اگر رضا شاه به سلطنت نمی رسید و نام خانوادگی پهلوی را اختیار نمی کرد شهرتش احتمالاً سواد کوهی می بود و پسرش نیز محمد رضا سوادکوهی خوانده می شد. و شاید استفاده از این ترفند زبانی سرپناه مناسبی برای گریز از کولاک حب و بغضی باشد که هنوز نام و کارنامه شاه را دنبال می کند و امکان داوری محققانه در باره او را از ما می گیرد.
تقارن حکومت آخرین سلسله پادشاهی در ایران با عصر ایدئولوژی نیز به دشواری کار می افزاید. درعصر ایدئولوژی فرد نه بر اساس صفات و رفتارش و یا موقعیت زمان و زمانش بلکه به اعتبار پدیدارهای کیهانی و تاریخی فراگیرتری داوری می شود. در این دیدگاه شاه نیز نه ملغمه ای از خصایص و اعمال خوب یا بد، درست یا نادرست بلکه (در بینش منتقدان) مظهر ساختارهای ستبری از قبیل فراماسونری جهانی، بورژوازی کمپرادور، و یا طاغوت است و (بزعم هواخواهانش) نماد نور آریائی، تجلی کورش کبیر، و یا سایه خداست.
البته از نخبگانی که برندنگان و بازندگان انقلاب هستند و همچنین از مردمی که آماج پروپاگاندای آنانند نمی توان انتظار داشت که از تندیس سترگ ایدئو لوژیک شاه به شخصیت تاریخی او فرود آیند، دست از داوری های مانوی مسلک و مطلق از قبیل ایزدی یا اهریمنی بودن یک شخصیت تاریخی بردارند، و چشم از قضاوتهای ایدئولوژیک بشویند اما از مورخین و اهل فکر و ذکر جز این انتظاری نمی رود. هر طور که فکر کنیم بالاخره بیش از نیم قرن از تاریخ ایران با فراز و نشیب های سلسله پهلوی عجین است و باید بد و خوب آنرا به محک نقد آشنا کرد تا عیار تاریخی آن ظاهر شود.
در سالهای اخیر تلاشهائی از این دست را در میان پژوهشگران ایرانی دیده ایم. عباس میلانی در زندگی نامه هویدا تلاش کرده او را بعنوان شخصیتی در حال تکوین و با توجه با ایده آلها، ضعف ها، و قدرت های خاص شخصیت او تصویر کند. صادق زیبا کلام نیز با شجاعت اخلاقی قابل تحسینی در مصاحبه ای تلویزیونی اخیرش در صدا و سیمای جمهوری اسلامی به جد سخن از میراث تاریخی رضا شاه به میان آورد و در برابر مطلق گرایان و بدگویان حرفه ای او ایستادگی کرد. قابل توجه است که هیچیک از ایندو استاد علوم انسانی پشیمان و "تواب" از نقطه نظر های فکری و ارزشی اصلی خود نیستند.
میلانی همچنان به برخی از انتقادات خود از هویدا از موضع چپ که خواستگاه فکری اوست وفا دار است و زیبا کلام نیز به مخالفتش با ابعاد منفی شخصیت رضا شاه و دیکتاتوری حکومت او ادامه می دهد و حتی در مصاحبه تلویزیونی مذکور بیان کرد که اگر در زمان رضا شاه زنده بود به احتمال زیاد کارش به زندان می کشید. با اینهمه هردو تلاش کرده اند در پژوهش علمی خود از عصر ایدئولوژی فرا گذرند و اجازه ندهند حب و بغض شخصی یا ساختار های ذهنی فرا تاریخی در تحقیقاتشان خدشه و اعوجاجی پدید آورد.
عرضه اولین آثار حرفه ای و علمی در مورد زندگی و سیاست های دولتمردان عصر پهلوی تازه شروع کار است. دیگران خواهند آمد و فرضیات و داده های این محققین را بازخوانی و نقد خواهند کرد و از این بوته گفتگوی علمی و تاریخی چشم انداز تاریخی پیچیده تر و معتبرتری پیدا خواهد شد که در آن پرتره محمد رضا سواد کوهی و تابلوی محمد رضا پهلوی، به یکدیگر خواهند پیوست.
محمود صدری
Recently by Mahmoud Sadri | Comments | Date |
---|---|---|
نه به حجاب اجباری | 9 | Jul 16, 2012 |
جامعه شناسی ابلهان | 5 | Jul 13, 2012 |
نیم قرن لیبرالیسم اسلامی | 3 | May 18, 2011 |