مقایسه و همسان دانستن هرشخص و حکومتی با اسدالله لاجوردی و حکومت اسلامی ایران , شاید توهین به آن شخص و آن حکومت تلقی شود , من اما قصد چنین توهینی ,حتی به مایکل هایدن , و حکومتی چون حکومت جرج بوش ندارم , ضمن اینکه نمی توان بر شباهت های ناگزیر اینان , که در نگاه من شباهت های ناگزیر نوعی ازقلدری سیاسی , و تفکر و رفتار ارتجاعی ترین جناح مسیحیت و اسلام است , چشم پوشید. برای نمونه کاربرد و تایید شکنجه و شکنجه گری یکی از این شباهت هاست.
*******
به سال 1360 آیت الله منتظری به کاربرد شکنجه در زندان های حکومت اسلامی اعتراض کرد . اسدالله لاجوردی در پاسخ به اعتراض آیت الله منتظری گفت : " ما شکنجه نمی کنیم , تعزیر می کنیم , باید شکرگزار باشیم که چنین شیوه ی مفیدی در اسلام توصیه شده است" وبرای قانع کردن آیت الله منتطری پرونده ی یکی از مجاهدین را مطرح کرد, مجاهدی که قبل از تعزیر کلامی در باره یاران و سازمان اش نگفته بود اما پس از" تعزیر" بسیاری ازمجاهدین و خانه های تیمی را لو داده بود.از این نوع اظهار نظرها در باره ی فواید " تعزیر", به وفور در پرونده ی حکو متی یان , ریز و درشت شان , یافت می شود.
سال 1386 است , مایکل هایدن, رئیس "سی. آی. ا" , همچون اسدالله لاجوردی, کاربرد شکنجه را در زندان های علنی و مخفی امریکا مفید و کارآ اعلام می کند و در گفت و گو با نیویورک تایمز در باره شکنجه می گوید :" باید از این شیوه های تکنیکی ممنون باشیم ", و برای نمونه به پرونده ی خالد شيخ محمد، متهم طراحی حمله تروريستی ۱۱سپتامبر، اشاره کرده و گفته است, " او با اين روش ( شکنجه) اطلاعات خود را به بازجویان داده است." . بااین دست اظهار نظرها از سوی اکثر جمهوری خواهان امریکایی و کلیساییون هم پیمان شان نیز می توان طوماری شکل داد. ( کافی ست در گوگل تایپ کنید: " شکنجه در امریکا ,Torture in the USA " تا صدها مقاله , سند و نام در برابرتان گشوده شود).
***********
سال 1975 انجمن جهانی پزشکان تعریفی از شکنجه به دست داد. بر اساس این تعریف شکنجه عبارت است از:
«تحمیل کردن رنج فیزیکی و روحی گسترده ی سیستماتیک غیر انسانی علیه افراد، به وسیله ی فرد و یا افرادی که در ارتباط و یا بدون ارتباط با موضع قدرت می باشند ،جهت کسب اطلاعات، اعتراف کشیدن و یا هر هدف دیگر.»
در سال 1984 کنوانسیون سازمان ملل متحد نیزعلیه شکنجه و مجازات های غیر انسانی، خشن و تحقیرآمیز تعریف زیر را برای شکنجه ارائه نمود:
«شکنجه اعمال درد و رنج فیزیکی و یا روحی است بر یک انسان به قصد اعتراف کشیدن و یا کسب اطلاعات در مورد آن فرد و یا فردی ثالث، به قصد مجازات کردن او برای عملی که او و یا فرد ثالثی مرتکب می شود و یا متهم به ارتکاب شده و یا به قصد تحت انقیاد درآوردن و در هم شکستن آن فرد و یا فردی ثالث...»
حکومت های شکنجه گر اما فریبکارانه به شکنجه نامی دیگر می دهند تا پرونده ی عوامفریبی شان را تکمیل تر کنند.در حکومت اسلامی به " تحمیل کردن رنج فیزیکی و روحی گسترده ی سیستماتیک غیر انسانی" " تعزیر" , و درحکومت جرج بوش " عملیات اطلاعات گیری " نام داده اند.
بر کسی پوشیده نیست که حکومت اسلامی , حکومتی شکنجه گراست, حکومتی که با افتخار" تعزیر"کردن رابخشی از سیاست , مذهب و اخلاق اش اعلام کرده است, و نه فقط در زندان ها و شکنجه گاه های علنی و مخفی , در خیابان ها و برسر چهارراه ها در ملا عام شکنجه می کند , این حکومت این افتخار را نیز یدک می کشد که حداقل 8 نوع شکنجه اختراع کرده است.
حکومت اسلامی ایران به صراحت اعلام کرده است پشیزی ارزش برای قوانین و کنوانسیون های بین المللی در رابطه با منع شکنجه قایل نبوده و نیست .
حکومت بوش نیز در رابطه با بکار گیری شکنجه در سطح ملی و بین المللی , همچون حکومت اسلامی, سوء سابقه داشته و دارد!. با استناد به اسناد و گزارش شاهدان عینی تردیدی بر جای نمانده است که شکنجه جسمانی و روانی در زندان های امریکا رایج تر و شدید تر شده است . در امریکا نه فقط زندانیانی که " تروریست" خوانده می شوند حتی زندانیان عادی نیز شکنجه می شوند . شکنجه اما از ژانویه سال 2002 , به بهانه ی مبارزه با تروریسم بتدریج در امریکا " رسمی و قانونی" شد. حکومت بوش برای توجیه و فرار از مسؤلیت این رفتار ضد انسانی , در خارج از خاک امریکا نیز بر تعداد زندان های علنی و مخفی اش افزوده است و بیش از گذشته به صدور شکنجه در سطح جهان روی آورده است , صادرات شکنجه نه فقط به زندان های علنی و محفی امریکا در سطح جهان , به کشورهای دوست و همراه امریکا نیز افزایش یافته و به امری روزمره بدل شده است. جرج بوش در پاسخ به اعتراض " دمکرات "ها و تک و توکی از " جمهوری خواهان" و بخشی از مردم امریکا, که اعمال شکنجه , به ویژه در مورد" اسرای جنگی" رانقض قانون اساسی ایالات متحده می دانند گفته است: " ما شکنجه نمی کنیم " , " این روش تنها برای آموزش استفاده می شود" و یا : " زندان ها یی که در آن ها شکنجه می کنند در خاک امریکا نیستند و بنابراین مشمول قانون اساسی ایالات متحده نمی شوند". بوش در موردقطعنامه ی کنوانسیون جهانی ژنو در باره ی اسرای جنگی هم , بی رودربایستی گفته است این قوانین یعنی " کشک" و شامل حال اسیران " القاعده" و " طالبان" نمی شوند و اینان " دشمنان جنگی" هستند نه " اسرای جنگی" ! . جرج بوش , دیک چی نی و همپالگی های شان نظر و باور شان این است که هنگامی که پای منافع امریکا مطرح است قوانین بین المللی " کهنه" به نظر می رسند و تعریف جدیدی باید از دستگیری, زندانی و و اسیر جنگی و شکنجه داشت !." دیک چی نی" گفته است " در رابطه با عملیات اطلاعات گیری می باید دست سی .آی.ا را باز گذاشت و محدودیتی برای آن ها قایل نشد.". جرج بوش , دیک چی نی و دارو دسته ی سیاسی و کلیساییون اش در دفاع از شکنجه کردن گفته اند :" منظور گرفتن اطلاعات است , نه آزار شخص"! یعنی شکنجه ی وحشیانه ی " تخته ی آب یا شیوه ی خفگی مصنوعی با آب" که "روش غرق کردن مصنوعی" و "خفه شدن به روش آهسته" است و در آن زندانی درد و رنج را با تمام وجود حس و درك می كند, شکنجه نیست.( در اين شيوه دهان زندانی را باز و مقدار زيادي آب وارد حلق او می کنند تا آب كاملا وارد ريههایش شود و نتواند نفس بكشد. ريههای زندانی پر از آب میشود و زندانی احساس می کند که در حال غرق شدن است. زندانی با این شکنجه تا پای مرگ می رود ، اما قبل از اين كه زندانی جان خود را از دست بدهد، بازجویان عمل را متوقف می کنند و .....) . در قاموس سیاسی , مذهبی و اخلاقی بوش و هم پیمانان اش ضربات سریع به سر, نگهداری زندانی در سرد خانه , بی خوابی , کردن بطری در مقعد زندانی , ضرب و شتم نیزشکنجه و"آزار شخص" به حساب نمی آیند و" عملی مفید" برای گرفتن اطلاعات هستند.
در چند هفته ی گذشته مطرح شدن ماجرای معدوم کردن نوار های صوتی و تصویری شکنجه ی چند تن از افراد مشکوک به عضویت در " القاعده" , توسط شکنجه گران" سی. آ. ای" در زندان های امریکا در امریکا, ودر سایر نقاط جهان , حکایت شکنجه در امریکا را بازموضوع محافل سیلسی, قضایی و برخی از رسانه های گروهی امریکا کرده است. نوار ها یی که نشان می دادند اساتید آموزش شکنجه در جهان , فراتر از شکنجه های "رسمی و قانونی" به " آزار شخص" هم متوسل شده اند!
جرج بوش برای کاهش نگرانی ها باز تکرار کرده است " ما شکنجه نمی کنیم " و" عملیات اطلاعات گیری توسط افرادی متخصص , با آموزش های حرفهای سطح بالا انجام میشود و جای نگرانی نيست.", و اطمینان می دهد که روش های " اطلاعات گیری ", جان زندانی را به خطر نخواهد انداخت" !
*********
شنیدن پیرامون فواید وسودمندی ی شکنجه , و توجیه ها و تعاریف مضحک و سخیفانه در باره ی شکنجه, از دهان رهبران , زندانبان ها و شکنجه گرهای حاکمیتی به غایت ارتجاعی, همچون حکومت اسلامی , دور از انتظار نیست اما تکرار همین گفته ها از سوی رییس جمهور, معاون رییس جمهور و مسؤلین طراز اول حکومتی که خود را نماد و نمود , و آموزگار دموکراسی و رعایت" حقوق بشر" می پندارد , تعجب آور و نگران کننده است.
تعجب آور به این دلیل که : چگونه جامعه ای مثل جامعه ی امریکا و مردم اش می توانند موجوداتی شبیه به احمدی نژاد و لاجوردی و مرتضوی بار آورند و آنان را تا سطح ریاست جمهوری و معاون اش , و نیز ریاست " سی . آی. ا" بالا بکشند. و نگرانی به این خاطر که وقتی مبلغ و مروج دموکراسی و حقوق بشر در جهان حکومتی شکنجه گر باشد سرانجام دموکراسی و حقوق بشر چه خواهد شد.؟
Recently by mnoghrekar | Comments | Date |
---|---|---|
پزشکان و سیاست , مسعود نقره کار | 1 | Nov 23, 2010 |
در حاشیه هجمه ی" دین خویان" دانشگاهی به آرامش دوستدار | 3 | Oct 28, 2010 |
شکست توهم | 9 | Jun 15, 2009 |