افسر اعلیحضرت


Share/Save/Bookmark

افسر اعلیحضرت
by مآمور
03-Sep-2012
 

بالا یا پائین ، دوغ یا ماست، هر عزیزی که بعد از خواندن بلاگ پائین فکر خواهد کرد که داستان من دروغ است! تعارف نکند! بنویسد من با ۲۰ عکس دیگر ۲۰ بلاگ دیگر خواهم نوشت .

خدا بیامرز پدر بزرگم در اواخر دوران قاجار (یا اوایل پهلوی) از دانشکده نظام با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد. پسر اول یکی از خوانین یکی از استانهای مرکزی ایران بود پدرش هم تازه فوت شده بود و مقداری زیادی زمین و املاک به جناب ستوان ارث رسیده بود. مادر پدر بزرگم فوری دست بالا میکند و مادر بزرگم را برای ستوان جوان خواستگاری میکند. یک پسر و یک دختر ماحصل این ازدواج ،که تا روز مرگ برجا بود، است .

بعد از کودتای ۲۸ مرداد از محل خدمت خود به تهران میاید . آمریکایها داشتن ارتش ایران را تربیت میکردند و پدر بزرگم جزء اولین افسران ارتش بود که به خدمت اولین لشکر زرهی ایران درآمد.

مادرم تعریف میکند، وقتی اصلاحات ارضی یا انقلاب سفید شد پدرش ۲ روز از خانه بیرون نیامد!! ولی گویا درروزسوم با گفتن ' شاه فرمانده من است هر چه ایشان بگویند ' به صفوف انقلابیون سفید می​پیوند. همه زمینهایش به غیر از ۱۰۰ هکتار را از او میگیرند و به جای آن سهام کارخانه تازه تاسیس سیمان میدهند. خدا بیامرز همیشه میگفت ' هیچکس از انقلاب سفید ضرر نکرد ما زمین دار بودیم حالا شدیم کارخانه​دار، اهالی روستا هم صاحب زمین شدن که البته آن را فروختند و به شهرها مهاجرت کردن!! فقط کشاورزی ضرر کرد یعنی ایران ضرر کرد ' !!!

اوایل سالهای ۷۰ از ارتش با درجه سرهنگ خودش را بازنشسته کرد. گویا تصمیم داشت برگرد و آن ۱۰۰ هتکار که برایش مانده بود را با کمک تکنولوژی تازه وارد شده از آمریکا آباد کند و مشغول کشاورزی شود. ارتشبد فردوست که به تازگی از ریاست ساواک به سازمان بازرسی کل شاهنشاهی آمده بود ایشان و ۲ افسر دیگر که تازه بازنشسته شده بودند را احضارمیکند.

ارتشبد فردوست تصمیم داشت یک گارد برای محافظت ازگمرکات تاسیس کند (سکیورتی) . در آن زمان ۳ گمرگ مهم در ایران بود، آذربایجان، خوزستان و تهران. پدر بزرگ اول فرمانده گارد گمرک آذربایجان و بعد به خوزستان رفت و در روز انقلاب ۵۷ فرمانده گارد گمرک تهران بود. ۲ افسر دیگر قبل از پیروزی انقلاب ایران را ترک کردنند و شاید نوادهایشان دارند این خطوط را میخوانند!! خدا بیامرز میگفت در عمرش به دو چیز دست نزده اول مال حرام دوم سیگار!! پدر بزرگم بعد از انقلاب خودرابازنشسته کرد. نه تنها مورد مواخذه قرار نگرفت بلکه دعوت به کار هم شد که فوری رد کرد.

اوایل انقلاب که از فردوست خبری نبود بسیار نگران این رئیس سابق خود بود!! پدر بزرگم میگفت ' فردوست فرد بسیار باهوشی است ' عمر ایشان قد داد که بفهمد چه بر سر فردوست آمد بعد از اینکه ارتشبد فردوست در صبح ۲۲بهمن۵۷ ارتش شاهنشاهی را تسلیم میکند.

تا روز آخر که در سلامت کامل و به اثر کهولت سن در گذشت اسم اعلیحضرت که میامد سلام نظامی میداد ولی میگفت ما(اسم فامیل ما) چه شاه چه خمینی ایرانی هستیم و به ایران وفادار.

مسلمان بود ولی برخلاف حکومت نظامی اجباری یادگیری علوم که در خانه ما توسط ایشان به روش دیکتاتوری اداره میشد زور و اجباری در دینداری نبود!!

نه اهل دله دزدی بود نه تظاهر میکرد!!

دوستان که به مهمانی به منزل ما می​آیند اولین چیزی که نظرشان را جلب میکند همین عکس بالا است که در قاب در روی میز تلویزیون قرار دارد!! به قول انگلیسا ' کانورسیشن پیس ' است برای دوستان مهمان افتخار است برای من!!

امروز یکشنبه بود و تعطیلی، عیال هم خورشت آلو اسفناج درست کرده بود. گفتم همه عزیزان در این سایت ایرانیان دات کام را دعوت کنم منزل!! از مسلمان تا بهای، از ساواکی تا مصدقی، قاجار و پهلوی، شاعر و تحلیل​گر سیاسی جناب ادمین شما هم تشریف بیاورید( به خدا صبر ایوب داری این همه کامنت، بلاگ، مقاله یکی از آن دیگر هنرمندانتر میخوانی و ادیت میکنی!! خسته نباشی)

گفتم همه منظورم آن یاوه ​گویان دهان پاره( راستی آقا فرد هم حتمأ تشریف بیاورند) هم بود!! شما هم تشریف بیاورید!!!

کاشکی میشد در کنار این عکس از این شاهکار آشپزی عیال هم کمی نوش جان میکردید!! که انشالله میشد گواری وجود همه عزیزان و حناق در گلوی یاوه گویان بی تربیت!! که بعد از این مزخرفات ساواکی حجتیه را ببرن پیش فک فامیل خودشان.


Share/Save/Bookmark

more from مآمور
 
مآمور

آنگلو الفارسی

مآمور


 ببخشید صبح باید میرفتم سر کار سریع یک تشکری کردم!! حالا که دوباره کامنت تو را میخوانم میبینم چه خوب نوشتی! مخصوصأ قسمت آخرش، روان وسلیس! همین نکته​ها،قطعه​ای شعر، مزاح بانمکی هست که من در این سایت لذت میبرم!!
جالب است که تو آنگلو انگلیسی شدی و من مامور لبنانی!! عده​ای که از نوشتن اسم خود به فارسی عاجز هستند سردمدارایران و ایرانی شدند!!
با تشکر مجدد از کامنت زیبایت

I wear an Omega watch


مآمور

thanks anglo jon

by مآمور on

human to human relationship or what is called friendship is much important to me than political matters!! I could be every body's friend, if the other side would be willing too!!

yes, when he got older , I used to drive him around.

thanks for kind words

I wear an Omega watch


anglophile

خدا رحمت کند آن مرحوم را

anglophile


 

من افتخار آشنایی با ایشان را داشتم. بلند نظر و آقا منش بودند. دست و دلباز و بزرگوار و به تمام معنا خان بودند. یادم میاد همیشه به خانم میگفتم این آقا مأمور که حالا چندیست از بد روزگار راننده ما شده یک خانزاده اصیل است و از خانواده اشراف میباشد باید احترام او را حفظ کنیم و خدای ناکرده کاری نکنیم که دل‌ شکسته گردد. زمانی‌ که او و خانوادش بیا و برو یی داشتند ما هنوز دنیا نیومده بودیم و آدمی‌ نبودیم (هنوزشم نیستیم).

 

به هر حال مأمور جان امیدوارم که از ما راضی‌ بوده باشی‌ و بدانی‌ که هرگز محبت‌هایت را فراموش نکرده و از حق تعالی برای خود و خانواده شریفت آرزوی تندرستی  داشته و خداوند روح همه رفتگانتان را قرین رحمت کند.


مآمور

no, nothing positive

by مآمور on

u right!! it destroyed Iranian agriculture!! that is what I said too

thanks for visiting

I wear an Omega watch


Nader Vanaki

اصلاحات ارضی و سایر

Nader Vanaki


ارتشی را توصیف کردی و قاعده و اصولی که به آن پای بند هستن و زمان و دوره ای که بزرگ شدن، با الان خیلی فرق می کنه.  در مورد اصلاحات ارضی که به خواست عمو سام اجرا شد که یکی از بهانه ها انقلاب شد، تا حال یک مورد نکته مثبت راجع بهش نشنیدم.  اگر کسی نکته ای مثبت یا خوبی در این طرح دیده لطفاً راهنمایی بفرمایید.