در قسمت اول تراژدی پلنگ و آهو دیدیم که بچه آهو به پلنگ پیوست و مادرش بی خبر از حال پلنگ وحشت زده در حال استغاثه با خدا بود.
************************
گاهِ مغرب بود و هنگام غروب
هر سه تن بودند درجا میخکوب
بچه آهو با نگاهی کنجکاو
دید آنجا هیکل یک بچه گاو
گاو را در بیشه گاهی دیده بود
بار اول هم کمی ترسیده بود
لیکن این گاو قشنگ سربهراه
با دلی پرمهر میکردش نگاه
چون نگاهی که ز مادر دیده بود
وز نگاهش عشق و مستی چیده بود
گاو هم باشد چنین با شور و حال؟
پوستش اینسان قشنگ و خالخال؟
این نوازشها کز او سر میدهد
در مشامم بوی مادر میدهد
آن طرف چشمان مخمور پلنگ
مست بود و ماتِ این شوخ و قشنگ
ای خدا این عطر شورانگیز چیست؟
این سراپا ناز و این طناز کیست؟
میبرد دل را نمیگوید به چند؟
با نگاهش میکشد دل را به بند
یک چنین فرزند زیبا و قشنگ
برنزیبد جز به آهو و پلنگ!
گوییا با این نگاه چون پری
با جهان دارد هوای دلبری
آن طرفتر مادر زار و غمین
پوزهاش را میکشاند بر زمین
گوییا جانش فتاده ولوله
دست و پایش را گرفته زلزله
اضطراب آلوده میشد منعکس
درد آهو با نگاهی ملتمس
تا پلنگ این حال را در یار دید
گوییا خاری به چشمانش خلید
درد دنیا در دلش آکنده بود
هم گنه ناکرده ... هم شرمنده بود
خویشتن را در لباس دزد دید
در دلش از خود خجالت میکشید
گفت کارم را چه باشد دستمزد؟
دستمزد یک پلنگ بچه دزد
بینوا از کار خود رنجور شد
با دلی آشفته زآنجا دور شد
شرمگین و خسته در حال فرار
از میان بوتهها شد رهسپار
لحظهای بعد از فرار تیزپا
جای پایی مانده بود از او به جا
بچه آهو مدتی مست و ملنگ
خیره شد بر جای پاهای پلنگ
یادگار آنکه زآنجا رفته بود
اسب توسن همچو رویا رفته بود
گوییا آن بادپای خال خال
خواب بود و یا که رویا و خیال
بوی او را میگرفت از آسمان
چون سگی در جستو جوی استخوان
روی سینه رد پایش میخزید
پوزهاش را جای پایش میکشید
آه و صد افسوس کاین رویای ناب
رفته بود از چشم او مانند خواب
*************
از محمود سراجی م.س شاهد
پایان قسمت دوم
Recently by Mahmoud Seraji | Comments | Date |
---|---|---|
ترانه های فراق ۸ | 18 | Nov 27, 2012 |
ترانه های فراق ٧ | 23 | Nov 21, 2012 |
ترانه های فراق ٦ | 16 | Nov 15, 2012 |