اولش فکر کردم تقصیر باسن قشنگ تو بود که عاشقت شدم. بعد بیشتر با خودم کلنجار رفتم و آن وقت تازه فهمیدم عشق بدون هیجان های فیزیکی چیز مزخرفی از آب در خواهد آمد.
یک لحظه فکر کن اگر من و تو در همان بعد ازظهری که عشق بازی کردیم این کار را به آینده می سپردیم تا به وقت معین اش انجام بپذیرد همین حالا در کجای کارمان بودیم؟ مگر می شود مثل احمق ها دائما هوای نفس را کشت و آیه الکرسی خواند تا شیطان رجیم از ما دل بکند و ما اندر خم کوچه عاشقی در جا بزنیم؟
یک وقت فکر نکنی دارم هزل می گویم. کمی سرت را بالا نگه دار تا خوب نگاهت کنم. اصلن اجازه بده چانه ی قشنگت زیر دو انگشت دست راستم باشد تا صورتت را بهتر نگه دارم و دیوانه وار نگاهت کنم. خب اگر تو دامن قرمز با بلوز یقه هفت قهوه ای ات را نپوشیده بودی و آنقدر تنگ نبود دامن ات که باسن ات چسبان و هوس ناک باشد هرگز شاید با هم سکس نمی کردیم. چه کسی گفته باید هوای عشق بازی را با تمایلات جنسی قاطی نکنیم؟ مگر می شود عاشق روح بود و بس. تکلیف بدن زن و مرد در این وسط چیست. باید تا به وقت عقد کردن صبر کنیم تا همه چیز شرعی و عرفی باشد؟ این حرف ها ی ابلهانه حالم را به هم می زند. کافی ست از خانه بیرون بروی تا ببینی چند درصد زوج ها قبل از خواندن خطبه عقد با هم سکس کرده اند.
نگاه به اخبار همین چند روز پیش بیانداز. چهل درصد طلاق های کشور از بی تفاوتی های جنسی زنان و مردان است. راحت بگویم یعنی این چهل درصد از سکس و هم بستریشان لذت وافر نمی برند.
در دبستان و دبیرستان و در دانشکده ها کدام استاد و معلم به دانشجویان تمرین عشق بازی کردن یاد می دهد؟ نمی خواهم بگویم که گونیا و خط کش به دست بگیرند و در معادله های دو مجهولی و چهار مجهولی تمرین کیاست و اخلاقیات بدهند. سرت را به درد نمی آورم. ولی خودت بهتر از من می دانی در همین جمع های روشنفکری داخل و خارج چند درصدشان به فکر خیانت نیستند؟ چند درصدشان با مردها و زن های همدیگر هم خوابگی می کنند؟ چند درصدشان کتاب را به زمین می گذارند تا فرصت های سوخته جنسی شان را باز پروری کنند؟ چند درصدشان هوس سکس با دخترکان نارس دارند؟ چند درصدشان تب نوبه دارند و چند درصدشان به هزاران فرصت تازه برای عشق بازی فکر می کنند؟ فکر می کنی همه شان به فکر این هستند که کار مملکت به کجا ختم خواهد انجامید و نقش خودشان در این وسط چیست و….؟
ببین خواهش می کنم چشم هایت را نبند و به چشمان من نگاه کن. سرت را هم پایین نیانداز. دارم باهات حرف می زنم. چند درصد نویسنده هایی که کتاب چاپ کرده دارند با خواننده های جدید طرح دوستی می ریزند؟ با زنان شوهر دار و دخترکان جویای نام. فکر می کنی همه شان عوضی هستند و در منجلاب جنسی غوطه می خورند؟
ببین خوب نگاه کن. روانی های شهری درصدشان دارد می رود بالا. خیلی ها از پله ها پایین نمی توانند بیایند. دلشان می خواهد همان جا روی پله ها بنشینند و تکان هم نخورند. خیلی هاشان دلشان می خواهد از پله ها خودشان را پایین پرت کنند.
همخواب عزیزم به یاد داشته باش برای خیلی از نسل سوخته ها سکس کردن فقط یک بهانه ی بزرگ است و بس. حتی ارضا شدنشان هم از روی هوس نیست و وقتی در پایان عشق بازی آزاد می کنند انرژی خودشان را نه از روی تمایلات فیزیکی است بلکه یک نوع فواران برون رفت روح سرخورده است.
حاشیه نمی روم ولی به یاد داشته باش چه در داخل و چه در خارج خیلی از ما ها دلمان می خواهد شانه ای را پیدا کنیم که آرام و بی دغدغه باشد و بس. نه بیشتر و نه کمتر.