در مقصود الهی، بس گیرم، ندانم، ره درست، کدامست
کاین خداوند، کایزدش گویند، راهش کجاست، و ان کدامست
بر هر دری می زنم، در دگر باز شده
و لیکن، ای دوست، ندانم، کاین ره ایزدی کجاست، و ان کدامست
گویند مرا، این کتاب مقدس خوان، و ان کتاب دگر را
ولیکن، ای برادر، هر چه بیشتر می خوانم، کمتر می یابم، و این حقیقت، کدامست
گویند خدایی باشد، و ره او، باشد ره ما
و لیکن، ای مرد مومن، ره ایزدی، واضح نباشد، نمی دانم، کاین حقیقت، کدامست
در دل هر انسان، قلبی می طپد، در جستجوی حقیقت
و لیکن، ای مرد خردمند، من ندانم ان چیست، و ان کجاست، و ان کدامست
Recently by مسعود از امریکا | Comments | Date |
---|---|---|
مولـوی - "چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم" | 19 | Feb 21, 2010 |
گر مولانا خدایت، ز این ره عشق، فراقت باشد | 17 | Feb 17, 2010 |
بوستان در یک دست، گلستان در دست دگر، ز این دیوان شمس در قلب، رها باش ای برادر، بس رها | 20 | Feb 16, 2010 |