با اتکا و به اعتبارصدها شاهد و سند , بار ها و بارها گفته , نوشته و نشان داده شده است که تاریخ حدود سه هزار ساله ی ما ( و به روایاتی بیش از هفت هزار ساله ) , تاریخ عدم تحمل و کشتار دگراندیشان بوده و هست. بخش اعظم همین شواهد و اسناد گواه اند که شیعیان اثنی عشری در زمره ی بی تحمل ترین ها و بیرحم ترین ها بوده و هستند. دودمان های صفویه و قاجاریه , و المثنی شان " جمهوری اسلامی " نمونه اند ..
در میان دگراندیشان عقیدتی ( مذهبی) ستمی که بر بابیان و بهاییان روا داشته شده است بیش از ستمی ست که بر دیگر اقلیت های مذهبی رفته است. برگ هایی از کارنامه ی شرم آور سلسله قاجاریه و حکومت اسلامی نشان از رفتار ضد انسانی این دو دودمان با رهبران و پیروان این اقلیت مذهبی دارند.
حتی در "عصر" ناصرالدین شاه، او و روحانیون دور و برش نابردبارانه ترین رفتاررا با " باب ", پیشوای جنبش مذهبی و اجتماعی بابیان, و پیروان اش داشتند.
" .... سال 1266 ناصرالدین شاه و میرزا تقی خان امیر کبیر چنین اندیشیدند که تا باب زنده است پیروانش از پا نخواهند نشست ......سه تن از ملایان فتوی به کشتن ایشان نوشتند .... باب را با میرزا محمد علی( که پایداری شگفت از خود می نمود) به سربازخانه کوچک برده با ریسمانی آویزان کردند و یک فوج نصرانی را که برای این کار آماده گردانیده بودند, دستور اتش دادند ...گلوله به ریسمانی که باب بسته به آن می بود خورده پاره گردانید, وباب رها شده از ترس جان خود را به یکی از اتاق های آن پیرامون انداخت . چون دود تفنگها فرو نشست مردم نگاه کردند و باب را ندیدند , ویکی از سرکردگان او را جسته ودرآن اتاق یافته بیرون کشید که بار دیگرآویزانش
کردند و بار دیگر بسربازان دستور آتش دادند....."
توهین و تحقیر و کشتار پیروان باب با سبعیتی ناباورانه در دوره ی قاجاریه ادامه یافت .
در حکومت اسلامی نهضت اسلامی عدم تحمل دگراندیشان سیاسی و عقیدتی , در نوع حکومتی اش , از همان آغاز حاکمیت این " جمهوری" شروع و تا به امروز ادامه دارد . این نهضت در رابطه با پیروان باب , و بهاییت راه " علما" ی قاجاریه پیشه کرد.
در این حاکیمت ,امام زمان های ریز و درشت و امام زمان زده های رنگارنگ بهترین فرصت برای کسب ثواب بیشتر از آزار و شکنجه و اعدام و قتل های وحشیانه ی نا باوران به " مهدویت " یافته اند!
تواب کردن اجباری و گرفتن اعلام انزجارعلنی از پیروان " فرقه ضاله بهاییت " کمترین تاوان بابی و بهایی بود و هست . بیکاری , اختفا , زندان , شکنجه و مرگ مراحل بعدی " اتهام" و " جرم " بابی و بهایی بودن است .
بهائیان , به عنوان بزرگ ترین اقلیت مذهبی در ایران که بیش 300 هزار ایرانی را شامل می شوند , هنوز بزرگ ترین قربانیان عقیدتی حکومت اسلامی اند. اکثربهائیانی که در ایران زنده مانده اند زیر سایه ی دشنه ی حکومت اسلامی زندگی می کنند , و یا به اجبار ترک دین خود کرده اند.« بهائیان هنوز ازدواج شان به رسمیت شناخته نمی شود، فرزندان آن ها از نظر شرع اسلام و حکومت اسلامی مشروع نیستند. جوانان شان حق ورود به دانشگاه ندارند و شهادت آن ها را محاکم قبول نمی کنند» .
البته تکلیف شرعی و حکومتی را دادستان انقلاب اسلامی در همان آغاز قدرت گیری ی آخوند های معمم و غیر مععم روشن کرد:
"...... ما همین الان اعلام می کنیم که تمام فعالیت های جمعی و تشکیلاتی بهائیت در ایران ممنوع و تا حال هم ممنوع بوده و دولت جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی این ها را به رسمیت نشناخته. در این مورد باید بگویم چون بعضی از این ها که دستگیر شدند گفتند که فعالیت ما ممنوع اعلام نشده و ما فعالیت کردیم من از امروز اعلام می کنم که به خاطر این خرابکاری ها و خلافکاری هایی که در تشکیلات بهائیت انجام می شود این تشکیلات از نظر دادستانی انقلاب در جمهوری اسلامی محارب و توطئه گر شناخته می شود و فعالیت به نفع آن ها به هر طریقی باشد ممنوع است....... "
و دادگاه ها و دادسراهای دیگر نیز در گرما گرم پیروزی انقلاب مسلمین " فتاوی " کشتار بهاییان را " شرعی" و" قانونی " کردند , برای نمونه این متن اطلاعیه دادسرای انقلاب اسلامی یزد در مورد اعدام تعدادی از بهاییان است:
«انقلاب اسلامی ایران به یاری الله تحت زعامت و رهبری حضرت امام خمینی و با کمک خون یک صد هزار شهید و ملت مستضعف به پیروزی رسید، اما تداوم آن وظیفه تمام مسلمانان جهان به ویژه ملت قهرمان و مبارز ایران است، بنابراین چنین ملت به پا خاسته دیگر حاضر نیست که در کشوری که مهد اسلام و حکومت قرآن است افرادی خودفروخته بر روی خون پاک شهیدان قدم بگذارند و به امریکا و اسرائیل غاصب خدمت و به اسلام و قرآن خیانت کنند و او بی تفاوت بنشیند لذا با شکایت روزافزون ملت و طوماری که متجاوز از هزاران امضاء به دادگاه انقلاب اسلامی استان یزد رسیده و طبق سوابق موجود و وظیفه شرعی و قانونی به پرونده 7 نفر از این افرادی که مستقیماً علیه حکومت جمهوری اسلامی ایران جهت خدمت به بیگانه سمت جاسوسی داشته اند، با دلایل فراوان که نمونه بارز آن گزارشات اداره مرکز اسناد ملی انقلاب اسلامی ایران صراحتاً محفل بهاییان یزد را یک ارگان جاسوسی دانست و صدها دلیل دیگر که در پرونده موجود است، دادگاه انقلاب اسلامی استان یزد بررسی و رسیدگی نمود و حکم شرعی را که اعدام هفت نفر از متهمین است صادر و حکم صادره سحرگاه دوشنبه 17 شهریور ماه به مرحله اجرا درآمد....."
و به این ترتیب ,به گزارش سازمان عفو بین الملل درفاصله ی سال 1979 تا 1992 (1357 تا 1371) حداقل
200 نفربهایی اعدام و صدها بهایی دیگر مورد تحقیر، تکفیر، ضرب و شتم قرار گرفته و درزندان ها شکنجه شدند.
یکی از نخستین قربانیان بهاییت در حکومت اسلامی پروفسور منوچهر حکیم بود که در سال 1360 در سن 71 سالگی شیعیان جان اش را گرفتند.
"......منوچهر حکیم یکی از پزشکان نامدار ایران بود، او سالیان دراز استاد بخش اندام شناسی دانشکده پزشکی تهران بود.
دکترحکیم پس از پایان تحصیلات مقدماتی در ایران به فرانسه رفت و به تحصیل در رشته پزشکی پرداخت. او از معدود پزشکان ایرانی است که امتحانات (اگرگاسیون) را در فرانسه با موفقیت گذراند و عنوان پروفسور به او داده شد. او در فرانسه در رشته مطالعاتی خود موفق به کشفی شده که به نام وی در کتب پزشکی ثبت شده است.
پرفسور منوچهر حکیم پس از مراجعت به ایران علاوه بر تدریس در دانشکده پزشکی به کار طبابت پرداخت و گروهی از بیماران بی بضاعت را مجانا معالجه می کرد و حتی به برخی نیز داروی مجانی می داد.
پرفسور حکیم از مؤسسین بیمارستان میثاقیه و خانه سالمندان بود. متأسفانه در دوران حاکمیت قشریون بطور ناگهانی بازداشت و به عنوان بهائی در کوتاه مدت به قتل رسید....".
حکومت اسلامی نه فقط به دکتر حکیم 71 ساله و دیگر کهنسالان بهایی , حتی به نوجوانان بهایی نیز رحم نکرد و جان شان راگرفت.
برای نمونه به مونا محمود نژاد , دانش آموز 17 ساله را در سال 1362 به جرم بهایی بودن در میدان چوگان شیراز اعدام کرد, می توان اشاره داشت.
این متن وصیت نامه ی این بهایی نوجوان و شجاع ست :
" الهی بامید تو
مادر عزیزتر از جانم و خواهر مهربانم چه بگویم چه بنویسم از فضل حق که بسیار است و در جمیع احوال شامل حال بندگانش میشود حتا بنده عاجز و ناتوانی چون من که لایق و سزاوار بندگی درگاهش را ندارم.
عزیزان از دل و جان برایمان دعا بخوانید که در هر صورت راضی به رضای الهی باشیم دل به قضا دربندیم و چشم از غیر دوست درپوشیم و تا جای امکان از عهده شکر الطافش برآئیم.
فدایتان شوم فراموش نکنید که آنچه کند او کند ما چه توانیم کرد پس باید سر تسلیم در برابر حق فرود آوریم و توکل بر رب رحیم نمائیم پس رجا داریم که غم و حزن را بخود راه ندهید و برایمان دعا کنید که محتاج دعائیم."
اعدام و قتل بهاییان اگر چه از سال 1376 خورشیدی کاهش یافته , اما توهین , تهدید , تکفیر ,آزار و اذیت , دستگیری و زندانی کردن آنان کاهش نیافته است .
23 آذر ماه سال 1384 ذبیح الله محرمی که به " جرم اعتقاد به دیانت بهایی" سال ها در زندان به سر می برد در زندان جان باخت .
".....آقای ذبیح الله محرمی، کارمند وزارت نیرو بودند و در سالهای اولیه انقلاب که کلیه کارکنان بهائی دستگاه های دولتی از کار اخراج می شدند؛ یکی از دوستان نزدیک آقای محرمی، البته به نیتی خیرخواهانه و بجهت ابراز محبت به ایشان و بدون اطلاع وی، عکس ایشان را به همراه اعلامیه ای مبنی بر تبری از دیانت بهائی، برای یکی از روزنامه ها ارسال می کند تا بدینوسیله بتواند به ابقاء ایشان در شغلشان کمک کرده باشد. آقای محرمی پس از آگاهی از این امر، کتبا و علنا به اعلامیه مذکور اعتراض کرده، تمسک خویش را نسبت به دیانت بهائی ابراز می دارند و همین امر موجب بازداشت و گرفتاری ایشان در سال ۱٣۷۴ می گردد که صرفا به جرم اعتقاد به دیانت بهائی بوده است؛ مثل هزاران بهائی دیگر که در سالهای اولیه انقلاب، به اتهام جرائمی واهی و بی اساس، مثل جاسوسی برای بیگانگان، روانه زندانها شدند و حتی بیش از دویست نفر از آنها، بدون رعایت اصول اولیه دادرسی در محاکم قضائی، محکوم به مرگ شدند و جان خود را فدای آئین خویش نمودند؛ ...
اگرچه آقای محرمی در سالهای اخیر محبوسیت خود از مرخصی بهره مند بودند؛ ولی در طی ده سال و چهار ماه دوره زندان، مراحل بسیار سخت و طاقت فرسائی را گذراندند؛ از جمله تا چهل روز پس از بازداشت، خانواده از محل نگهداری ایشان کاملا بی خبر بودند. ایشان ابتدا محکوم به اعدام شدند؛ ولی پس ازتلاشهای خانواده و درخواستهای مکرر جامعه بین المللی، حکم اعدام به حبس ابد و سپس به پانزده سال زندان تخفیف یافت. در این مدت، در زندانهای ابرقو و اردکان، به کارهای سخت وادار می شدند؛ بطوریکه فشار کار در زندان ابرقو، موجب عمل جراحی روی زانوی ایشان گردید. بالاخره نامبرده در تاریخ ۲٣ آذر ماه ۱٣٨۴، در زندان، دارفانی را وداع گفتند....." ( سایت اخبازر روز, 14 اردیبهشت 1385)
و نمونه ی دیگر: اعضای يک گروه ناشناس که خود را "سربازان گمنام امام زمان" معرفی میکنند، در روز ۲۷ اسفند ماه 1386 با ارسال نامه تهديدآميزی برای ۹ شهروند بهايی در شيراز، آنها را به "اعدام انقلابی" تهديد کردند. مخاطبان اين نامه، "سرسپرده و جاسوس اسرائيل" خطاب شدهاند و تهديد آنان به مرگ، "برگی ديگر بر لوح زرين انقلاب اسلامی" توصيف شده است , و این" برگ زرین " را با تلاش برای به آتش کشیدن یک شهروند بهایی در شیراز آغاز کردند.
این متن نامه این شهروند بهایی به " اداره اطلاعات استان فارس " است:
" اداره محترم اداره اطلاعات استان فارس
محترما پيرو نامه تهديد آميزی که در تاريخ ۲۷/۱۲/۸۶ از سوی گروهی که خود را سربازان گمنام امام زمان معرفی کرده بودند (که کپی آن ضميمه ميباشد) مبنی بر اعدام انقلابی من و هشت نفر ديگر به دليل بهايی بودن در ملا عام، در تاريخ امروز ۲۹/۱۲/۸۶ جهت انجام کاری در خيابان سعدی اتومبيل وانت خود را در خيابان داوری پارک نموده و سپس به خيابان سعدی رفتم . پس از برگشت هنگامی که درب اتومبيل خود را باز نموده متوجه فردی شدم که يک ظرف ۴ ليتری دستش بود و از من تقاضای بنزين کرد و گفت خانواده در ماشين هستند لطفا اگر ممکن است مقداری بنزين به من بدهيد تا به پمپ بنزين برسم .
من هم درب باک را باز کردم ولی شلنگ نداشتم خودش رفت از صندوق عقب پرايد سفيد رنگی که خانمی با چادر مشکی روی صندلی جلوی اتومبيل نشسته بود ]شلنگی[ برداشت و آمد خودش بنزين را کشيد .زمانی که ظرف ۴ ليتری پر شد، او ظرف را روی زمين گذاشت و از پشت مرا محکم گرفت و يک دستش را روی دهانم گذاشت. در همان لحظه فرد ديگری که از داخل پياده رو در حرکت بود به ما نزديک شد و با هم کمک کردند من را نزديک يک درخت بردند و با زنجير و يک قفل گردن مرا به درخت بسته و سپس بنزين را روی من ريختند. نفر اول سريع رفت بطرف اتومبيل و سوار شد و نفر ديگر هم يک کبريت زد بطرف من انداخت که روشن نشد کبريت دوم همزمان با روشن شدن خاموش شد. کبريت سوم هم به لباس من خورد و باز خاموش شد و چهارمين کبريت و آخرين کبريت روی زمين جلوی پای من افتاد کمی روشن شد و با کفش روی آن گذاشتم خاموش شد. پس از آن او فرار کرد و سوار پرايد شد و صحنه را ترک کردند.
دو کودک که در پياده رو مشغول دوچرخه سواری بودند من را ديدند. آنها را صدا کردم در همان موقع يکی از همسایه ها را صدا کردم و آمد و صحنه را که ديد ترسيد. .... و همسايه های ديگر همديگر را خبر کردند. جمعيتی آنجا جمع شدند. خودم هم کمی حالم بهتر شد. متوجه موبايل خودم شدم. به ۱۱۰ زنگ زدم ديگر همسايه ها هم تماس گرفتند. از کلانتری زند پس از نيم ساعت آمدند و اول سعی کردند با تبر زنجير را پاره کنند نتوانستند. بعد يکی از همسايه ها کليد آورد و بالاخره قفل باز شد. سپس يکی از مامورين داخل اتومبيل من نشست و به اتفاق به کلانتری رفتيم و گزارشی تهيه شد که به پيوست يک نسخه تقديم میگردد.
با کمال احترام , امضا محفوظ 29/ 12/1386 "
تهدید ها ,دستگیری ها و زندانی کردن بهاییان ادامه دارد , تنها طی سال گذشته و سال جاری بیش از 50 بهایی در شیراز, تهران , مشهد و دیگر شهر های ایران دستگیر شدند . به نظر می رسد " دولت احمدی نژاد " که به ادعای ایشان " مدیریت" اش در دست امام زمان است با بهانه تراشی های مختلف بر آن است تا بساط اعدام ناباوران به " مدیر " کشور و دولت اش را بار دیگر پهن کند. انفجار در حسینیه " ره پویان وصال " در شیراز که یک مرکز " ضد بهایی " ست , یکی از این بهانه تراشی ها برای آغاز وتوجیه آزار و کشتار بهاییان است .
پس از این انفجار دستگیری بهاییان افزایش یافته است .
دستگیری و بازداشت شش نفر از اعضای رهبری جامعه بهائيان در روز ۲۵ ارديبهشت ماه و انتقال آنها به زندان
اوين، یک نمونه است.
مامورین حکومتی شش نفر از رهبری جامعه بهائيان ايران، موسوم به محفل ملی بهاییان ايران, که متشکل از هفت نفر است را در این روز به اتهام " اقدام علیه امنیت ملی " باز داشت کردند.
بر اساس بيانيه سازمان عفو بين الملل, فريبا کمال آبادی، جمال الدين خانجانی، عفيف نعيمی، سعيد رضايی، بهروز توکلی و وحيد تيزفهم روز چهارشنبه پس از تفتيش وسايل شخصی،در خانه هایشان توسط نیرو های امنیتی بازداشت شدند.
مهوش ثابت , نفر هفتم از اعضای رهبری جامعه بهائيان ايران، به تاریخ ۱۵ اسفند ماه ۱۳۸۶ در مشهد دستگیر و همچنان در زندان به سر می برد.
پررنگ ترکردن نقش مدیریت امام زمان در اداره امورمملکت نشان از ظهور دشنه ی صیقل داده ی اسلام برای آغاز کشتار دگراندیشان , بویژه بهاییان دارد.
************************************************************************
تعدادی از قربانیان اقلیت مذهبی بهایی - این لیست توسط "کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – سوئد" تهیه شده است.
نام و نام خانوادگی تاریخ اعدام محل اعدام نحوه اعدام
احمد اسماعیلی 1978 اهرام قتل
ضیاءالله حقیقت 13/08/1978 جهرم قتل
ابراهیم معنوی 1979 حصار قتل
حسن شکوری 02/04/1979 اشنویه قتل
علی اکبر خرسندی 12/01/1979 تهران حلق آویز
بهار وجدانی 27/09/1979 مهاباد اعدام
علی ستارزاده 28/10/1979 بوکان قتل
عظمت الله فهندیش 14/12/1979 شیراز اعدام
حبیب الله پناهی 04/02/1980 ارومیه ترور
غلامحسین اعظمی 06/05/1980 تهران اعدام
علی اکبر معینی 06/05/1980 تهران اعدام
بدیع الله یزدانی 06/05/1980 تهران اعدام
پرویز بیانی 11/05/1980 پیرانشهر اعدام
میرالله مختاری 18/05/1980 اندرون سنگسار
حسن اسماعیل زاده 00/06/1980 سنندج قتل
یوسف سبحانی 27/06/1980 تهران اعدام
یدالله استانی 14/07/1980 تبریز اعدام
فرامرز سمندری 14/07/1980 تبریز اعدام
محمد اکبر 16/07/1980 رشت اعدام
یدالله محبوبیان 30/7/1980 تهران اعدام
ذبیح الله مؤمنی 15/08/1980 تهران اعدام
نورالله اختر خاوری 08/09/1980 یزد اعدام
عزیزالله ذبیحیان 08/09/1980 یزد اعدام
فریدون فریدانی 08/09/1980 یزد اعدام
محمود حسن زاده 08/09/1980 یزد اعدام
عبدالوهاب کاظمی منشادی 08/09/1980 یزد اعدام
جلال مستقیم 08/09/1980 یزد اعدام
علی مطهری 08/09/1980 یزد اعدام
رضا فیروزی 09/11/1980 تبریز اعدام
محمدحسین معصومی 23/11/1980 نوک بیرجند آتش سوزی
شکر نسا معصومی 23/11/1980 نوک بیرجند آتش سوزی
بهروز صناعی 27/12/1980 تهران اعدام
منوچهر حکیم 12/01/1981 تهران ترور
مهدی انوری 17/03/1981 شیراز اعدام
هدایت الله دهقانی 17/03/1981 شیراز اعدام
نورانیه یارشاطر 30/04/1981 شیراز ترور
ستار خوش خو 30/04/1981 شیراز اعدام
احسان الله مهدی زاده 30/04/1981 شیراز اعدام
یدالله وحدت 30/04/1981 شیراز اعدام
محمد (سهراب) حبیبی 14/06/1981 همدان اعدام
محمدباقر (سهیل) حبیبی 14/06/1981 همدان اعدام
حسین خندیل 14/06/1981 همدان اعدام
طرازالله خوزاین 14/06/1981 همدان اعدام
حسین مطلق 14/06/1981 همدان اعدام
فیروز نعیمی 14/06/1981 همدان اعدام
نصیر وفایی 14/06/1981 همدان اعدام
بزرگ علویان 23/06/1981 تهران اعدام
هاشم فرنوش 23/06/1981 تهران اعدام
فرهنگ مودت 23/06/1981 تهران اعدام
مسیح فرهنگی 24/06/1981 تهران اعدام
بدیع الله فرید 24/06/1981 تهران اعدام
یدالله پوستچی 24/06/1981 تهران اعدام
ورکاتیبانیان (تیبانی) 24/06/1981 مشهد اعدام
کمال الدین باخت تباباختوار 26/07/1981 مشهد اعدام
نعمت الله کتیب پور شهیدی 26/07/1981 تبریز اعدام
عبدالعلی اسدیاری 29/07/1981 تبریز اعدام
حسین اسدالله زاده 29/07/1981 تبریز اعدام
مهدی باهری 29/07/1981 تبریز اعدام
مسرور دخیلی 29/07/1981 تبریز اعدام
پرویز فیروزی 29/07/1981 تبریز اعدام
منوچهر خدیل 29/07/1981 تبریز اعدام
الله وردی میتاقی 29/07/1981 تبریز اعدام
حبیب الله تحقیقی 29/07/1981 تبریز اعدام
اسماعیل ذهتاب 29/07/1981 تبریز اعدام
حسین رستگار نامدار 05/08/1981 تهران اعدام
حبیب الله عزیزی 29/08/1981 تهران اعدام
بهمن عاطفی 11/09/1981 اصفهان اعدام
عزت عاطفی 11/09/1981 اصفهان اعدام
احمد ریدوانی 11/09/1981 اصفهان اعدام
عطاءالله روحانی 11/09/1981 اصفهان اعدام
گشتاسب ثابت راسخ 11/09/1981 اصفهان اعدام
یدالله سپهر ارفع 23/10/1981 تهران اعدام
مهدی امین امین 27/12/1981 تهران اعدام
جلال عزیزی 27/12/1981 تهران اعدام
عزت الله فروهی 27/12/1981 تهران اعدام
ژنوس نعمت محمودی اعدام
محمود مجذوب 27/12/1981 تهران اعدام
قدرت الله روحانی 27/12/1981 تهران اعدام
سیروس روشنی 27/12/1981 تهران اعدام
کامران صمیمی 27/12/1981 تهران اعدام
شیوا محمودی اسدالله زاده 04/01/1982 تهران اعدام
اسکندر عزیزی 04/01/1982 تهران اعدام
شیدرخ امیر کیابقا 04/01/1982 تهران اعدام
فتح الله فردوسی 04/01/1982 تهران اعدام
خسرو مهندسی 04/01/1982 تهران اعدام
کورش طلایی 04/01/1982 تهران اعدام
عطاءالله یاوری 04/01/1982 تهران اعدام
ابراهیم خیرخواه 22/02/1982 تهران اعدام
حسین وحدتی حق 28/02/1982 تهران اعدام
عسگر محمدی 02/04/1982 کرمان اعدام
احسان الله خیامی 12/04/1982 ارومیه اعدام
عزیزالله گلشانی 29/04/1982 مشهد اعدام
اشراقیه فروهر 08/05/1982 کرج اعدام
محمد فروهر 08/05/1982 کرج اعدام
بدیع الله حق پایکار 08/05/1382 کرج اعدام
آقا الله تیزفهم 10/05/1982 ارومیه اعدام
جلالیه مشتانیل اسکول 10/05/1982 ارومیه اعدام
ایران رحیم پور (خرومایی) 12/05/1982 دزفول اعدام
نصرالله امینی 16/05/1982 تهران – خانی آباد اعدام
سعدالله بابازاده 16/05/1982 تهران – خانی آباد اعدام
عطاءالله حقانی 01/06/1682 تهران قتل
محمد عباسی 09/07/1982 قزوین اعدام
جدیدالله اشراف 09/07/1982 قزوین اعدام
منوچهر فرزانی معید 09/07/1982 قزوین اعدام
محمد منصوری 09/07/1982 قزوین اعدام
منوچهر وفاقی 09/07/1982 تهران ترور
عباس علی صدیقی پور 15/07/1982 شیراز اعدام
علی نعیمیان 11/08/1982 ارومیه اعدام
حبیب الله اوحی 16/11/1982 شیراز اعدام
ضیاءالله احراری 21/11/1982 شیراز اعدام
حسین نیری اصفهانی 29/11/1982 اصفهان مرگ در زندان
هدایت الله سیاوش 01/01/1983 شیراز اعدام
یدالله محمود نژاد 12/03/1383 شیراز اعدام
رحمت الله وفائی 12/03/1383 شیراز اعدام
طوبی زائر پور 12/03/1383 شیراز اعدام
عبدالله (عزیز) یزدی 01/04/1983 میاندوآب اعدام
جلال حکمیان 01/04/1983 تهران اعدام
سهیل صفائی 01/04/1983 تهران اعدام
بهرام افنان 16/06/1983 شیراز اعدام
عبدالحسین عضدی 16/06/1983 شیراز اعدام
کورش حق بین 16/06/1983 شیراز اعدام
عنایت الله اشراقی 16/06/1983 شیراز اعدام
جمشید سیاوش 16/06/1983 شیراز اعدام
بهرام یلدایی 16/06/1983 شیراز اعدام
شهین (شیرین) دالوند 18/06/1983 شیراز اعدام
عزت جانمی اشراقی 18/06/1983 شیراز اعدام
رویا اشراقی 18/06/1983 شیراز اعدام
مونا محمود نژاد 18/06/1983 شیراز اعدام
زرین مقیمی ابیانی 18/06/1983 شیراز اعدام
مهشید نیرومند 18/06/1983 شیراز اعدام
سیمین صابری 18/06/1983 شیراز اعدام
طاهره ارجمند سیاوش 18/06/1983 شیراز اعدام
اختر ثابت 18/06/1983 شیراز اعدام
نصرت غفرانی یلدایی 18/06/1983 شیراز اعدام
سهیل هوشمند 28/06/1983 شیراز اعدام
احمدعلی ثابت سروستانی 30/06/1983 شیراز مرگ در زندان
محمد اشراقی 31/08/1983 تهران مرگ در زندان
عبدالمجید مطهر 15/12/1983 اصفهان مرگ در زندان
رحمت الله حکمیان 11/01/1984 کرمان مرگ در زندان
غلامحسین حسین زاده شاکری 10/03/1984 تهران اعدام
نوشین رضوی 13/03/1984 تهران مرگ در زندان
نصرت الله ضیایی 19/03/1984 بافت کرمان مرگ در زندان
کامران لطفی 09/04/1984 تهران
رحیم رحیمیان 09/04/1984 تهران اعدام
یدالله صابریان 09/04/1984 تهران اعدام
اسدالله کامل مقدم 02/05/1984 تهران مرگ در زندان
مسعود علی زاده 04/05/1984 تبریز اعدام
جلال پایروی 05/05/1984 تبریز اعدام
جهانگیر هدایتی 15/05/1984 تهران اعدام
علی محمد زمانی 15/05/1984 تهران اعدام
نصرت الله وحدت 17/06/1984 مشهد اعدام
احسان الله کثیری 27/06/1984 تهران اعدام
منوچهر روحی 16/08/1984 بجنورد اعدام
امین الله قربانپور 25/08/1984 تهران اعدام
رستم ورجاوند 15/09/1984 تهران مرگ در زندان
شاهپور (هوشنگ) مرکزی 23/09/1984 تهران مرگ در زندان
فیروز پور دل 30/10/1984 مشهد اعدام
احمد بشیری 01/11/1984 تهران اعدام
یونس نوروزی ایرانزاد 01/11/1984 کرج اعدام
علی رضا نیاکان 11/11/1984 تبریز مرگ در زندان
دیاءالله هالی اسکویی 13/11/1984 تبریز مرگ در زندان
فرهاد اصداقی 19/11/1984 تهران (کرج) اعدام
فیروز اطهری 09/12/1984 تهران (کرج) اعدام
غلامحسین فرهمند 09/12/1984 تهران (کرج) اعدام
عنایت الله حقیقی 09/12/1984 تهران (کرج) اعدام
کمال کاشانی 09/12/1984 تهران (کرج) اعدام
جمشید پوراستادکار 09/12/1984 تهران (کرج) اعدام
روح الله تعلیم 09/12/1984 تهران (کرمانشاه) اعدام
روح الله حصوری 21/01/1985 یزد اعدام
روح الله بهرام شاهی 25/02/1985 تهران اعدام
نصرت الله صبحانی 05/03/1985 تهران اعدام
عباس ایدیل خانی 01/08/1985 تهران اعدام
رحمت الله وحدانی 31/08/1985 بندرعباس اعدام
نورالدین طائفی 12/05/1985 گرگان (کرمانشاه) مرگ در زندان
عزیزالله اشجری 19/11/1985 تبریز اعدام
سیرالله وحدت نظامی 04/05/1986 تهران اعدام
فردوس شبرخ 09/05/1986 زاهدان اعدام
فرید بهمردی 15/06/1986 تهران اعدام
حبیب الله مهتدی 27/08/1986 تهران قتل
احمد کاوه 26/01/1987 اصفهان قتل
سروش جباری 03/03/1987 تهران قتل
ابوالقاسم شایق 03/03/1987 تهران قتل
اردشیر اختری 28/09/1987 تهران اعدام
امیر حسین نصیری احتمالاً 5 نوامبر تهران اعدام
بهنام پاشایی احتمالاً 5 نوامبر تهران اعدام
ایرج افشین 16/02/1988 تهران اعدام
مهرداد مقصودی 18/06/1988 ارومیه قتل
بهمن سمندری 18/03/1992 تهران اعدام
روح الله قدامی 17/06/1992 قم قت
Recently by mnoghrekar | Comments | Date |
---|---|---|
پزشکان و سیاست , مسعود نقره کار | 1 | Nov 23, 2010 |
در حاشیه هجمه ی" دین خویان" دانشگاهی به آرامش دوستدار | 3 | Oct 28, 2010 |
شکست توهم | 9 | Jun 15, 2009 |