نمی دانم این بازیهای دنیا در کدامین صندوقخانه و توسط چه کسی طراحی و کارگردانی می شود همین قدر می دانم که کارگردان نه کریم است تا از کرمش مدد جسته، دم مسیحایی طلب کنم و او را بازگردانم و نه عادل است که به محکمه اش شکایت برم و داد بستانم. نمیدانستم خبر در گذشتش چنین بیتابم می کند. سالها بود او راندیده بودم در واقع از همان ۱۷ سال پیش که دانشکده فنی را ترک کردم و افسوس که پس از این هم او را نخواهم دید. او را در این سالها ندیدم اما همواره با من بود. چهره جذاب، ریش انبوه، لهجه ارمنی، و انبانی از خاطرات ۳ سال شاگردی مداوم او لحظه ای از یادم نرفت و عجبا همین امروز درست پیش از آنکه پای اینترنت بنشینم و خبر بر سرم آوار شود با دوستی صحبت از او و کمالاتش بود.
از بازیگردان سوالی دارم: واقعا معیارت چیست؟ قربانیان خود را بر چه اساس انتخاب می کنی؟ به واسطه کدام محک کارو لوکاس با دریایی از دانش و بینش و انبانی از افزوده ها به دنیای تو باید در حالیکه هنوز ۶۰ سال هم ندارد برود ولی کسانی که تنها هنرشان این است که محاسبه کنند اگر زلزله بشود و نامحرمان کنار هم بیفتند حکم آن چیست سالهای عمرشان سه رقمی میشود؟ آخر چگونه است که سهرابها را در ۲۰ سالگی از مادرانشان جدا می کنی و داغ آنان را به دل جامعه می گذاری ولی قاتلانشان را قوام و مقام می بخشی؟ چرا سرنوشت مردم مرا اینگونه نوشته ای؟ آخر چرا؟
می خواستم یکی از خاطراتم را از او بنویسم اما انگار امشب این قلم از استخوان است و جوهرش از خون. شاید وقتی دیگر
Recently by Ali Tizghadam | Comments | Date |
---|---|---|
آنجا که آقای پهلوی باید نور بتابانند | 18 | Dec 26, 2011 |
سال کهنه، سال نو | 1 | Mar 26, 2010 |
سخنی با دکتر رضا براهنی | 1 | Dec 18, 2009 |