"توبهٔ نصوح" که مفهومی قرآنی است (سوره تحریم آیهٔ ۸) در مثنوی به زیباترین وجهی در قالب یک داستان عبرت انگیز به تصویر کشیده شده است. نصوح مردی است خوش چهره که صورتی به سان رخسار زنان دارد. او مردی خود را پنهان میکند و در حمام زنانه دلاکی کرده و از این راه شهوت رانی می نماید. بارها از این کار خود توبه کرده ولی مجددا به وسوسهء نفس گرفتار شده و کارش را از سر میگیرد. روزی از روزها که دختر شاه در حمام بوده است جواهر خودرا گم می کند. در حمام را می بندند و ابتدا میان رختها را جستجو کرده و چون گوهر را نمی یابند شروع به تفتیش بدنی زنان می کنند. یکی پس از دیگری زنان را عریان کرده و کاملا جستجو می کنند ولی باز هم جواهرپیدا نمی شود. نصوح می داند که هر لحظه ممکن است نوبت به او برسد و آبرویش رفته و رسوای خاص و عام شود. این ترس سبب می شود که انقلابی دردرونش ایجاد شود و آتش ندامت در جانش افتد و خالصانه به درگاه خدا رود و این بار توبهء واقعی کند. سرانجام نوبت به تفتیش نصوح می رسد ولی همین که نام او را صدا می زنند او نقش زمین شده و بیهوش می شود. در همین حین گوهر گمشده پیدا می گردد. نصوح را به حال می آوردند و از او دلجویی می کنند و می خواهند که کارش را ادامه دهد ولی این بار توبهء او "توبهء نصوح" است.
من گمان می کنم آن ایرانیانی که چهار سال پیش رای ندادند و یا به دولت فعلی رای دادند یک توبهء نصوح به خود و هموطنان خود و نیز به خدایشان بدهکارند چرا که خواسته یا ناخواسته باعث روی کار آمدن دولتی شدند که مملکت را به سمت ناپایداری عجیبی برده است. حال مائیم و آزمونی دیگر که چاره ای نداریم جز آنکه از آن سربلند بیرون آییم. همه باید رای دهیم. اما به چه کسی؟
مدتها با خودم کلنجار می رفتم که از بین آقایان کروبی و موسوی کاندیدای خود را انتخاب کنم. کروبی را از نظر کار ستادی می پسندم. او از چهار سال پیش خط خود را مشخص ساخت. حزبش را تاسیس کرد. یارانش را برگزید روزنامه اش را منتشر کرد و شروع به یک کار سیستماتیک حزبی نمود. حتی اگر زورش می رسید تلویزیون خصوصی هم راه می انداخت. از این نظر او از تمامی کاندیداهای دیگر جلوتر است. تیم مشاوران او هم وزین و در خور اعتنا است ولی کروبی چیزی را کم دارد که از نظر من مهمترین فاکتور لازمهء یک رهبر است: او کاریزمای یک مدیر را ندارد.
از آن طرف آقای موسوی کار ستادی خود را دیر شروع کرد و در ابتدا هم آهنگ کندی از پیشرقت در آن دیده می شد که بر نگرانی من و خیلی های دیگر دامن میزد. البته کم کم این حرکت شتاب بیشتری پیدا کرد و جهت گیری مناسبی را هم در تبلیغات انتخاباتی برگزید که رفته رفته اعتماد عمومی را جلب نمود. برای من اما همچنان انتخاب سخت بود تا اینکه میتینگ انتخاباتی موج سوم را مشاهده کردم. در سالن سر پوشیده ورزشگاه آزادی تهران که حد اکثر گنجایش ۱۲۰۰۰ نفر را دارا است ۱۷۰۰۰ نفر جمع شده بودند تا از موسوی حمایت کنند. اولین چیزی که به وضوح به چشم میخورد محبوبیت بی نظیر آقای خاتمی بود که با شدت هر چه تمام تر خودنمایی میکرد. زمانیکه خاتمی جهت سخنرانی کوتاه خود به جایگاه دعوت شد چنان شور و شوقی در جمعیت به وجود آمد که واقعا تامل برانگیز بود. جایگاه خاتمی نزد من بسیار رفیع است. فضایی که او در دو سال ابتدای ورودش در جامعه ایجاد کرد برای من و امثال من یک موهبت گرانسنگ بود که مدتها بود منتظرش بودیم. میتینگ فوق الذکر مشخص کرد که مردم هنوز هم به او اعتماد دارند. زمانیکه او چنین جانانه از میرحسین طرفداری می کند هر نوع دودلی را باید کنار گذاشت. ادب انتخاباتی و روش حزبی حکم می کند که به آقای خاتمی پیوسته و موسوی را تنها نگذاریم.
دومین نکته ای که توجه مرا به خود جلب کرد این بود که نحوه اداره و رهبری این میتینگ انتخاباتی شباهت زیادی پیدا کرده بود به کارزارهای انتخاباتی کاندیداها در کشورهای غربی. کاندیدای اصلی، آقای موسوی، به همراه همسر خود بودند و ایشان سخنانی نیز ایراد کردند. به محتویات صحبت خانم رهنورد کاری ندارم، غرض من این است که بجای استفاده از شعارها و سخنان کلیشه ای راجع به زنان که تنها تاثیر آنا خشمناکتر کردن بانوان جامعهء ماست، از خود بانوان استفاده شد که تاثیرگذاری بسیار بیشتری بر مخاطب دارد و یک نوع اعتماد متقابل بوجود میآورد. توجه کنید که یکی از بزرگترین معضلات جامعهء ما در حال حاضر موضوع زنان و حقوق ایشان است باز هم نه بصورت کلیشه ای و در قالب حجاب چرا که اعتقاد راسخ دارم مسالهء اصلی بانوان ما این نیست. درخواست آنها استیفای قانونی آزادی های مدنی و حقوق اجتماعی است. بگذارید ساده بگویم: خانم ایرانی این را می خواهد که مرد ایرانی به چشم "ضعیفه" به او ننگرد. اگر قانون گزاران ما این را آویزهء گوش خود کنند باقی مسائل خود به خود حل خواهد شد. در لابلای صحبتهای آقای موسوی (چه در میتینگ ها و چه در تلویزیون) و همسرشان رگه هایی از چنین طرز فکری را دیدم و این مرا دلگرم کرد. به این جمله از میرحسین توجه کنید: "با دیوار کشی میان دختر و پسر مخالف بودم و هستم". این دیوارکشی نمونه ای از پیامدهای همان طرز فکر ذکر شده است که باید برداشته شود.
نکتهء دیگر شجاعت و دقت نظر آقای موسوی در بیان برخی از مشکلات حیثیتی ما است. آقای موسوی در دانشگاه زنجان گفت: "حرف زدن از منافع ملی با نشستن زیر پرچم خلیج عربی متناقض است ". این یکی از کارهای دولت قعلی است که باعث تحقیر شدن ایرانیان در جهان شد. من به میر حسین رای می دهم به امید آنکه او فکری عاجل برای مسئلهء خلیج فارس کرده و یکبار برای همیشه به اعراب بفهماند که این لقمه به اندازهء دهان آنها نیست.
از همه مهمتر توجه ویژهء او به اقتصاد خانواده است. او مسائل معیشتی مردم را در اولویت کاری خود قرار داده است ولی نه با شعارهای دهان پرکن بلکه با ارائهء برنامه. نکات فراوان دیگری هم هست که گمان نمی کنم نیازی به اطالهء کلام در مورد آنها باشد که مشت نمونه ایست از خروار. دوستان عزیز:
اگر از آوردن پول نفت به سر سفرهء مردم ناامید شده اید
اگر به حقوق بین المللی خود در دریای خزر و خلیج فارس علاقمندید
اگر کرامت انسانی برای شما مهم است
اگر نمی خواهید پیاده روها هم به زنانه و مردانه تقسیم شوند
اگر از دست "بازجو حسین ها" به تنگ آمده اید
اگر نمی خواهید چاه سومی هم جهت بالا کشیدن پول مردم حفر شود
اگر نمی خواهید شخصیت و منش دانشجویان آزادهء این مملکت با پنجاه هزار تومان خریداری شود
اگر نمی خواهید تاسیسات و تکنولوژی هسته ای ما که با سالها خون دل خوردن به دست آمده است بک شبه از بین برود
اگر خود را انسانی صاحب "حق" می دانید نه واجد "تکلیف" و می خواهید دیگران هم شما را به عنوان یک انسان "محق" بدانند نه "مکلف"
اگر مایلید "شعار" را با "شعور" جایگزین کنید
و خلاصه:
اگر می خواهید تقدیر شوم خود را به ضرب تدبیر تغییر دهید
از صندوقهای رای فرار نکنید. رای شما هیج منزلتی را برای نظام ایجاد نمی کند. اگرحکومت به دنبال مشروعیت سازی باشد عدم حضور شما بهتربن فرصت را جهت مصادرهء به مطلوب آراء از طریق حضور سیاهی لشکر پدید می آورد حال آنکه حضور پررنگ شما چنین ترفندی را به کلی عقیم می سازد. پس لطفا بیایید قهر نکنیم و همگی در روز بیست و دو خرداد به پای صندوقها رفته و با رای به موسوی بر سرنوشت خود سوار شویم.
می دانم که همه خزان زده و پژمرده ایم ولی این را هم می دانم و مرا از بزرگی چون قیصر امین پور یاد است که دل به پائیز نباید سپرد. به اندازهء کافی داغ دل دیده ایم و خون دل خورده ایم. دوست و دشمن از جلو و پشت ما را خنجر زده اند که بهترین گواه آن همین وضعیت فعلی جامعهء ماست. بیایید با دلی سربلند و سری سر به زیر نام موسوی را از دل صندوقها بیرون بیاوریم و پس از آن سر خود را بالا بگیریم و ضمن حمایت از او کاملا مراقب باشیم که از جاده و مسیر درست منحرف نشود که این هم به اندازهء رای ما و بلکه بیش از آن اهمیت دارد.
سرا پا اگر زرد و پژمرده ايم
ولي دل به پاييز نسپرده ايم
چو گلدان خالي لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ايم
اگر داغ دل بود ما ديده ايم
اگر خون دل بود ما خورده ايم
اگر دل دليل است آورده ايم
اگر داغ شرط است ما برده ايم
اگر دشنه ي دشمنان,گردنيم
اگر خنجر دوستان,گرده ايم
گواهي بخواهيد:اينک گواه
همين زخم هايي که نشمرده ايم
دلي سربلند و سري سر به زير
از اين دست عمري به سر برده ايم
Recently by Ali Tizghadam | Comments | Date |
---|---|---|
آنجا که آقای پهلوی باید نور بتابانند | 18 | Dec 26, 2011 |
دکتر کارو لوکاس هم رفت | 1 | Jul 11, 2010 |
سال کهنه، سال نو | 1 | Mar 26, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Ali
by Anonymous11-111 (not verified) on Fri Jun 05, 2009 12:45 PM PDTSo what? Because we have social problems, you want us to hug mullahs? BullS...
To All
by Ali Tizghadam on Fri Jun 05, 2009 07:22 AM PDTدوستان محترم
با تشکر از همهء شما گرچه قصد پاسخگویی به اظهارنظرهای مختلف را نداشتم ولی از آنجا که برخی از نظرات مستقیما مرا خطاب قرار داده اند به اجمال عرض می کنم که به نظر من بسیاری از مسائل مملکت ما هیچ ربطی به نوع حکومت ندارند. مشروح حرف مرا میتوانید در اینجا بخوانید:
//www.iran-e-behtar.com/2009/05/blog-post_17....
Re:Iranivaliazad
by ali-1 (not verified) on Wed Jun 03, 2009 12:17 PM PDTYou said"Unfortunately, you are one of many who DO NOT see moslem clerics their mozdors and their management and pre-historic policies as the main issue."
This has nothing to do with what I said. What I say is that no-matter what and who the moslem-clerics are, we have serious social problems, and solving a great number of these problems can be solved even at the presence of velayat...
That's all I am saying.
My personal believe about moslim clerics is not the subject of discussion here. I can give my point of view about them as well, but when related to the discussion. Right now I believe wre have got distracted from the main point because some of the fiends keep talking about velayat, moslim-clerics and things like that.
Farhad11
by smhb on Wed Jun 03, 2009 09:32 AM PDTHow much did Iran pay for it? How do you quantify defending Iran's independence, integrity and freedom from imperialists in terms of tangible dollar signs? Or are you alluding to another method of measurement?
Everything has a context and Iran's present day circumstances also have a historical, social, cultural and geopolitical context. Viewed in that context I beleive Iran has done very well. However applying the wall street rules of short term bottom line P&L and stock valuation Iran is not ahead.
It all boils down to perspectives.
smhb
by Farhad11 (not verified) on Wed Jun 03, 2009 05:12 AM PDTI agree with you on some of your points about Ahmadinejad, but you tell me: how much did we pay for it? Is it worth?
Do you really think that Hezb-Allah or Hamas won their war against Israel? Don't you think that it was just a game to kill Muslims?
Do you believe that imperialists are in a weaker position globally because of Ahmadinejad?
My vote
by smhb on Tue Jun 02, 2009 04:43 PM PDTI will vote for Moussavi. However I dont agree with all the invalid criticisms against Ahmadinejad. Do recall that 4 years ago when he was elected president the neo-crazies were in full force planning a war of agression against Iran and the nuclear case was basically lost. The facilities were all closed and all research had stopped.
I give full credit to Ahmadinejad for standing up to the zionists and imperialists and opening up a lot of space for everyone all over the planet.
Four years have passed and the neo-crazies are discredited but not down and out, imperialists are in a weaker position not just in the area but globally, the nuclear file is fully back in Iran's hands with a lot of technical and scientific progress, the zionists have been handed 2 defeats in Lebanon and Gaza, Iran is the dominant freindly power in Iraq, Lebanon and Afghanistan with broad popular support and in a much stronger position today than 4 years ago.
Iran elected Ahmadinejad to stand up to the imperialist bullies and prepare for the worst eventuality: WAR. He did his job and did it very well. The prospect of a WAR of aggression against Iran is not fully removed but in the battle of wits between Iran and the imperialists some space has been created to try to resolve some or all of the issues. Things may not work out but either way Iran is prepared for that scenario.
The domestic scene is a lot more complicated than meets the eye. However the underlying issue that has not been tackled properly is poverty and economic justice. Wealth distribution or wealth generation and management and the appropriate methods to do it in the confines of Iran's social, political and cultural context. The role of the bazaries in Iran's economy and their place in the power hierarchy. The unnecessary and wasteful gashts all over the city to enforce morality. The erroneous and dogmatic look at everything and everyone thats not religious enough. The false methods utilized for trying to figure out motives and assign guilt. Combating the culture of nepotism that breeds corruption and its been part of our history for a very long time. Lack of trust from some of those who are in power which is directed out towards everyone else and it manifests itself in various ways, what Moussavi calls NEGAHE AMNIATI. It seesm to me that our people, society and country need ARAMESH and peace of mind to come to terms with itself and find an Iranian solution to Iran's challenges.
That solution can not and will not come from Hojatie or Haqqani school and unfortunately Ahmadinejad seems to be allied with them.
Our country is at an important historical juncture. Iran has gone through a very challenging and difficult period during the last 30 years and so far it has emerged strong and resilient. Those who lived through those times and managed Iran's affairs under the most daunting circumstances that would break others, specially during the first 10 years, are men and women of steel (ABDIDE) who will not bend to the whims and wishes of the imperialists and zionists. Moussavi is one of these men and he has my vote and respect.
خامنهای موسوی را ترجیح میدهد! چرا؟
دکتر رضا تقیزاده (not verified)Tue Jun 02, 2009 08:23 AM PDT
//www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more...
Alie-1 & Prison guard
by Iranivaliazad (not verified) on Tue Jun 02, 2009 07:19 AM PDTYou said, "But, the thing is that in our country there are lots of works which have nothing to do with so called "Velaayt-e-faghih"
It appears that you do know who OWNS Iran currently, for your information, moslem clerics with Vellayat at its helm that owns the country. Furthermore, we are not talking about obeying traffic regulations, we are talking about future of 70 million citizens of Iran. Most of Iranians are taken hostage by moslem clerics and their "mozdors". Now, moslem clerics want their hostages to vote who will be the next prison guard.
Unfortunately, you are one of many who DO NOT see moslem clerics their mozdors and their management and pre-historic policies as the main issue.
Ali-1
by KouroshS on Mon Jun 01, 2009 09:30 PM PDTThat is a problem that exists in every country and No leader or president anywhere in the world would care to deal with. You are getting off tack here big time.
The bottom line is that all of these candidates work for the same "arbab" and it is that same "arbab" and his system that people want gone.
Re: Kourosh S
by ali-1 (not verified) on Mon Jun 01, 2009 01:47 PM PDTMr Kourosh;
Nobody is fooling you. Yes, no matter who gets to the office, he has to go to the supreme leader and ...
But, the thing is that in our country there are lots of works which have nothing to do with so called "Velaayt-e-faghih" and similar things. If our people do not obey traffic light, it is the leader's fault? If our people (in the government or outside) easily lie for very basic things, it is "Velaayat"'s fault?
If somebody comes who has shown that he can do a fair job in his area, we should still blindly say Bullsh... and make fun of those who try to just support this simple idea?
problems
by problems (not verified) on Mon Jun 01, 2009 03:25 AM PDTهمه خوب میدونن مشکل ما فرهنگیه بحث دختر و پسر و ضعیفه بودن خیلی وقته حل شده الا فعلا مردا ضعیف شدن داداش نمیبینی جنین تو سطل آشغال دانشگاهه نمیبینی چه دخترایی هستن که با فریب همین آقا پسرای شمشاد دیگه پرده ...ندارن عزیز نمیبینی یارو عرق رو با سطل میخوره اعتیاد رو نیمبینی اومدن 60 درصد زنا رو تو ادارات بردن جوون مملکت شغلشو پیدا نکرد رفت معتاد شد و غیره ... افارط گری درباره زن سالاری اتفاق افتاد یعنی اومدن حقوق زن رو بدن اما اونقدر بالاش بردن که یک عده دیگه خورد تو سرشون داداش اعتدال خیلی خوبه خاتمی هم چون نفهمید بابا این مملکت مشکل فرهنگی داره آمریکا با چهار تا کانال و چهار تا سی دی و چهار تا ودکا مغز جوون ایرانی رو برد به سمت همون جهان سومی اما در دانشجوهای خودشرو اگر اینجوری باشن تو سیستم آموزش و پرورش تنبه میکنن تا کی میخواین با بحث دختر و ÷سر و دیوار یک عده رو خر کنین ؟ این کشور نیاز به فرهنگ و محبت و آرامش داره که به نظر من همین دولت داره همین کار رو میکنه اما بعضیا چون جیرشون قطع شده دارن جیغ میگشن که آقا این فرد مناسب نیست ...!!
Stuck between the rock and the hard place
by KouroshS on Mon Jun 01, 2009 02:50 AM PDTIt seems that those anti-tahrimis and the ones who are encouraging people to get out and vote, have found a new tool to back up their claim, That by voting you are absolutely not "legitimizing" the regime. Bullsh.......Or there is another claim, saying that even if one does not believe in the foundation of this system, You can not miss the fact that there definitely is a difference between ahmadinejad and mousavi!!
Who the hell do they think they are fooling? I guess this is some kind of a joke and they know it too. No matter who gets the job, before they start and take the oath of the office, They MUST go and do a nice round of hand and As...kissing of their Superior.
Ostaad.
Amen to that brother.
Farhad11
It should be clear to you by now, since for the past at least 2 years, an event such as this one has happened (not necessarily with mousavi) but with larijani, karoubi in mashhahd and shiraz. every time the same questions were asked and everytime BS was received. Walking out is an outright expression of not wanting to deal with what really counts and what matters. he could not possibly have made it so clear than that. His visions and policies are as vague and ineffective as they can be. They can take the reform and shove it.
Understand Please
by Sivash (not verified) on Mon Jun 01, 2009 02:35 AM PDTسلام به دوست عزیزم که این متن رو نوشتند واقعا درد دلات رو میدونم اما واقعا به نظر تو الان دیواری بین زن و مرد هست ؟ الان که این قضیه در کشور تموم شده ثانیا ضعیفه بودن زن هم خیلی وقته تو ایران حل شده مگه نمیشنوی همه مردا تو ایران میگن ما زز هستیم یعنی زن ذلیل فعلا داداش مردا ضعیف شدن ببین نمیدونم کی میاد و باید بیاد اکثر مشکلات ما فرهنگیه که باید فرهنگ اصلاح بشه اگه دقت کنی به همین حرف میرسی که این دولت هم به همین نتیجه رسید دختره فرهنگ نداره تو دانشگاه جنین پیدا میشه وقتی میخواد عرق بخوره یارو 4 لیتری میخوره جوون مملکت داره از بین میره چون خانوادش داره از بین میره همه اینا دادش فرهنگیه و همه ش اول بر میگرده به سیستم اداره کردن و تربیت فرزند که متاسفانه الان خیلی کم رنگه ایرانیا مصرف گرا هستند چرا ما هی گیر دادیم به دختر و پسر بابا مشکل این مملکت فرهنگه از دست رفتشونه
اما به نظر من موسوی بدرد این کار نمیخوره من صحبتاشو گوش کردم نه تنها بیان خوبی نداره بلکه اگه آدم یکم فنی باشه میفهمه این فرد نمیتونه مشکل فرهنگو حل کنه من مستندشو دیدم دیدی چقدر سیدیشو وانمود میکنه پارچه های سبز..و .. اینها یعنی عوام فریبی داداش تا کی ؟ جون من تا کی یک عده مردم رو خر گیر بیاری حرف از دختر و پسر بزنی دیوار و فلان چیز بابا مشکل رو دقیق ببین از کجاست بعد بیا حلش کن خاتمی هم جون نفهمید مشکل مملکت کجاست اومد ابروشو درست کنه زد چششو کور کرد
Personnal note
by Iranivaliazad (not verified) on Sun May 31, 2009 05:59 PM PDT30 years of destruction by moslem clerics and their gangs which includes EVERY single so called candidate has not taught the Iranians that in a dictatorship system where there is ONLY one RULER, voting is meaningless. The idea of voting in IRI is same as Hitler, Moselleni or Stalin having elections for public to choose a Vice Dictator.
Voters who believe moslem clerics might as well make a trip to Jamkamaran and hand a personal note to the invisible creature and ask that their favorite Puppet to be hired for the custodian job.
Farhad11
by Parham on Sun May 31, 2009 04:52 PM PDTToo bad for you.
Parham
by Farhad11 (not verified) on Sun May 31, 2009 04:00 PM PDTThis site belongs to a group of students, used to support Ahmadi-Nejad but now they are supporting Karroubi because of some promises for the students. Their strategy is very similar to Basiji students. I am not a Mousavi-Lover, but I can't trust this source.
Farhad11
by Parham on Sun May 31, 2009 02:09 PM PDTNo, but I trust you will tell me.
Parham
by Farhad11 (not verified) on Sun May 31, 2009 01:53 PM PDTMr Parham;
Do you know who are behind this website: bamdadkhabar.com?
I have another idea. First
by Farhad11 (not verified) on Sun May 31, 2009 07:02 AM PDTI have another idea. First of all, it is not clear how much of this story is true. second of all, even if it is true, asking some controversial questions and not receiving answer does not mean that he does not now the truth and does not want to solve them. This is politic.
babak pirouzian
by Parham on Sat May 30, 2009 10:10 PM PDTIt seems the answer to a lot of those questions is no already:
//bamdadkhabar.com/2009/05/post_1633/
big show
by mas (not verified) on Sat May 30, 2009 02:18 PM PDTi think this is a part of a big show, these people(iri) are all the same(sar va tah yak karbas), just like khatami, this guy(mousavi), if elected/selected will just buy more time for iri survival. all these people believe in velyat faghih and iri the only difference is the mask they are wearing.
Ali, I agree with you on the necessity to vote, although...
by Ostaad on Sat May 30, 2009 09:41 AM PDTI think the "velayat-e-faghih" has to be abolished and the akhondi regime uprooted in order for a regime of peace and civil rights to be established in Iran . I believe not voting leaves the scene open for the incumbent's supporters, in this case Ahamdinejad's, to dominate the scene and win the election for him.
What if he cannot deliver?
by babak pirouzian on Fri May 29, 2009 08:50 PM PDTWhat if he says the same thing as Khatamee said " my hand is tied from back"
Would he free all political prisoners?
Would he give freedom and equality to woman?
Would he stop child execution?
Would he bring all traitors, including Ahmadi Nejad to justice for all atrocities and mismanagement?
Would he stand firm in front of Khamene ee and his thugs? would he ask people to come and demonstrate asking for their rights, if he is forced to stop delivering what he is preeching now?