بیست و نهم بهمن برابر با هجدهم فوریه ی امسال یاد آور و نمایانگر گذشت یک دهه از مرگ نا بهنگام و اندوهبار پیوسته روانشاد نادر نادر پور پژوهنده ی متفکر و آگاه و شاعر بينا و دانا ی معاصر ایران است. یاد و شعر و سخن و گفتار نادر نادر پور پس از گذشت یک دهه همچنان زنده و جاودانه است و به یقین و بی گمان، سالیان سال بدینگونه خواهد ماند و کلام و سرودههای بر خاسته از عواطف و حالات نفسانی نادر نادرپور هر گز فراموش نخواهد شد.
زنده یاد پرویز خانلری سا لها پیش در مقاله ی خود در مجله ی سخن ضمن تحسین و ستایش از نادر نادر پور نوشت که " نادر پور شاعر غزل سرا یعنی بیان کننده ی عواطف و احساسات شخصی است . این عواطف از زندگی و حالات درونی شاعر گفتگو میکند و پیداست که این حالت نفسانی، مضمون و موضوع شعر را به او الهام می بخشد"
از بر جستهترین کار های نادر نادر پور شیوههای تازه و هنرمندانهای بود که وی در دریای نیلگون و بیکرانه ی شعر و ادب پارسی و به ویژه در بستر شعر نو یا شعر نیمایی به آزمایش میگذاشت. بنا بر نوشته ی نویسنده ی بزرگوار آقا ی محمود خوشنام [1] ، نادرپور سه پيشنهاد را در نظريه نيما درست و منطقي می ديد و آنها را براي ايجاد دگرگوني هاي شکلي در شعر خود به کار مي بست: از ميان برداشتن تساوي طولي مصراع ها، تغيير دادن کارکرد قافيه و به کارگيري تلفيقي از وزن هاي متجانس.
زندگینامه ی نادر نادرپور [2] را نگارنده قبلا در بخشی از سلسله مقالات نخستین ایرانیان به زبان انگلیسی آورده است. چکیده ی زندگینامه ی نادر پور چنین است:او فرزند تقی میرزا از نوادگان رضاقلی میرزا، فرزند ارشد نادرشاه افشار بود. نادرپور پس از پایان دورهٔ متوسطه در دبیرستان ایرانشهر تهران، در سال ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. در سال ۱۳۳۱ پس از دریافت لیسانس از دانشگاه سوربن پاریس در رشتهٔ زبان و ادبیات فرانسه به تهران بازگشت. وی از سال ۱۳۳۷ به مدت چند سال در وزارت فرهنگ و هنر در مسئولیتهای مختلف به کار مشغول بود.نادرپور پس از رویداد بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت، نخست به پاریس و سپس به آمریکا رفت و تا پایان عمر در این کشور به سر برد.
نادر نادر پور هنگام مهاجرت از ایران شعر بلند خطبه ی عزیمت را سرود که هنوز هم زبانحال بسیاری از ایرانیان است.اندکی پس از درگذشت نادر پور، شاعر اندیشمند و گرامی جناب یدالله رویایی [3] در مراسمی که در سوم مارس ۲۰۰۰ به مناسبت در گذشت نادر پور از طرف انجمن فرهنگ ایران در پاریس بر گذار شد ضمن باز خوانی خطبه ی عزیمت ، مانیفست فکری نادر نادر پور را نیز تشریح کرد.
خطبه ی عزیمت
صفاي چهره ی کاغذ را
به چنگ خويش خراشيدم
حروف را، همه بند از بند
زهم گُسستم و پاشيدم
به يک نگاه يقين کردم
که از تماميِ اين الفاظ
يکي به کار نمي آيد
قلم ز پوسته ی کاغذ
توقعي نتواند داشت
جز اينکه نطفه ی معنائي
از اين سفيده برآرد سر
وگرنه زاده ی خورشيدي
از او به بار نمي آيد
ايا هياکل نام آور!
به طبل جنگ چه مي کوبيد؟
که طشت خالي رسوائي
زبام نام شما افتاد
وگرصدائي از او برخاست
صداي خوف و خجالت بود:
چنان به خاک سيه غلطيد
کزو به چشم حقيقت بين
به جز غبار نمي آيد
ايا بتان قلم در کف!
اگر پيام شما حق بود
چرا چو موج زمين خورده
به پاي بوس حقارت رفت
چه زود راه فنا پيمود
رسالتي که رذالت بود!
به آبروی شما سوگند!
که آب رفته، دگر باره
به جويبار نمي آيد
ايا سلاله چوپانان!
که برق معجز موسي را
به چشم سامريان ديديد
کنون به فال نکو گيريد
طلوع گاو طلائي را!
به شير تازه وضو گيريد
نماز صبح رهائي را
که گر اميد شما، اي خلق!
به بازگشت پرستوهاست،
نظر زپنجره برداريد
که نوبهار نمي آيد
مرا هميشه طلب اين بود
کز اين ديار جدا باشم
ضمير"من" به زبان راندم
که همزبان خدا باشم
مرا قصاص کنيد اي خلق!
گر از نژاد شما باشم
اگر شما همه نفرين ايد
مرا سزد که دعا باشم
که از دهان پر از دشنام
پيام يار نمي آيد : نادر نادر پور
بنا بر گفته ی جناب ید الله رویایی : "خطبه ی عزیمت درواقع نوعي مانيفست فکري نادرپور بود، در برابر آنچه که شعر متعهد بود و يا تعهد سياسي و اجتماعي روشنفکراني بود که خود را به نوعي متعهد مي خواستند، و تعهد نادرپور در تعريفي که از تعهد درآن سال ها مي شد نمي گنجيد. مبارزات سياسي او، اوکه مبارز سياسي نبود، عطشِ او براي درستي بود. تشنه عدالت وحق بود، ومي انديشيد که دراين مبارزه حقي را ادا مي کند، و يا خودش را به خودش مي رساند. اين چيزها را مي ديد. بينا بود. غرورومناعتي که دراوتظاهرمي کرد در همين زمينه بود، درهمين زمينه ها بود، يعني در ارتباط با انسان امروز و مسائلِ او بود.
انسان امروز مفتخر به خودش هست، انسان نادرپور مفتخر به خودش بود، اين دو بهم مربوطند. کار شعرزندگي در رابطه ها است. ما خودمان را هم در رابطه هامان با ديگران مي شناسيم. اين رابطه ها را زبان اداره مي کند. زبان نادرپور شعر او را در همين رابطه مي بُرد. نادرپور در غرور بشريت سهمي دارد. چرا که زندگي و شعرش در خدمتِ اين غرور بوده است" .
یاد و شعر و سخن و گفتار نادر نادر پور پس از گذشت یک دهه همچنان زنده و جاودانه است و به یقین و بی گمان، سالیان سال بدینگونه خواهد ماند و هر گز فراموش نخواهد شد. دکتر منوچهر سعادت نوری
xxxx
زیرنویس ها: پرویز خانلری (۱۳۳۶): شعر انگور، مجله ی سخن، شماره ی ۱۱ /محمود خوشنام (۱۳۷۶): به یاد نادرپور، تارنمای بنیاد فرهنگ ایران، بخش ایران نامه/ منوچهر سعادت نوری (۱۳۸۸): زندگینامه ی نادر نادر پور (به زبان انگلیسی)، تارنمای ایرانیان، بخش نخستین ایرانیان/ یدالله رویایی (۱۳۷۶): به یاد نادرپور، تارنمای بنیاد فرهنگ ایران، بخش ایران نامه
Recently by M. Saadat Noury | Comments | Date |
---|---|---|
برای نسرین ستوده : در زنجیری از سرودهها | 11 | Dec 01, 2012 |
ای دوست : در زنجیر اشاره | 1 | Dec 01, 2012 |
آفریدگار | 7 | Nov 04, 2012 |
Links:
[1] //www.fis-iran.org/fa/irannameh/volxviii/iran-islamic-revolution/naderpour
[2] //legacy.iranian.com/main/main/blog/m-saadat-noury/first-iranian-poet-who-opened-exciting-vistas-new-persian-poetry
[3] //www.fis-iran.org/fa/irannameh/volxviii/iran-islamic-revolution/naderpour