من سه خاطره از آقای بازرگان دارم.
بهترن خاطره دیدار شخص ایشان بود. با پدرم به حضور ایشان رفتیم! ۱۰_۱۱ ساله بودم! دست روی سرم کشید و اسمم را پرسید! وقتی جواب دادم خط شعری از شاهنامه خواند!!
خاطره دوم نقل قول از شخصی میباشد که همراه بازرگان به فرانسه رفت و همراه ایشان از دانشگاه پاریس مدرک مهندسی گرفت. این همکلاس بازرگان ،که گویا از دیانت بهائی بوده، علاقه بسیار زیاد به دوست قدیمش داشته ولی هیچوقت دیانت خود را آشکار نکرده!! بازرگان مرد مذهبی بود!!
آخرین خاطره هم مربوط به درگیری لفظی ایشان با صادق خلخالی در صحن مجلس است که من بطور تصادفی آن را بطور زنده در تلویزیون تماشا کردم. گویا بعد از آن دیگر به مجلس برنگشت!!
بد و بیراه گفتن درباره مرحوم بازرگان مصداق نیش زدن افعی و خصلتش میباشد!! کارشان توهین کردن و مظلوم کشی است!! روزی دو بار یا دویست بار!! اسم شادروان بازرگان در تاریخ معاصر ایران به نیکی، شرافت و انسانیت ثبت شده است.
ضرب المثل انگلیسی که میگوید ' درس نگرفتن از تاریخ باعث تکرار آن میشود ' من را به یاد امیر کبیر و تکرار زندگی او در مهدی بازرگان می اندازد!!
در خاتمه و با کمی خودخواهی، هر دو امیر کبیر و بازرگان از مردان شایسته ایران هستند که من احترام خاصی برای هر دو دارم ولی من نخست وزیر بهتری بودم!
Recently by مآمور | Comments | Date |
---|---|---|
وقتی که توپ گرد، زمین دراز و آسمان قرمز است | - | Sep 06, 2012 |
افسر اعلیحضرت | 5 | Sep 03, 2012 |
To All Bahais, I ve never got to know | 15 | Sep 02, 2012 |