نامزدهای انتخاباتی از ارائه طرحهای اقتصادی كه این روزها بیشتر جاذبه دارد غافل نیستند. آقای احمدینژاد طرح «هدفمند كردن یارانهها» را دنبال میكند. آقای كروبی نیز طرحی برای سهیم كردن مردم در شركتهای نفت و گاز را پیش كشیده است. این طرح شباهتهای عجیبی با پیشنهادی دارد كه نگارنده این سطور هفت سال پیش مطرح كرده است - و این شباهتها تأمل برانگیز است!
بازار تبلیغات انتخاباتی در این روزها بسیار گرم شده است. از یك سو نامزدهای انتخاباتی به سفرهای تبلیغاتی پرداختهاند و از این استان و شهرستان به آن شهر و ده سفر میكنند تا نشان دهند كدامین میتوانند نفوس بیشتری را به خیابان و سالن سخنرانی بكشانند. از سوی دیگر، هواداران هریك به تبلیغات منفیعلیه نامزدهای حریف مشغولند. روزنامههای وابسته به احمدینژاد نه فقط نامزدهای اصلاحطلب را زیر حمله گرفتهاند و بلكه از تبلیغات علیه هاشمی رفسنجانی نیز ابا ندارند. طرفداران كروبی از آمدن خاتمی و موسوی به صحنه ناراضیاند و هواداران خاتمی از این كه موسوی به میدان آمده نمیتوانند نارضایی خود را مخفی كنند. از سوی دیگر، طرفداران موسوی انتظار دارند آقای خاتمی همان طور كه پیشتر گفته بود كه در صورت حضور موسوی كنار خواهد رفت، اكنون به وعده خود عمل كند، انتظاری كه از دید طرفداران خاتمی (از جمله آقای ابطحی) «غیر اخلاقی» تلقی میشود. این برخوردها تا آنجا پیش رفته است كه یكی از طرفداران آقای خاتمی (به درستی) از آقای موسوی خواسته است توضیح دهد «چه واکنشي در قبال نقض گسترده ي حقوق بشر واز جمله بگير و ببندها و اعدام هاي معروف دهه ي شصت» داشته است(۱) - غافل از این كه در همان سالها آقای خاتمی وزیر ارشاد بوده است و با توجه به «مسئولیت مشترك» اعضای كابینه همین سؤال را میتوان و باید از آقای خاتمی نیز داشت!
ولی صرف نظر از این تبلیغات، جنبه دیگر تبلیغات انتخاباتی یعنی «پاسخگویی» به نیازهای مبرم مردم و حل مهمترین مشكلات آنان نیز از دید نامزدهای انتخابات مخفی نمانده است. در این زمینه تقریبا این اتفاق نظر وجود دارد كه مهمترین مشكلاتی كه مردم ایران این روزها گرفتار آن هستند مسایل اقتصادی است. گرانی و تورم افسار گسیختهای كه در سطح جهانی ایران را در كنار كشورهایی مانند زیمبابوه و برمه قرار داده است(۲)، همراه با بیكاری گسترده در بین جوانان، نامزدها را به این واداشته است كه طرحهای اقتصادی خاصی را عرضه كنند. محمود احمدینژاد طرح «هدفمند كردن یارانهها» را به مجلس شورای اسلامی داده بود كه با مخالفت رقبای او روبرو شد و بحثهای داغی را در محافل سیاسی و اقتصادی ایران به راه انداخت. از جمله، جمعی از اقتصاددانان اثرات شدید تورمی آن را یادآور شدند و از مجلس خواستند كه از تصویب آن مانع شود. مجلس بلافاصله طرح را از بودجه سال آینده حذف كرد و این حربه تبلیغاتی موقتا از كار افتاد. ولی این طرح هنوز ممكن است به صورت دیگری دنبال شود، و تصویب آن از سوی مجلس شورای اسلامی كه در كنترل «اصولگرایان» است وسیله تبلیغاتی بزرگی در اختیار احمدینژاد قرار خواهد داد.
آقای احمدینژاد البته در طرح شعارهای عوامفریبانه اقتصادی تجربه دارد. در دوره پیش، او قرار بود كه «نفت را به پای سفره مردم» ببرد، ولی در دوره چهارساله حكومتش نه فقط از تحقق این وعده خبری نشد و بلكه درآمدهای سرسامآور نفت كشور در این دوره برای مردم نتیجهای جز فقر و تورم بر جای نگذاشته است. آقای كروبی نیز در دوره گذشته با شعار عوامپسند مشابهی یعنی پرداخت ماهی پنجاه هزارتومان به هر خانواده ایرانی به صحنه آمد. این شعار گرچه ظاهرا توانسته بود آرایی را برای او كسب كند ولی به دلایلی برای موفقیت او در رأیگیری كافی نبود. علاوه بر این، هیچگاه معلوم نشد كه او چگونه میخواسته یا میتوانسته است این شعار را متحقق كند. احمدینژاد و كروبی هر دو در رأیگیری پیشین شعارهای اقتصادی فریبندهای را مطرح كردند - شعارهایی كه هیچ پایه اقتصادی و عملیاتی نداشتند از این رو چیزی جز صرفا شعارهای عوامفریبانه نبودند. تجربه این عوامفریبی، و آگاهی به این كه نمیتوان یك بار دیگر با شعارهای بیپایه مردم را به پای صندوقهای رأی كشاند، ظاهرا یكی از انگیزههایی است كه باعث شده هر دو نفر در این دوره با شعارها و طرحهای اقتصادی مشخصتر و عملی به میدان بیایند.
به طرح «هدفمند كردن یارانهها»ی آقای احمدینژاد در بالا اشاره شد. آقای كروبی با انتقاد از طرح احمدینژاد و در برابر آن، طرحی برای «مردمی كردن درآمدهای نفت» عرضه كرده است(۳) كه بر اساس آن سهام شركتهای نفت و گاز ایران تماما به مردم ایران منتقل خواهد شد و حكومت تنها از درآمد آن مالیات خواهد گرفت. آقای كروبی نوشته است كه در طول چهار سال گذشته روی این مسئله بررسی كرده و این طرح را كه «یكی از اقتصاددانان مطرح كشور» پیشنهاد كرده برگزیده است، و در صورت احراز مقام ریاست جمهوری به اجرای آن متعهد خواهد بود. ایشان البته از اقتصاددان مذكور نامی نمیبرد، ولی گفته میشود كه منظور ایشان دكتر مسعود نیلی دانشیار دانشگاه تهران است كه پیشنهادی با همین مضمون را در ۸ مهرماه گذشته منتشر كرده است.(۴) آقای كروبی البته نمیگوید كه از نظر عملی چگونه و در چه جدول زمانی میخواهد و یا میتواند این طرح را به مرحله اجرا بگذارد و در صورت مخالفت ولی فقیه، كه در سیاستهای كلان حرف آخر را میزند و آقای كروبی به اطاعت از نظرات او مقید است، چه خواهد كرد. بدون تضمین اجرایی و برنامه عملی زمانبندی شده، طرح این مسئله نمیتواند بیش از یك شعار تبلیغاتی برای جذب آرای مردم تلقی شود.
البته همان طور كه اشاره شد، پیشنهاد آقای نیلی كمتر از شش ماه پیش منتشر شده است. ولی نگارنده این سطور هفت سال پیشتر یعنی در اسفند ۱۳۸۰ طرح مشابهی را پیشنهاد و منتشر كرد(5) كه علاوه بر كیفیت سهیم كردن مردم در این سرمایه ملی، برنامه زمانبندی شده عملی آن نیز توضیح داده شده است. پیشنهاد آقای نیلی به صورت كلی مطرح شده و از جزئیات عملی آن نام برده نشده است. در طرح آقای كروبی، اما، جزئیاتی آمده است كه به طرح پیشنهادی این نویسنده نزدیكتر است. در عین این كه نكات مشخص و مهمی در طرح این نویسنده آمده بود كه از آن ها در طرح آقای كروبی خبری نیست. یعنی آقای كروبی باز یك پیشنهاد مشخص و زمانبندی شده را به صورت ناقص و مبهم و در حدی كه فقط بتواند از نظر تبلیغات انتخاباتی جاذبه ایجاد كند به كار گرفته است. شباهت های طرح آقای كروبی با پیشنهادی كه نگارنده این سطور هفت سال پیش مطرح كرده به حد شگفتانگیزی نزدیك است كه در این جا به مواردی از آن اشاره میكنم.
اساس هر دو طرح واگذاری مالكیت ثروتهای ملی نفت و گاز به مردم به صورت مشاع است. در هر دو طرح آمده است كه این امر با واگذاری سهام برابر و غیر قابل خرید و فروش یا انتقال به هر فرد ایرانی صورت میگیرد. در طرح آقای كروبی این كار به افراد بالای ۱۸ سال محدود شده است. در طرح نگارنده، همه افراد مشمول این طرح میشوند - با این قید كه سود سهام برای زیر ۱۸ سالهها پسانداز میشود و تنها خود این افراد پس از رسیدن به این سن میتوانند از آن برداشت كنند. این قید مانع از آن میشود كه خانوادهها به افزایش موالید تشویق شوند، و در عین حال این جنبه طرح اثرات عمیقی به لحاظ توانمند كردن جوانان از نظر اقتصادی دارد كه توضیح آن در خود متن آمده است. علاوه بر این، طرح یك برنامه دهساله برای اجرای كامل آن پیشنهاد كرده است كه در طول این دوره همه اقدامات ثبت و اداره شركت و سهام و پرداخت سود سهام و جایگزینی تدریجی درآمد نفتی دولت با مالیات بر درآمد نفت را میتوان سازمان داد. طرح آقای كروبی از این جزئیات خالی است و نشان نمیدهد كه چگونه میتوان حكومت وابسته به نفت را یكباره از درآمد آن محروم كرد، بدون این كه چرخ اداره كشور از كار بیفتد.
منهای این تفاوتها و حذف جزئیات عملی ولی لازم در طرح آقای كروبی، شباهتهای عجیب و غریب دیگری در طرح آقای كروبی و پیشنهاد نگارنده این سطور وجود دارد كه در پیشنهاد آقای نیلی دیده نمیشود. آقای كروبی طرح خود را «مردمي كردن درآمدهاي نفت» نامیده است. اگر به نوشته هفت سال پیش این حقیر مراجعه شود این عنوان برای مقاله دیده میشود: «طرح دموكراتیزه كردن صنعت نفت در ایران». شباهت عجیبی است نه؟ فارسی «دموكراتیزه كردن» مگر غیر از «مردمی كردن» است؟ آیا این امر تصادفی است؟ دیگر این كه آقای كروبی كه برای انتخابات خرداد آینده مبارزه میكند فراموش نمیكند كه در مقدمه از ۲۹ اسفند و سالروز ملیشدن صنعت نفت یاد كند با این كه هنوز به 29 اسفند یكی دو هفته باقی مانده است. «اتفاقا» نوشته این حقیر نیز با مقدمه مشابهی شروع شده بود. با این تفاوت كه آن نوشته در ۲۹ اسفند ۱۳۸۰ منتشر میشد و نگاهی هم به وقایع خرداد سال بعد نداشت! آیا این شباهتها عجیب به نظر نمیرسد؟!
در هر صورت نگارنده خوشوقت است كه آنچه را كه هفت سال پیشتر نوشته (و بعدا در مقاطعی نیز از آن یاد كرده است) اكنون مورد توجه یك سیاستمدار برجسته جمهوری اسلامی قرار میگیرد. و البته برای نگارنده كه در جمهوری اسلامی حق و حقوقی ندارد هرگونه اعتراض در مورد«سرقت ادبی» و امثال آن بیمعنا است. علاوه بر این، برای من به شخصه این طرح مهم بوده است و هركس كه بتواند آن را در هر شرایطی و به هر نامی در ایران پیاده كند از دید من مغتنم است. به دلایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حقوق بشری متعدد (كه در طرح این نویسنده توضیح داده شده است)، منابع طبیعی باید از كنترل حكومت بیرون بیایند و در اختیار صاحبان اصلی آن یعنی مردم قرار گیرند - و هر چه كه در اجرای این اصل تأخیر شود فساد و استبداد حكومتی و فقر و نابسامانیهای اقتصادی مردم ادامه خواهد یافت. آقای كروبی، از توجه شما به این طرح سپاسگزارم. ولی امیدوارم اگر قدرت به دست شما افتاد آن را ضایع نكنید!
-----------------
From: Iran Emrooz
Recently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Useless Aide
by Armeen (not verified) on Tue Mar 17, 2009 01:05 AM PDTMr. Bagherzadeh wake up! This regime is not reformable. The outstanding characteristics of this regime stand against any reform or progress of Iran. No matter if your advice cab be stolen or fairly recognized or even if you become an aide to this or another IRI's President, you cannot help the IRI,"Iran". The IRI is an incurable cancer and we will see the gradual mortal process of our country even if you are promoted into a useless aide to this regime.
darius87
by Hossein Bagher Zadeh on Mon Mar 16, 2009 08:36 AM PDTWell, if you had read my proposal (not detailed but referneced here //members.lycos.co.uk/hzadeh/Tarh-e-naft.pdf) you could have seen that it has nothing to do with Regan Economic philosophies or the US plan for Iraqi oil as covered by Klein.
Ahmadinejad has brought oil
by darius87 (not verified) on Mon Mar 16, 2009 12:50 AM PDTAhmadinejad has brought oil to the people's table. That is why you have inflation.
The fundamental idea that you distribute the money to individuals and that somehow improves everyone's life is a fallacy.
Resources has to be owned by the government but there has to be open and transparent accounting.
The author seems to believe in Regan Economic philosophies which the magnitude of its disast er are becoming more and more evident. Thankfully, they are being revered in US.
Incidentally, US plan for Iraqi oil was along the similar line of the author's ideas. They are covered nicely in paper by Naomi Klein called "Baghdad Year Zero" : //www.harpers.org/archive/2004/09/0080197
And her book. The Shock Doctrine. //www.naomiklein.org/shock-doctrine
If you are really interested in economic future of Iran read about ramification of the similar economic policies else where.
Resources are being looted today...
by Rajab. (not verified) on Sun Mar 15, 2009 02:08 PM PDTIt is not only the oil, it is all natural resources of the country which are being looted by the mullas. Mulla-zadehs borrow from national banks, buy mines, extract the resource with the help of foreign entities, mostly chinese, sell the resource cheaply to foreign entities, and pocket the profits.
The problem is that we do NOT have a government that would CARE for the country and her people. There are lots of honest nationalist people in iran, but NONE are ever allowed to make a decision; thugs simply will NOT allow the natural resources to fall in the hands of any nationalist and rob the thugs of what does not belong to them.
If and when a caring government rules iran, which I am not optimistic to see in our life time, all natural resources should be nationalized and its income be spent for future of iran. The day-to-day running of the country should not depend on such income as it one day depletes.
It is not realistic however to disengage from oil income over-night for running of the country, but it must be done gradually. I would like the income from all natural resources to be deposited into an account to pay for training of the most vulnerable that future of iran depends on: the children of iran. What if we start by depositing arithmetically increasing fraction of the revenue in consecutive years (1% first year, then 2% next year, then 3% the following year, ... finally 100%) to be spent ONLY for education and feeding of iranian children from birth to end of education years (university level maximum). I believe Norway implements a variation of this scheme.
This has a lot of benefits: it is the best investment in future of the country, it diminished poverty of the most vulnerable, its brings the source of corruption out of the hands of thugs and greedy, and it forces the government to run on collected taxes and therefore be responsible towards the tax-payers. Also paying hand-outs to people who can work is not wise as it makes them lazy and dependent on a depleting resource. No payment should be made to anyone who is able to work.
Resources of iran ONLY belongs to iranian children. It is a crime to be spent to fill personal bank accounts (as in commissions received by government officials today) or to pursue unholy international objectives (as in arab causes and freedom for Qods).
is the author not connected
by antihaji (not verified) on Sun Mar 15, 2009 08:19 AM PDTis the author not connected to MKO? i thought i had heard the name before.
so maybe ashraf can be oil field owner. this is a way they cause disturbance
in fact what author is saying is partly the opposite of what mosaddegh did.
so the akhond in picture wants more hajis to control the oil so they can go to saudi arabia more often.
i would say sorry haji, no way.
اتحاد و عدالت
Amir Sahameddin GhiassiSun Mar 15, 2009 07:15 AM PDT
تا مادامیکه عدالت و انسانیت و مردمی شدن هدفها پیاده نشود کار از این بهتر نخواهد شد و تا مادامیکه خود خواهی و خود نگری و دزدی و فساد در جهان بر چیده نشود این کاسه شکسته نخواهد شد. تا زمانیکه ظلم از دنیا محو نگردد و سیستم بمن چه بمن چه نابود نشود وضع همین است. وسایل ارتباط جمعی که در اختیار غارتگران بین المللی است هر آنچه بخواهد به مردم زورچپان خواهد کرد. زیرا میتواند دیوانه ای را بعنوان دانشمند و فیلسوف به مردم عادی غالب کنند. با شست شوی مغزی و با دامن زدن به اختلافات دینی مذهبی و نژادی و ملییتی و قومی همه گروه ها را بر علیه گروه دیگر بشورانند و انرژی های مردم را بهدر دهند. تنها راه داهایی دانش و تولید و سازش علمی است و پرهیز از حمله به عقاید دیگران است وتفتیش افکار دیگران بلکه احترام به عقاید دیگران و برخورد علمی همراه با دوستی با آن اگر آن عقاید به نظر ما درست نیست وگرنه با زور و فحش که نمیشود عقیده کسی را عوض کرد. . بافحش و ناسزا و با توهین و کشتار و با تحریک زورمندان و صاحبان غارتگر د زدان بین المللی کار بجایی نخواهد رسید. زیرا سمتگران از اتحاد و برنامه ریزی استفاده میکنند و باداشتن پول و در اختیار داشتن وسایل ارتباط جمعی حتی میتوانند روز را شب جلوه دهند. امیر
Hossein Chavez-Zadeh
by Aziz (not verified) on Sat Mar 14, 2009 08:42 PM PDTquote (open democracy)
...Venezuela is among the countries most vulnerable to the current global economic downturn. The reason is straightforward. Venezuela is overwhelmingly dependent on oil for both its exports and fiscal revenues - and oil prices have fallen steeply since their peak in mid-2008. Moreover, Venezuela's non-oil exports do not amount to much and cannot offset declines in the oil sector except perhaps in the very long run. George Philip is professor and reader in Latin American politics at the London School of Economics. He is the author of Democracy in Latin America: Surviving Conflict and Crisis (Polity, 2003)
If that were not enough, Venezuela's oil production has fallen since Hugo Chávez came to power in 1999; this leaves the economy more and more dependent on higher and higher oil prices. The Venezuelan leader may appear to be riding high after his referendum victory of 15 February 2009 lifting presidential term-limits; but longer-term trends present serious difficulties to his model of "21st-century socialism". As the logic of economic decline starts to play out, what are his options in avoiding an anti-climactic end, etc etc
Parliament Ready to Approve Budget Item! Iran's oil !
by Alek. (not verified) on Sat Mar 14, 2009 02:17 PM PDTهمچنین بر اساس گزارش آینده روشن، در بودجه 88 طبق
پیشنهاد کمیسیون اجتماعی مبلغ 30 میلیارد ریال برای جذب آموزش و اعزام مبلغان در مقابله با فعالیتهای شیطانپرستی، صوفیگری و بهاییت و مواردی از این دست در نظر گرفته شده است.
طبق گزارش کمیسیون تلفیق؛ بودجه اختصاص یافته برای مقابله با فعالیتهای شیطانپرستی، صوفیگری و بهاییت از محل معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری کسر و به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه اضافه می شود.
//www.bfnews.ir/vdchinkjldiljknlnglggfmhjfdgp...
ESOP, but better?!
by Ostaad on Sat Mar 14, 2009 01:54 PM PDTDear negarandeh, years ago the concept of Employee Stock Ownership Plans (ESOPs) were introduced in the US and sold as the best thing after mother's milk and apple pie to improve the productivity and profitability of business enterprises by giving an ownership stake to the employees.
You are arguing your plan will help "democratize" the oil industry. I have no doubt your plan will do this IN PRINCIPLE, although the nationalization of the oil industry and put it in the hands of the Iranian government was supposed to achieve the same goal. Theoretically it sounds all good and fair.
My argument is that it does not make any difference at this juncture whether the oil industry is in the hands of the government of its shares are owned directly by the people. The problems, as another forum participant alluded to, are who will run and manage the industry, and whether the people in charge will be chosen based on their technical and professional merits or based on their loyalty to the ruling mollahs. I hope you are aware that ESOPs did not prevent bad managers to drive the companies that adopted that scheme into the ground, nor did ESOPs prevent layoffs.
Therefore you may be proud of yourself to see another sleaze bag politician has taken up your cause, but as far as the Iranian people are concerned the results are going to be just the same. The only remedy is to adopt a regime of mertocracy for all public and private enterprises. All else are cheap gimmicks.
بعله همان گونه
nana1 (not verified)Sat Mar 14, 2009 01:49 PM PDT
بعله همان گونه که از خیلی قبلنترها خدمت فضول شماها
زیر ماشین رفته ها گفته بودم از روز جلوس گ**ی - اسلامی -
کمونیستی خمینی بی سواد شیاد بیشرف دهاتی حرامزاده
بر اریکه قدرت در ایران ٬
تمامی ثروت و پول نفت ما را روی کرسی جماران ریخته و هر
ملائی مشتی زیر عبا زد و با بوسیدن دست آقا !!!!! عقب
عقب رفت و برگشت سر ماموریت اساسی دولتی خود !!!!!
و بالطبع بعد از لاشه شدن خمینی این ماموریت به بیت چلاق
یکدست نقل مکان کرده و پولها روی کرسی بیت این مادرج**ه
شیره ای یکدست قاتل و جانی ریخته شد و واویلا از بخور بخور
و بچاپ بچاپ
البته ظاهرا گویا اینان یک مرکز نمایشی کنترل پولهای ما به نام
دیوان اداری راه انداخته بوده اند و مشتی گند و **ه طلبه را هم
روی آن جاکاری!!!!! کرده بوده اند
الانه فقط و فقط و فقط ...........کفگیر به ته دیگ خورده و روی
کرسی پولی نمانده است و بالطبع مفت خوران از هر دو بخش
به جان هم افتاده اند
یعنی لاریجانی دهاتی مال مردم خور قاتل مردم ایران به دکتر
حمقی دهاتی تر دلاک سر بینه حمام ارادان میگه :
بابا ........حداقل حرمت این ریش گ**هی سفید دیوان مالی را
کمی نگه میداشتی و خزانه را عین و**ن ملاها پاک نمیکردی ؟
دعواهای مشتی چاقوکش سرگردنه گیر جانی و مردم ایرانکش
اسلامی کنونی به هیچکس الا خودشون ربطی ندارد
چرا ؟
زیرا همگی ژاکوبن های اسلامی هستند
Ensaanam Arezoost...
by Dr. A. Danesh: DAD (not verified) on Sat Mar 14, 2009 01:25 PM PDTAz deevo DAD maloolamo ensaanam arezoost...
In similar line also regarding the green space and the woods and the forest, the canadian role model should be followed...(fundamentally a role model for world to emulate) that is once a tree is cut (e.g., lumber industry) and baby starter tree is automaticly put in place making absolutely sure even for one centemeter the land developers will not be allowed to assualt in an invasion to turn forestary to the residential units --this national treasure to the home of roaring lions and singing birds...
Do yu hear me!?
Death!
Oath: Ghasam!
by Prof. Dr. Danesh, Sociologist (not verified) on Sat Mar 14, 2009 12:36 PM PDT...Instead the Iranian people must go under this collective oath and pledge that work hard toward self sustainbale development somewhat similar to Imperial Japan by minimizing its long over due addiction to oil and gas revenue...
Death!
Interesting!
by Parmeeda (not verified) on Sat Mar 14, 2009 12:08 PM PDTThe Iranian economy, much like all other aspects of Iranian regime, is run by people who ar at best mediocre at what they do. All the pressure to get non-conforming specialists out of all administrative and advisory positions over the past 30 years have delivered IRI into a state of ignorance about the world, where the wrong decisions are made, the wrong words are said, and thus Iran has been rendered rogue and at odds with international norms and practices. Repeated ignorant government jargon and poor decisions are only some of what this mediocrity has brought Iran. I would not be surprised if a non-conformist's good ideas are stolen and delivered at a moment of dire emergency in Iran, because none of the conformists seem to have any solutions anymore.