به هنگام رسیدن سال نو
همیشه به این اندیشیده ام
که چرا باید
جشن گرفته شود
یک سال نزدیک تر شدن
به نیستی و مرگ؟
آیا آن چنان آدم ها
از زندگی در عذابند
که یک قدم نزدیک تر شدن
به مرگ مژدۀ
رهائی ست آنها را؟
آیا چنان که شاعری قدیمی
که نامش را هم نمی دانم
گفته است: "بس که
ناخوش گذرد زندگی
اهل جهان
مردم از عمر
چو سالی گذرد
عید کنند!"
و جشن بگیرند
واقعیّت دارد؟
و شاید هم به قول فروغ:
"نجات دهنده در گور خفته است
و خاک، خاک پذیرنده
اشارتیست به آرامش!"
چگونه می توان
دگرگونه اندیشید؟
مهوش شاهق
27 دسامبر 2011
Recently by Mahvash Shahegh | Comments | Date |
---|---|---|
الحمراء | - | Nov 24, 2012 |
خداوند و استفاده از زن برای تبلیغ | 3 | Sep 19, 2012 |
آیا این خداوند است که متمدّن تر شده یا پیامبر خدا؟ | 15 | Sep 07, 2012 |