با قتل بزدلانه خانم بی نظیر بوتو، امروز جهان و بویژه خاورمیانه نمادی بی مانند برای جنبش دموکراسی را از دست داد. نواز شریف ، دشمن دیرینه خانم بوتو و رقیب انتخاباتی وی، امروز را غمگین ترین روز تاریخ کشور نوپای پاکستان نامید. تسلیت و اعلام تأسف سایر رهبران جهان از جمله آقای بانکی مون، رییس سازمان ملل متحد، نشان از احترام جهانی برای این شخصیت برجسته دارد. در این میان، صحنه های مردان مسلمان (بنابر تصاویر ماهواره ای که در ساعات نخست منحصر به نمایش مردان بوده است) شیون کش در خیابان های شهرهای پاکستان که در سوگ یک رهبر زن مدرن و لاییک، بر سر و سینه خود می کوفتد، شاید بیش از هر چیز دیگری بر اهمیت نمادین خانم بوتو برای پیشروی و گسترش فرهنگ دموکراسی در قلمرو جوامع مسلمان مهر تأیید گذارد۰
خانم بوتو، رهبر حزب مردم پاکستان، نخستین زنی بود که در یک کشور مسلمان به نخست وزیری رسید. اگرچه در باره کارنامه سیاسی وی نظرات گوناگونی عنوان می شود، اما در باره محبوبیت وی در نزد جمعیت وسیعی از مردم پاکستان تردیدی نیست. آگاهی و اطلاعات نگارنده از ارزیابی های میراث زمامداری خانم بوتو حاکی از آنستکه سیاست های دولت وی نقش مؤثری در تعمیم و گسترش دموکراسی و حقوق مردم و بویژه زنان در کشورش داشته است. دو دیگر سیاست های اجتماعی و اقتصادی وی منجر به بهبود بهداشت عمومی و مبارزه با بی سوادی و افزایش رفاه عمومی از جمله برق رسانی به مناطق روستایی گشت. ولی آنچه در باره خانم بوتو حایز اهمیت است، نقش نمادین وی بعنوان یک رهبر دموکرات غیردینی یا لاییک و مدرن در ملل مسلمان جهان است. زندگی سیاسی پر فراز و نشیب وی که شمه ای از آن در زیر نقل می شود سبب اصلی احراز چنین نقشی برای خانم بوتو است۰
خانم بوتو در ۱۹۵۳ در خانواده ای سیاسی با پیوندهای ایرانی بدنیا آمد. پدر وی، ذوالفقار علی بوتو، نخست وزیر معروف پاکستان، از مادری ایرانی زاده شده بود. بی نظیر تحصیلات عالی را بعنوان دانشجویی ممتاز در دانشگاههای هاروارد و آکسفورد پشت سر گذارد. در این دوران او در شمایل یک زن سازگار با جهان مدرن در حین درس خواندن در مبارزات سیاسی روز از جمله فعالیت علیه جنگ ویتنام شرکت داشت. از همان هنگام بود که مهارت وی در سخنوری در معرض دید هم کلاسی هایش قرار گرفت و سالها بعد در مبارزاتش در پاکستان برای مردم کشورش و جهانیان بثبوت رسید. او پس از خاتمه تحصیلات به پاکستان بازگشت و چندی بعد رهبری حزب مردم را بدست گرفت. بدنبال کودتای نظامی که به سقوط پدرش از نخست وزیری و زندانی شدن و سرانجام اعدام وی بوسیله دیکتاتور نظامی پاکستان، ژنرال ضیاء الحق، منجر گشت، بی نظیر در مجموع برای شش سال زندانی و یا در بازداشت خانگی بسر برد. در تابستان ۱۹۸۱ او را در یک زندان قفس مانند بدون دیوار در صحرایی در استان سند افکندند. او می نویسد:((گرمای تابستانی قفس مرا مبدل به اجاق کرده بود. پوست دستانم تاول زده و مانند ورق ور می آمدند. صورتم مملو از عرق جوش شده بود. موهایم که همواره ضخیم بودند، دسته دسته می ریختند. لشگر حشرات به قفسم می خزیدند. انواع حشراتی چون ملخ، پشه، مگس نیشدار، دسته مورچه های بزرگ سیاه و مورچه های کوچک قرمز، عنکبوت، سوسک و زنبور از لابلای میله ها و از میان سوراخ های کف سلول بجانم افتاده بودند. من شبها، علیرغم گرما، ملحفه برسر می کشیدم و تقلا می کردم خود را از نیش آنها بدور بدارم و تنها وقتی گرما طاقت فرسا می شد، جهت تنفس ملحفه را کنار می زدم.)) پس از آزادی از زندان او راهی تبعید شد و در سال ۱۹۸۶ برای مبارزه به کشورش بازگشت. در پی کشته شدن ژنرال ضیاء الحق در سانحه هوایی و برگزاری انتخابات در نوامبر سال ۱۹۸۸، خانم بوتو در سن ۳۵سالگی نخستین زن رییس دولت یک کشور اسلامی شد. در همان دوره بود که دولت وی حکم ممنوعیت فعالیت های سندیکایی کارگران و دانشجویان را لغو کرد و برنامه حزب برای بهبود طبقات محروم را به اجرا گذارد۰
در سال ۱۹۹۰، رییس جمهور وقت پاکستان، غلام اسحاق خان، خانم بوتو را معزول کرد و وی و همسرش را متهم به فساد و سوء استفاده مالی کرد که به دو سال زندانی شدن همسرش ختم گردید. خانم بوتو و همسرش همواره این اتهامات را مردود دانستند و این اتهامات را ابزاری سیاسی برای مبارزه با خانم بوتو نامیدند. از آن پس، این اتهامات و موارد آتی آنها، اگرچه قویا متوجه همسرش بودند، بر فعالیت های سیاسی خانم بوتو سایه انداختند. تنها شاید از هنگام بازگشتش به پاکستان در اکتبر گذشته بود که بحرانی بودن اوضاع کشورش از سنگینی سایه این اتهامات کاست و اکنون قتل خانم بوتو که در اصل جانش را برای آرمان دموکراسی برای میهنش باخت، بیرنگشان می سازد۰
به دنبال شکست های سیاسی در خلال سالهای پس از دور اول زمامداری، خانم بوتو مجددا در سال ۱۹۹۳ با برنامه ((تغییرات بسود رفاه مردم)) به پیروزی چشمگیری دست یافت و برای مدت سه سال با اجرای برنامه هایی چون ((غذا برای گرسنگان و افزایش میزان حقوق حداقل برای کارگران)) حکومت کرد. در اواخر دور دوم حکومت، با فشار روز افزون احزاب اسلامی که همواره با او مخالفت می ورزیدند و اینبار به رهبری نواز شریف و حزب ((لیگ مسلمانان پاکستان)) به میدان مبارزه آمده بودند، خانم بوتو که درگیرمبارزه با رقبای حزبی اش نیز بود، از نخست وزیری معزول گشت. در سال ۲۰۰۱، در پی اوج گیری اتهامات تازه مبنی بر اختلاس و ارتشاء علیه همسرش که در کابینه وی عضویت داشت و سایر اتهامات سیاسی از جمله دست داشتن همسرش در قتل مخالفان سیاسی درون حزبی، خانم بوتو با رد این اتهامات راهی دیار تبعید شد. دیوان عالی پاکستان حکم محکومیت خانم بوتو بر مبنای این جرایم را معلق ساخت و فرمان محاکمه مجدد صادر کرد. محاکمه غیابی وی در دادگاه دیگری منجر به تعیین مجازات سه سال زندان برای خانم بوتو شد که عملاً با بازگشت پیروزمندانه وی به کشورش در ماه اکتبر گذشته معلق ماند۰
در مدت هشت سال زندگی در غربت، خانم بوتو به کوشش های سیاسی خود برای بازگرداندن دموکراسی به کشورش ادامه داد و با برخورداری از وجهه ی بین المللی در حین رهبری حزبش از تبعیدگاه به رایزنی با رهبران جهان در مورد استقرار دموکراسی بعنوان تنها راه مبارزه با بنیادگرایی اسلامی در خاورمیانه پرداخت. در اکتبر ۲۰۰۷برای مبارزه دموکراتیک برای کسب قدرت به میهنش بازگشت و در اولین اقدام اشگ ریزان بر خاک وطن بوسه زد، همان خاکی که آرامگاه ابدی وی خواهد بود. او می دانست که اینبار با خونخوارترین دشمنان سیاسی خود روبروست، آنانی که به نام دین اسلام، همانطور که سالهاست حکومت ایران را غصب کرده اند، کمر به قتل و انهدام انسانی و اجتماعی همه باسوادان و دموکراسی خواهان و بویژه زنان بسته اند. او می دانست که آماج خونخواری طالبان و القاعده و حاکمان نظامی است، همانطورکه حاکمان اسلامی در ایران فرمان گردن زدن نخست وزیر دموکرات سابق ایران، دکتر شاپور بختیار، در تبعید را صادر کردند و بدن های داریوش و پروانه فروهر و اکبر محمدی و هزاران آزادیخواه را مثله کردند و هنوز نیز با شقاوت به حکومت ترور ادامه می دهند۰
اما خانم بوتو، این زن مسلمان تحصیلکرده سازگار با جهان مدرن و مخالف تداخل دین در حکومت، در مواجهه با این دشمنان اسلام پیشه، از همه چیز خود گذشته بود. می گفت که علیرغم آگاهی به خطرات آنرا به جان می خرد. می گفت که علیرغم مادر بودن و احساس قوی برای فرزندانش، او خود را مادر همه فرزندان پاکستان می داند. می گفت که من ماموریت خود را در نجات پاکستان از تسخیرش بوسیله افراطیان اسلامی می دانم. او پادزهر روییدن و پخش شدن علف های هرزه و زهرآگین دین فروشان را استمرار در پرورش نهال های دموکراسی و آزادی در سرزمین های ملل مسلمان می دانست و سرانجام آنها را با خون خود آبیاری کرد. خانم بوتو مانند هر انسان و سیاستمداری دارای نقاط قوت و ضعف بود. کارنامه اش حاوی بخش های روشن و مبهم است. اما فراتر از همه اینها، چهره تاریخی او است که بعنوان نماد دموکراسی مدرن و غیر دینی برقرار می ماند. همانگونه که مصدق نماد دموکراسی خواهان ایران است، بی نظیر بوتو نیز برای اکثریت مردم پاکستان چنین نمادی خواهد بود. نمادها مانند ستارگانند. فارغ از آنکه آیا بخشی از آنها دارای تاریکی است، مردم منصف همواره بخش روشن آنها را دیده و نیک می دانند که این نمادها برای پیشبرد حقوق دموکراتیک مردم از مال و آسایش و جان خود گذشته اند۰
امروز دموکراتهای جهان و بویژه خاورمیانه و ایران در سوگ زنی که بخشی از نسبش برخاسته از کردان غیور ایرانی است، خواهند نشست و نام ((محترمه بوتو)) در پیشانی عالم دموکراسی خواهان جهان تا دانش و حافظه تاریخی برقرار است بسان ستاره ای خواهد درخشید. و امروز و فردا، دختران و زنان و مردانی هستند در پاکستان و ایران و سایر سرزمین های مسلمان نشین که در پهنه آسمان دموکراسی، درخشش بی نظیر ستاره ی خانم بوتو را روشنی بخش راه خود برای نجات از استبداد تاریک اندیشان اسلامی می نمایند۰