در عصری که سیاستمداران غرب صدای مستقل و وجاهت اخلاقی خود را در بارۀ کشتارغزه از دست داده اند نوبت روشنفکران است که در حد امکان و در دایرۀ محدودی که رسانه های غرب برای دگر اندیشان اختصاص می دهند به تنویر افکار و راه یابی برای خروج از این بن بست خونین بپردازند. در این مجال چکیده ای از سه مقالۀ مهم از روشنفکران برجسته را مطرح خواهم کرد:
خانم نئومی کلاین، نویسندۀ یهودی الاصل کانادائی شنبۀ گذشته (10 ژانویۀ 2009) در روزنامۀ گاردین در مقاله ای تحت عنوان "دیگر بس است. زمان تحریم فرا رسیده"، با مقایسۀ اسرائیل و متحد سابقش حکومت نژاد پرست آفریقای جنوبی یکی از طرق موثر مبارزۀ جهانی با اسرائیل و حامیانش را تحریم اقتصادی و بیرون کشیدن سرمایه ها اسرائیل و سازمانهای وابسته به آن دانسته، آنهم نه از سوی دولتهائی که عجز خود را در مقابله با تجاوز اسرائیل نشان داده اند بلکه از طرف ملتهای جهان.
خانم کلاین استدلال می کنند که این تحریم سیاسی، محاصرۀ اقتصادی، و باز خوانی سرمایه ها بود که متحد و همتای سیاسی اسرائیل، نظام نژاد پرست آقریقای جنوبی را به زانو در آورد و اکنون نیزچاره ای جز به توسل به این روش در مورد اسرائیل باقی نمانده است. در خود اسرائیل نیز پانصد نفر از روشنفکران و فعالین سیاسی نامه ای به سفرای خارجی ارسال کرده اند و در آن خاطر نشان کرده اند که: "در حالی که اثبات شده بایکوت اقتصادی در مورد آفریقای جنوبی اثر بخش بوده چرا در مورد اسرائیل همان سیاست اجرا نمی شود؟". نگارنده این مقاله چهار امتیاز برای تحریم اقتصادی گسترده بر می شمرد:
اول: تحریم هشداری به اسرائیل است که صبر ملتها در برابر بیرحمی های اسرائیل بی پایان نیست و مردم برای تحریم خرید کالاها و خدمات اسرائیل و حامیان آنها در انتظارتصویب دولتهایشان نخواهند نشست.
دوم: تحریم اقتصادی موسسات خصوصی اسرائیلی که با غرب معامله می کنند را وا می دارد که به علل اقتصادی (نه سیاسی) به دولت خود فشار بیاورند که دست از تجاوز و خونریزی در فلسطین بردارد.
سوم، اجرای تحریمهای اقتصادی مشابه آفریقای جنوبی بر علیه اسرائیل نیز موجه است چرا که این کشور در سیاست جدا سازی یا "آپارتهاید" (کلمه ای که جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا از آن در کتاب اخیر خود برای توصیف سیاستهای اسرائیل در اراضی اشغالی استفاده کرده) از آفریقای جنوبی هم فرا تر رفته. رونی کاسریلس سیاستمدار مشهور و قدیمی آن کشور پس از دیدار از اسرائیل اعلام کرد که "معماری جدا سازی که من در کرانۀ غربی و غزه دیدم به مراتب از آنچه آفریقای جنوبی در زمان آپارتهاید اجرا می کرد افراطی تر است".
چهارم، در پاسخ این اعتراض که چرا تحریم ها برای اسرائیل قابل تجویز ولی برای کشورهائی مانند آمریکا یا انگلیس که حامیان آنند نیست می گوید: بایکوت یک اصل دگماتیک نیست بلکه یک تاکتیک است که در مورد اسرائیل که مانند آفریقای جنوبی اقتصاد و جمعیتی محدود دارد موثر خواهد بود.
آقای رشید خالدی استاد فلسطینی الاصل دانشگاه کلمبیا مقاله ای در نیوبورک تایمز چاپ کرده (7 ژانویۀ 2009) تحت عنوان "آنچه در بارۀ غزه نمی دانید".
اول: اکثر مردمان غزه بومی غزه نیستند. آنها از همان شهرهائی (از قبیل اشکلان و بئر شیبا) اخراج شده اند که اکنون شاکی حملات حماس اند. غزه، به طول 41 کیلومتر و عرض 6-12 کیلومتر جمعیتی 1.5 میلیونی را در خود جا داده و لذا از متراکمترین و فقیر ترین محلات اجباری یا "گتوها"ی دنیاست.
دوم: مردم غزه از زمان جنگ شش روزۀ 1967 تا بحال تحت اشغال دائمی اسرائیل بوده اند و این واقعیت هنوز هم بر غزه حاکم است. هرچند آریل شارون نخست وزیر اسبق اسرائیل مهاجرین اسرائیلی را در سال 2005 از غزه بیرون آورد ولی مرزهای آبی و زمینی و نیز آسمان غزه همواره در اشغال اسرائیل بوده و واردات و صادرات آن تحت کنترل اسرائیل است. این واقعیات اسرائیل راطبق تعاریف بین المللی به نیروی اشغالگر غزه تبدیل کرده بر اساس اصل چهارم کنوانسیون ژنو مسئول رفاه مردم غیر نظامی آن قرار می دهد.
سوم، حلقۀ محاصرۀ اقتصادی غزه از زمان پیروزی حماس همواره تنگتر و طاقت فرسا تر شده. برق، سوخت، و همۀ واردات غره تحت کنترل اسرائیل بوده به دلایل سیاسی و ایذائی همواره شدید تر شده است.
چهارم، نقض آتش بسی که بهانۀ اسرائیل برای تجاوز اخیر آنست از سوی اسرائیل بوده که نه تنها به قول پایان بخشیدن و یا لااقل تسهیل شرایط محاصرۀ اقتصادی هرگز عمل نکرده بلکه با تحریم صادرات بازرگانی بحران اقتصادی غزه را تشدید نیز کرده است، بعلاوه با حملۀ هوائی بر علیه رهبران حماس و قتل شش نفر در 4 نوامبر سال گذشته آشکارا آتش بس فیما بین را نقض کرده است.
پنجم، شکی نیست که در منطقه ای به تراکم غزه ادعای اینکه تلفات وارده به مردم غیر نظامی غیر عمدی است بی معناست. 1000 کشته و 4300 زخمی که طبق گزارش سازمان ملل 40% آنها را غیر نظامیان را تشکیل می دهند شاهدان ارتکاب جنایات جنگی هستند و نه عملیات جنگی.
آقای خالدی مقالۀ خود را با این عبارت به پایان می برند: نبرد غزه نه به سبب مقابله با راکتهای حماس یا حفظ امنیت اسرائیل بلکه با انگیزۀ دیگری آغاز شده و آن انگیزه را موشه یالون وزیر دفاع اسرائیل در سال 2002 با این عبارت بیان کرده: "باید کاری کنیم که فلسطینیان، حتی در عمیق ترین زوایای ذهنشان، این واقعیت را که ملتی شکست خورده اند لمس کنند".
آقای آوی شلیم، استاد اسرائیلی الاصل روابط بین الملل در دانشگاه آکسفورد در مقاله ای که در 7 ژانویۀ 2009 در روزنامۀ گاردین تحت عنوان "چگونه اسرائیل غزه را به آستانۀ یک فاجعۀ انسانی رساند" عنوان کرده که تنها راه فهمیدن جنگ در غزه دانستن زمینۀ تاریخی اشغال آنست. او تحلیل خود را با نامه ای تاریخی آغاز می کند که در آن دولت انگلیس شدیداً از دولت آمریکا برای حمایت یک جانبه از تشکیل دولت اسرائیل انتقاد می کند. در ژوئن 1948 یعنی یک ماه پس از تشکیل دولت اسرائیل وزیر خارجۀ وقت انگلیس سِر جان تراوت بک طی نامه ای خصوصی به وزیر خارجۀ وقت آمریکا، ارنست بوین اعلام کرد: "حال آمریکا مستقیماً مسئول تشکیل یک دولت گانگستربه رهبری گروهی مطلقاً بی مسئولیت است". این توصیفی است که به عقیدۀ شلیم هنوز سزاوار حکومت و دولتمردان اسرائیل است.
در تحلیل تاریخی آقای شلیم چهار دهه اشغال نوار غزه پس از جنگ شش روزه، آنرا که تا آن تاریخ منطقۀ پناهندگان جنگ 1948 و از جمعیت مالامال بود به برهوتی بی آینده و فاقد منابع طبیعی و زیربنای مادی تبدیل کرده است. ولی فاجعۀ اقتصادی غزه عقب ماندگی نیست بلکه عقب نگاه داشتگی است. اسرائیل عمداً غزه را به جمعیتی فقیر و محتاج کار شاق و ارزان در اسرائیل تبدیل کرده و عملاً مانع هرگونه فعالیت زیربنائی شده که می توانست به پیشرفت و استقلال اقتصادی غزه بیانجامد. بنابراین غزه مثل اعلای "بهره کشی استعماری در دوران فرا استعماری" است. برای مثال در دورانی که 8000 مهاجرین اسرائیلی در غزه بودند ساکن بودند، 25% زمین و 40% زمین قابل کشت و اکثر آب این منطقۀ 1.5 میلیونی را در انحصار خود داشتند.
نباید فراموش کرد که تخلیۀ غزه به معنای تجدید نظر در سیاست استعماری اسرائیل نیست. در سالی که بدستور شارون 8000 اسرائیلی غزه را ترک گفتند 12000 نفر مهاجر اسرائیلی به شهرکهای واقع در کرانۀ غربی منتقل شدند. تخلیۀ غزه دست اسرائیل را برای عملیات ایذائی از قبیل شکستن مکرر دیوار صوتی بر فراز غزه و بمباران هوائی نیز باز کرد. برغم خروج مهاجرین اسرائیلی سربازان، ناویان و خلبانان اسرائیلی با ادامۀ محاصرۀ نظامی و اقتصادی چنان عرصه را بر فلسطینیان تنگ کردند که نرخ بیکاری در غزه به 49.1% رسید.
نگارنده این واقعیت را که در نبرد نابرابرغزه این اسرائیل است که هم به آتش می کشد و هم گلایه می کند، مصداق ضرب المثل عبریِ "بوکیم و یوریم" یا "اشک ریختن و تیر انداختن" می داند. در منظر پروفسور آوی شلیم، این واقعیات تنها به یک نتیجه منجر می توانند شد: اسرائیل دولتی یاغی ، معتاد به نقض قراردادهای بین المللی،مسئول تولید و انبار کردن سلاحهای کشتار جمعی، و متهم به ارتکاب جنایات جنگی است، به عبارت دیگر: دولتی گانگستر با رهبرانی مطلقاً بی مسئولیت.
در کنار مقالاتی مانند موارد فوق بسیاری از دانشگاهیان، فرهیختگان،فعالین سیاسی، و سازمانهای طرفدار حقوق بشر در غرب با امضای طومار ها و برقراری تظاهرات متعدد اعتراض و اشمئزاز خود نسبت به جنایات اسرائیل و سکوت (و احیاناً حمایت) دولتهایشان نسبت به اسرائیل را اعلام می کنند. اما دربرابر پروپاگاندای سیستماتیک اسرائیل که از هشت ماه قبل از حملۀ آن به غزه در "سازمان اطلاعات ملی" آن کشور سامان یافته منابع مالی و سیاسی بسیاری را به توجیه این تجاوز آشکار و خونبار از آن خود کرده، و در برابر ابعاد وحشتناک تراژدی غزه هرچه کنند کم کرده اند.
اخیراً در یادداشتی که برای گروهی از متخصصان امور خاور میانه که مشغول تحلیل مواضع ایران در مورد تراژدی غزّه بودند ارسال کردم به آنها خاطر نشان کردم که اگر رایتی در حمایت فلسطین از سوی این یا آن دولت اسلامی برافراشته است، این تند باد احساسات امّت یک میلیاردی مسلمان است که آنها را به اهتزاز در می آورد. به یادشان آوردم که لازم نیست فلسطینی، عرب، یا مسلمان باشند تا شدت و عمق این احساسات را لمس کنند. کافی است که در آئینۀ خیال برای لحظه ای فرزندان کودکستانی خود را با سمعکهائی که هزاران کودک فلسطینی به علت آسیب شنوائیشان در اثر شکستن دیوار صوتی بر فراز غزه در سه سال اخیر به گوش دارند تصور کنند تا مشتی از خرواراندوه و خشم این ملت مظلوم را لمس کنند.
ایکاش برای ابر قدرتهائی که برسبعیت اسرائیل در غزه و جنایات جنگی آشکار آن از قبیل استفاده از بمبهای خانمان سوز فسفری بر علیه ساختمانهای مسکونی و مدارس و مراکز سازمان ملل در غزه گوش فرو بسته اند نیز سمعکی بود که بگوش بگذارند تا فریاد بندیان غزه و غریو خشم جهانیان از اینهمه بیداد را بشنوند.
Mahmoud Sadri is Professor of Sociology at Texas Women's University.
Recently by Mahmoud Sadri | Comments | Date |
---|---|---|
نه به حجاب اجباری | 9 | Jul 16, 2012 |
جامعه شناسی ابلهان | 5 | Jul 13, 2012 |
نیم قرن لیبرالیسم اسلامی | 3 | May 18, 2011 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
HAMAS created by moosad to
by king david (not verified) on Mon Jan 19, 2009 03:38 PM PSTHAMAS created by moosad to fight with fatah , same way Alquida created by CIA
sharon said its best they kill each other , same way kisinger ( another zionist jew) said :
i wish iran and iraq fight forever ,
thats why isreal shiped arms to mulahs during iraq war and usa gave anthrax to sadam during same period
zinoist control the world ,even IRI president borned jew :
//www.youtube.com/watch?v=_jafOCyU-Eg
IR
by mahi (not verified) on Mon Jan 19, 2009 12:31 PM PSTMahmoud Khan,
Excellent article and very good points, but I do suggest that you also write on IR's suppression of Iran's civil society activists as well.
FA
Great Article
by Anonymousn2424 (not verified) on Sun Jan 18, 2009 11:25 PM PSTI think this was a very informative article.
What I do not understand, however, is how some of these counter arguments are directed towards the Iranian Regime.
They are very much unrelated. The Iranian regime's sole purpose of supporting the Palestinian movement has to do with establishing credibility in the public opinion of the region.
The Iranian people have not been treated well at all in the past 30 years. But what does it have to do with the ethnic cleansing that has been going on for the past 60 years.
...
by Anonymous666 (not verified) on Sun Jan 18, 2009 05:06 PM PSTلازم نیست تو غصه دگراندشان غربی رابخوری.آنچه بر سر دگراندیشان ایرانی میاورند باید تو و امثال تو را از خواب غفلت بیدار کند.
میدانم روی سایت نمیگذارید. لااقل خبرش را به دوست پروفسور تان بدهید .این دومین نظر«کامنت» است که میفرستم.
To the Sadriyoon Professor and Barothers
by Anonymous500 (not verified) on Sun Jan 18, 2009 02:57 PM PSTDear Professors Sadris, as much as any one with an iota of human conscience may appreciate your blasting Israel on a daily basis, one could also wonder why you two bothers (Ahmand Agha and Mahmud Agha) are so blatantly silent when it comes to the spate of crimes and terrorism that the Islamic Republic of Iran, is committing on a daily basis against our people?
Is there any reason for this blatant disregard of this regimes crimes and your not beating your chests for Iran comparable in any sense or shape to the beating of your chests for the Palestinian People ad nausium?
Are you two Sadri brothers for real, when it comes to giving the rest of the civilized world morality lesson when you two are so defeaningly silent on crimes that IRI commits against our people and the rest of the civilized world?
There is a Persian proverb that applies to you two Sadri brothers:
"Khooneh neshini Bibi az bi-chadori bood"
I guess you are brave when it comes to lambasting Israel, but ewehn it comes to raising your voices against IRI, you two are...well what? You keep quiet because of "Bi-chadori"? Please forgive me to wake you up, but it is time to rattle your cages a bit about the reality of Iran as against the reality of the Palestine that you two seem to have forgotten the former for the sake of the latter.
Credibility
by Fred on Sun Jan 18, 2009 12:31 PM PSTThe concern of those who rightly condemn the violence and the ongoing tragedy in Gaza has to be a blanket one. The Iranian Islamists and lefties cannot condemn one and hypocritically forego the ongoing systematic violence in the Islamist republic. This one who takes it upon himself to speak on behalf of “one billion Islamic Ummah” lacks such credibility.