که یکمم آهسته است
آهسته است
دیو:
شک دارم هنوز موندم کی هستم
یه قریبه ام و بی دلیل هر شب
دائم میلرزم شده چی وضعم
آره میترسم از این
افکار کثیف و خبیثه درونیم
احساسه اضطراب بدونه تمومی
گاهی خصوصی گاهی عمومی
همشون ظروری زندگی بنده اند
واسه همین پز نمیدم
هفت روزه هفته ام مشغول جنگم
درگیر بند دشمنی که کشت
اتکا به نفس رو درونه قلبم
همین بودم از روز اول
قریق بودم میونه خندق
ولی زوده از رو برم
و شنا نکنم میونه جزر و مد
خوب که چی تمومه حرفه من
روان تر از ترانه قبلی
نمیشه هر روز ندم تغیر
قلمم کشنده تر از هفتیر
این جایه من و اون مثله تو
هی خالی بندی این قصه رو
خوند واسه من با اون چشمی که
نمیبینه شاید تو سرم عقلی
چونکه حتی سوزنم نخ نیست
میزنم زود تو کوچه فرعی
میگم خیلی ساده ندیدم
هیچ کی آروم تر از چنگیز
بهم بگین کدخدایه
مخ زنهایه پر هیاهو
مبتلا به مرزی که خدا
نکنه نصیبه دشمنهاتون
این حکم قدرت آلود
ختم سال تیره
یه جنگ که رخ نداده
صلح که پاره میشه
پاره پاره پاره
لباس ساده خاک
یه خواب نیمه شب
تو شهر نیمه خواب
عیب از منه - عیب از بهمنه
عیب از بستن در دل یا دلبستنه
پره دل لا مذهب - عینه یه زن آبستن
میسوزیم میسازیم آخر سر- خاکستر