هنگام رفتن است
گفت و انگشت سرد مرطوبش
بر مهره پشتم لغزید
نه، نه ،اشتباه آمده ا ی
من هنوز جوانم و هزاران آرزو
”مقاومت بی اثر است“
می بایست این آتش را بر فراز کوهستانها روشن کنم
هنوز ، هنوز ،شقایق های کوهپایه دماوند را ندیده ام
می شود ، می شود ، یکباردیگر طعم دوغ مشک آن دختر بویر احمدی را چشید؟
” مقاومت بی ثمر است”
مهلت یک رقص ! روی دیوار چین
یک شب در پراگ ، تا بازتاب چراغ ها در رود را ببینم
یا در کافه ای در باکو ، با یاران یکی شوم
” مقاومت بی ثمر است”
به دیدن پدر در فلوراانس می روم
آنجا که به اشاره انگشتی جان بخشید
شاید بگوید بهای هر آرزو چیست
سلامتی ، آرامش ، خرد ،جوانی ،،،،،
من نیز هنوز در انتظار چشمی هستم ” که از حادثه عشق َتر است”
” مقاومت بی ثمر است”
پس فقط یک آرزو
تیر و کمانی ، که جان را ، تا دورترین مرزها
یکباره به پرواز درآورم�
Recently by Shoja | Comments | Date |
---|---|---|
Golshifteh | 3 | Jan 22, 2012 |
It concerns me | 3 | Mar 16, 2011 |
گزارش تصویری مدرسهای در ده کالو | - | Jan 06, 2009 |