نیمکت پناه خستگی
در عمق تنهائی شب
امیدی برای بوسه تبدارخورشید
که نمیرسد روی این لب
شهر میخروشد
از تلاطم وجدانش
خواب و رویا
روی این نیمکت
میبرند از یاد احساس
خود خواهی
جدائی هراس
خواب و رویا
روی این نیمکت
دگرندارند حوصله
برای یک حرف یک غم
یک التماس
چرا نمیبرند این بار
از تاریکی قلبم
روی این نیمکت
چشم بر نمیدارم
از گذر سبکباران
هر اشاره هر ترنم
تماسی مبهم با گناه
یا خلسه ای زیبا پندارم
برای پیرایش جان
برای نابودی نفس
تا تولدی دیگر
اورنگ
Nov 2012
Recently by Orang Gholikhani | Comments | Date |
---|---|---|
هم کوچه | 4 | Nov 25, 2012 |
نوازش پرستو | 2 | Nov 18, 2012 |
میخواهم بدانم | 4 | Nov 01, 2012 |