دسیسۀ سبز

هیچ سندی یا رویدادی نمیتواند چهره فریبکار متفکران نواندیش مذهبی را بیشتر از "هشدارهای کلیدی" شبکه جنبش راه سبز (جرس) افشا کند


Share/Save/Bookmark

دسیسۀ سبز
by LalehGillani
17-Feb-2010
 

در پیچ و خم دنیای سیاست ایران، دردناک تر از سکوت عالمان، دشوارتر از گناه هم خونان، غمناک تر از خیانت یاران و دلخراش تر از همدستی گستاخان، دسیسۀ سبز شیران کاغذی میهن است. این روزها، در میان هیاهوی وعده ها و خواسته ها، پیشنهادها و برنامه ها، معجون مسخرۀ "دمکراسی هدایت شده" یا "دمکراسی حداقلی" نسخۀ اسلامی دیگری است که مدعیان اصلاح طلبی حکومت ملاهان برای "مستضفان" به تنگ آمده پیچیده اند و جاهلانه به عنوان متفکر نواندیش مذهبی، ملت را دوباره به بیراه کشیده اند.

وارثان ایدئولوژی دکتر علی شریعتی ابلهانه راه نجات میهن را پریروز در ظهور امام غایب دیدند، دیروز در پیروی از خط امام جستند و امروز از سایه بان سیدان سبزگستر طلب میکنند. حلال زادۀ حجله اخیر این آقایان روشنفکر با مراجع تقلید، دسیسۀ سبز است و دسته گل نورسیده، اصلاح طلبی استبداد مذهبی می باشد.


گذشته ای سرخ و سیاه

از ابتدا، روشنفکران مذهبی ایران از میان فعالین خیابانی بودند که هویت اسلامی انقلاب را برنامه ریزی کرده و پایه گذاران نظام خودکامۀ ملاهان به شمار میایند. پس از انقلاب، با بنیان گذاری خط امام و مشارکت و حمایت از آن خط، به سیاست حذف گروهای غیر وابسته پرداخته و در اورگانهای دولت همدستان جلادان رژیم بودند. سازمان اطلاعات ایران زادۀ بذر شیران کاغذی میهن است و مسئولیت انقلاب فرهنگی و تصفیه و پاکسازی استادان و دانشجویان "غیر خودی" از مراکز علم و دانش و هنر ایران بر دوش این آقایان سنگینی میکند.

بعلاوه، برخلاف اشتیاق نویافته اشان برای حق و آزادی، رهبران جنبش اصلاح طلب پشتیبان همان جنایتکاران مذهبی هستند که در قتل عام زندانیان سیاسی در دهه شصت نقش عمده ای بازی کردند. در واقع، هدف اساسی نخبگان "دمکراسی حداقلی،" نجات ملت از جور اقتدارگی مذهب و برقراری حکومت ملی، بدون قید و بند دینی، نمیباشد. در گذشته، اگر سرکوب دشمنان اسلام، سانسور قلم و گفتار ضد اسلامی و سرزنش کردار غیر اسلامی مورد تائید شیران کاغذی میهن بود، فراخوان "دمکراسی هدایت شده" نمیتواند بیش از آزادی مطلق مسلمین روشنفکر در ضرب و شتم "غیر خودی ها" باشد. بر این مبنا، دسیسه گران سبز قادر به هدایت اعتراضات کنونی بسوی تحولی بنیادی نیستند.

بنابراین معمای اختلاف کنونی آنان با حکومت روحانیان چه هست؟ چرا دست در دست جلادان منبر، قتل جان و غارت مال ملت دیگر مجاز نیست؟ چرا مدینه فاضلۀ متفکران نواندیش مذهبی به کورۀ جهنم آنان تبدیل گشته است؟ چرا به بن بست کنونی با ولایت فقیه رسیده اند و چگونه راه نجاتی برای اسلام خود میجویند؟


خودی ها و غیر خودی ها

آغاز اختلافات اصلاح طلبان با اصولگرایان رژیم اغلب به دوم خرداد 1376 ردیابی شده و وابسته به ریاست جمهوری سید محمد خاتمی تلقی میشود. در واقع، چنین نمائی تحولات دهۀ شصت و هفتاد و شکل گیری قدم به قدم حکومت مستبد اسلامی را در این دوران کاملا نادیده میگیرد.

ظهور جناح اصلاح طلبی در رژیم جمهوری اسلامی ایران بیش از هر چیز معلول محیط خفقان و رعب و وحشت شهروندان از روحانیت حاکم بود. در حالیکه هر گونه زمزمۀ سیاسی و اجتماعی فقط از درون حکومت و از زبان "خودی ها" تحمل میشد، "غیرخودی ها" را به فعالیت در انجمن های اسلامی جذب کرده و ریشه تناقض را در آرمانهای نظام مستقر نموده است.

همچنانکه "غیرخودی ها" فعالیتهای سیاسی و مدنی خود را گسترده تر کردند و توده های مردم از دست رژیم مستبد به تنگ آمدند، شیران کاغذی میهن نگران تر گشته و بزودی به این نتیجه رسیدند که خطری فراگیر نهاد انقلاب و حکومت اسلامی را تهدید میکند.


سبزها در آپازیسیون

علیرغم تجربه تلخ سه دهۀ اخیر، متفکران نواندیش مذهبی هنوز سجده به درگاه حکومت دین میکنند و طالب مقام نظارت مذهب بر قدرت هستند. سی سال ظلم و جفای مسلمین، روشنفکران مذهبی را نگران سرنوشت اسلام در ایران کرده است و با دست پاچگی، به دنبال اثبات بیگناهی دین و هنوز در پی "تولد دوباره اسلام" و بازشناسی "هویت ایرانی اسلامی" خود، دسیسۀ سبز را بنیاد گذاشته اند.

روشنفکران مذهبی میهن دوازده سال است که تلاش کرده اند تا با مسالمت، چهره دمکراسی را بر نمای استبداد دینی جهل کنند. ولیکن همانند ریاست جمهوری سید محمد خاتمی شکست خورده اند. در عوض، در چند ماه گذشته، با حضور گستردۀ انجمن های اسلامی در صحنۀ مخالفت با ریاست جمهوری احمدی نژاد و فعالیت عظیم و سازمان دادۀ آنان در انتخابات اخیر و تظاهرات متعاقب، متفکران نواندیش مذهبی جاعلان نهضت سبز بر سیمای دسیسۀ خود گشته اند.

اگرچه حضور شیران کاغذی میهن در صحنۀ سیاست ایران پدیدۀ تازه ای نیست، اهداف کنونی آنان هنوز برای ملت ما نهان است. این روزها، وظیفه درمان "مرض بی مذهبی" میان ایرانیان و خصوصاً جوانان میهن، جلوگیری از بازگشت آئین باستان یکتاپرستی، مهارکردن عداوت ایرانیان با سیدان، ابقا تسلط اسلام در زندگی روزانۀ ملت، ترمیم و بازسازی نظام کنونی و همچنین تطهیر چهرۀ گناهکار مسلمین، روشنفکران مذهبی میهن را، دست بر سر زنان، دگر بار به عرصۀ سیاست آپازیسیون پرتاب کرده است.

اخیرا بخش عمده ای از گروه های اسلامی در آپازیسیون به رهبری شیران کاغذی میهن وقت و انرژی خود را صرف "ایران نمایی" کرده اند و خود را وارث تمدن اجداد ما اظهار میکنند. هرگونه انتقاد از اعراب متجاوز، تلقین دین اسلام بر قوم عجم و پذیرش آن از جانب تبار آریا، توهین و اهانت به هوش و بینش ایرانیان باستان مجسم میشود. گذشته از این، کلیه تضاد میان تمدن پارسی و فرهنگ اسلامی به سرعت، تبعیض نژادی جلوه داده میشود و مورد انتقاد شدید قرار میگیرد.


طناب سبز

هم زمان با گسترش ناآرامی در سراسر کشور، هیچ سندی یا رویدادی نمیتواند چهره فریبکار متفکران نواندیش مذهبی را بیشتر از "هشدارهای کلیدی" شبکه جنبش راه سبز (جرس) افشا کند. در حالی که رشادت ملت در رویارویی با نیروهای انتظامی وسعت گرفته و ایرانیان دلیر در تظاهرات از خود دفاع کرده اند، شیران کاغذی میهن نگران سناریوسازی صدا و سیما بر علیه سبزها می باشند و از تکرار اشتباهاتی همانند پاره کردن تصویر امام خمینی در "کارناوال عاشورا" هشدار میدهند.

انگار تجاوز به جوانان ایران در زندانهای رژیم، زیر گرفتن معترضان توسط خودروی پلیس و دوباره رد شدن از روی پیکر بی جان آنان، تیراندازی به قلب پاک و بیگناه ندای ایران، و بازداشت و شکنجۀ شهروندان، به ملت ظلم کشیده ما حق پاره کردن عکس رهبر جلادان حکومت را نمیدهد. ولیکن درد متفکران نواندیش مذهبی نه این است و نه آن. حفظ حرمت امام خمینی و جلوۀ احترام بی قید و بند به قصاب پیر، برای شیران کاغذی میهن مهم تر از دادخواهی ملت است. هرگونه جسارت به پیشوای نظام اسلامی باعث محنت و عذاب این آقایان روشنفکر میشود و بر اعتبار و آبروی سبز آنان در برابر چشمان امت مسلمین لطمه وارد میکند.

در حالیکه شعارهای جمعیت در تظاهرات چند ماه گذشته از اصلاح طلبی گذشته است و حکایت از روند براندازی رژیم و بنا نهادن حکومتی ملی و ایرانی را دارد، شیران کاغذی میهن مضطربانه فهرست شعارهای "متین و محترمانۀ" خود را در روز 21 بهمن 1388 انتشار میدهند. حتی با نگاهی مختصر و مرور سریع شعارهای توصیه شده، مشخص میشود که هدف دسیسۀ سبز رام کردن نهضت افسار گسیخته ملت ایران است.

در عین حال، اعمال دسیسه گران سبز دلالت بر بی میلی آنان به مقابله با نظام را دارد. متفکران نواندیش مذهبی به دنبال افزایش فشار بر حکومت خودکامۀ اسلامی نیستند. گسترش تظاهرات و برنامه ریزی برای اعتصابات متداول در سراسر کشور، در چهارچوب دسیسۀ سبز نمیگنجد. از اینرو، هرگونه برخورد خشونت آمیز با رژیم چندین تأثیر ناخواسته بر سیمای سبز شیران کاغذی میهن خواهد داشت.

از جایی که، به نقل فرماندۀ نیروهای انتظامی ایران، "دورۀ مدارا" با تظاهرات اتمام یافته است، آغاز اعتصابات باعث گسترش برخوردهای خیابانی خواهد شد و ملت دادخواه ایران را بر علیه نظام جنایتکار تحریک خواهد کرد. بویژه، اگر روند انقلابی نهضت افزایش یابد، پایه های حکومت اسلامی ضعیف گشته و نوید سقوط نظام را با خود به همراه خواهد آورد. دریغا اگر تاریخ نویسان، گناه متلاشی شدن آخرین حکومت اسلامی در ایران را به گردن متفکران نواندیش مذهبی بیندازند.

در انتها، هم چنانکه اصولگرایان رژیم ریسۀ دار فرزندان میهن را آماده میکنند، اصلاح طلبان سبز وفادارن نظام باقی میمانند و در پی مهارکردن توفان خشم ملت، وعدۀ عدالت اسلامی را به ما میدهند. از زخم فشار استبداد قرون وسطائی بر گلوی ملت ایران هنوز خون میچکد.

چه فرقی میکند اگر طناب سبز باشد یا سرخ و سیاه...

---------------------------------
منابع
هشدارهای کلیدی برای راهپیمائی 22 بهمن – ویرایش نهایی، جنبش راه سبز (جرس)
//www.rahesabz.net/story/9854/

تولد دوباره اسلام، دکتر علی شریعتی، بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
//drshariati.org/show.asp?id=98

پلیس ایران: دوره مدارا با مخالفان تمام شد
//www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/12/091230_o...


Share/Save/Bookmark

more from LalehGillani
 
jamshid

Mammad

by jamshid on

Mammad, you ask Laleh,

"Why don't you start your own website and create an alternative, and see how many people visit it, read it, and quote it. Do you know how widely JARAS is read in Iran? You would be surprised!"

Let me answer to this by asking you another question. We all know that JARAS can at least exist and operate in Iran. In other words, it is tolerated by the regime to some extend.

Here is my question to you: If the regime would tolerate other non-reformist opposition groups to exist and operate their sites just as JARAS does, then do YOU know how many more people would be reading those othere sites instead of bothering with sites such as JARAS?

A lot of people visit JARAS because there are no other alternatives. Allow the other alternatives, and then let's see how JARAS would do.

As always, your comparisions are biased and unfair.

Also, you ask Laleh what are her solutions? Let me ask you something about your "great" revolution of 1979. Three years before the revolution, who was its leader? What was the solutions presented then to overthrow the Monarchy?

The answer is that there was not any well defined leader yet. And there was not one single established solution either. But because of many people's persistence, people like Laleh whom you attack, eventually a solution and a leader was formed, which ultimately overthrew the Monarchy.

Every movement starts with the efforts of a few people here and a few people there. These efforts and their persistence will eventually merge and one day become a formidable force.

And that doesn't sit well with you, it worries you, does it not, Mammad?


LalehGillani

رئیس رؤسا نمیخواهیم!

LalehGillani


ماهیت دمکراسی سکولاری ریشه در برابری و مساوات تمامی شهروندان، ادیان، گروهای سیاسی، و سیستم های اعتقادات دارد. بدون چنان یکسانی در مقابل چشمان قانون، سیستم حکومت بتدریج امتیازهای خاصی به "خودی ها" داده و مبدل به استبداد میگردد.

هم چنانکه نهضت کنونی بتدریج از میان فعالین سیاسی رهبران خود را انتخاب خواهد کرد، از آفرینش "رئیس رؤسا" پرهیز کنید. رهبران نهضت خدمتگزارن ملت هستند و به این واقعیت باید عادت کرده و مکرراً یاد آوری شوند.


MOOSIRvaPIAZ

LalehGilani says...

by MOOSIRvaPIAZ on

Lift this sword and then we will talk about “reading” or “misreading”
our society. Give Iranians a chance to express themselves without formal
or informal oppression and persecution to find out who and what we are.

---

 

How are we going to do that then? Does this look like a society that wants secular democracy? //blip.tv/file/3235873

 

It's nice when you keep saying what Iran could be. How exactly are we going to get there? The regime is not going to hand it over to us now will they?  And you think that calling reformist traitors is helping your goal for a secular Iran? These reformists have done more to get people (like those in that video) out of the traditional religious mindset than any exiled secularists ever have.

I by no means agree with Islamist reformist idealogy but I truly believe that if you want a quicker and more peaceful transition to secular Iran the only path is through reformists. 

Right now they are not in power and if the green movement dies they too will die with it. You would think think that if the reformists go the job for secularists will become easier. Well I've got news for you, it aint so. And just pray that doesnt happen...because Iran will then enter a deep sleep and who knows if it will ever wake up. 

 

So instead of bashing reformers - something the regime is doing 24/7 anyway- help them get their message across to the tradtionally minded folk in Iran.  You will find yourself getting to your destination faster this way. 


LalehGillani

The Alternative to the Savior...

by LalehGillani on

Mammad asked: “Criticizing or even attacking something is good only if it is accompanied by some suggestions for an alternative, not just getting some steam off our chests. So, what is the alternative plan? More importantly, who is the alternative leader?”

The alternative plan is:

• We must put all of our energy and resources into working towards the establishment of a secular democracy. This undertaking is a multifaceted effort and can’t succeed without the support of the masses.

• Informing our people must be on top of our agenda. Of course, with the current state of affairs in Iran and the censorship of the internet, this task has proven to be challenging.

• Iran’s political activists opposing the reformist agenda must raise their voices loud and clear by any and all means available.

• Our vision of tomorrow for a secular democracy must be clearly outlined and spelled out. No more vague plans and unknown agendas.

• Our political activists must ask these hard questions from any group that promises a better future to our people: Who are you? What have you done in the past? What are you going to do in the future?

• The alternative leaders will be chosen by our people and will rise from the grassroots. Iran’s political activists, some well known and others walking in the shadows, are our future leaders.

• We must avoid at all costs creating a “God-like” figure again. Our leaders must serve at the pleasure of the masses.

The road to a secular democracy will be long, difficult and demanding. We must have patience and perseverance. There are no quick fixes, no short-cuts, and no saviors. We have only each other!


LalehGillani

Why JARAS?

by LalehGillani on

During Iran’s last elections, I was asked, “Why do you single out Mir Hossein Mousavi and attack him only? What don’t you bother with exposing Ahmadinejad?”

I will answer your question the same way that I addressed the above inquires: JARAS, precisely for the fact that is widely read in Iran, has the ability to influence minds and derail the uprising. Consequently, it is my duty to raise my voice against it and expose it.

If Iran’s political activists had done due diligence in the last revolution thirty years ago, today we wouldn’t be having this conversation…

I will address your other questions shortly in another post.


Mammad

What is the solution?

by Mammad on

This is a piece long on innuendoes, accusations (basless or otherwise), hot rhetoric, and slogans, but completely empty on making constructive alternative suggestions.

Criticizing or even attacking something is good only if it is accompanied by some suggestions for an alternative, not just getting some steam off our chests.

So, what is the alternative plan? More importantly, who is the alternative leader? Please spell out your response with utmost clarity.

You do not like JARAS? Why don't you start your own website and create an alternative, and see how many people visit it, read it, and quote it. Do you know how widely JARAS is read in Iran? You would be surprised!

My sense is that people attack others, or other websites, or whatever that they attack when they believe the attacked have influence. Otherwise, why bother? Ask yourself, why is it that the Sepaah attacks JARAS all the time?

Mammad


default

مکن بی‌ حرمتی بر قاتل صد‌ها جوان و پیر

ahosseini


مکن بی‌ حرمتی بر قاتل صد‌ها جوان و پیر

که در فرهنگ استبداد قاتل حرمتی دارد

مکن پاره تو عکس آن امام راحل ما را

که پیش زورگویان عکس آقا هیبتی دارد

اگر که کشت به یک امضا هزاران نوجوان و پیر

به ما گفت او که این کشتار خود یک رحمتی دارد

اگر که رهبر دین می‌کند تائید کهریزک

به ما گوید که از پروردگارش آیتی دارد

زبانت لال اگر گیری تو ایراد از رفرمیست ها

که آن اعمال آنها نیز خود یک علّتی دارد

چنین گوید ز دینداری و بر رفتار خود بالد

بدین علت که در چنگال خود یک ملتی‌ دارد


David ET

To Moosir

by David ET on

If India with so many religions , Hindus and Muslims , ..... could establish a functioning secular democracy, so can we.

                          Visit: www.iransecular.org


LalehGillani

Our Destiny

by LalehGillani on

MOOSIRvaPIAZ wrote: “People like you keep misreading Iran's society and as a result keep prescribing policies that are unrealistic. It is not what you think it is. And we've got a long way to go before any form of secular democracy can flourish in Iran.”

Our country is a vibrant society with unlimited potential. The road to a secular democracy will be, without a doubt, long and rocky. Nonetheless, it is achievable and inevitable. It is our destiny…

Iranians are neither invalids nor minors who require the supervision and direction of a supreme power. Islam has had its chance in our society for more than thirty years. As a matter of fact, it has been nearly two centuries during which our ancestors and the present generations have lived under the sword of Islam to varying degrees. The time has come to end it.

Lift this sword and then we will talk about “reading” or “misreading” our society. Give Iranians a chance to express themselves without formal or informal oppression and persecution to find out who and what we are.

I have no fear of this. Do you?


LalehGillani

The Secular Constitution

by LalehGillani on

David Aziz, the shortcoming has been mine. I have been reading your blogs and have stayed up to date with the progress. The latest translation of the draft into Farsi has been a wonderful accomplishment and an enormous undertaking on your behalf.

It has been heartwarming to see such a dedication and perseverance. Together, we will keep the dream alive, and I promise to get involved more.


David ET

Dear Laleh

by David ET on

In the early days of proposing unity and organization way before the s-elections, and then when I proposed the early drafts of the secular constitution you were very much involved with your wonderful suggestions, which many of them got included in the drafted constitution.

I have not seen you contributing anymore for a long time. Was it a shortcoming on my part? Hope to see you more involved.

Best 

                          Visit: www.iransecular.org


MOOSIRvaPIAZ

30 years

by MOOSIRvaPIAZ on

People like you have had 30 years to bring about change. Stop complaining and actually do something... oh wait, you cant. 

 

For 30 years you keep blaming everyone but yourselves...  maybe your tactics are flawed. It's about time to change your strategy. 

 

 

People like you keep misreading Iran's society and as a result keep prescribing policies that are unrealistic. It is not what you think it is. And we've got a long way to go before any form of secular democracy can flourish in Iran. 


Mehrban

delete

by Mehrban on

delete


jamshid

Well said

by jamshid on

Thank you for your thoughts and for exposing the sabotors of the Green movement.

Samsam: Nice poem! Cheers to that day!


LalehGillani

بگو، بگو با من، بگو با صراحت...

LalehGillani


در قرن های گذشته و کنونی، فعالین سیاسی ایران راه حل های متفاوتی را آزمایش کرده اند. برخی راه نجات ملت را در اسلام دیدند. گروه های دیگر به انواع و اقسام احزاب کمونیست گرایش پیدا کرده اند. حتی بعضی از فعالین سیاسی جیره خوار خارجیان گشته تا میهن را آباد کنند. وقت آن رسیده که به اشتباهات خود اقرار کنیم و دل به دریا بزنیم...

راه آزادی میهن دمکراسی سکولاری ایرانی است. توده های مردم باید این کلمات را از دهان ما بشنوند. نه یک بار، نه دو بار، نه ده بار. بلکه هزاران و هزاران مرتبه. روزی فرا خواهد رسید که روشنفکران مذهبی میهن، کمونیستها و جیره خواران شرق و غرب قادر به خاموش کردن ندای ایران نخواهند بود.

بگو. بگو با من. بگو با صراحت! آوای امثال سروش و سید محمد خاتمی را غرق کن...


SamSamIIII

Good one

by SamSamIIII on

 

Banni Abbass via alienating nationalists  do a disservice to their own foreign based cause tactically. Cheers Laleh

کنون پند گيری ز سام سام همين که او گويدت ساليان اينچنين بيايد به روزی ز ويران زمين ز فرياد ايرانيان راستين به انبوه ان پرچمان ارغوان را بدست که خواهند ايران ز ايين تازی برست که گويند سيروس و کاوه و بابک تو را ز جنبش ,درفش کاويانی به پا نه شيخک پرستند, نه ال عبا نه سردار قادص رضايي, و يا خاتمی الرضا که انان بکندند سبز جامه از تن چنان بپوشند سرخ جامگی بابکان زين پسان هوا سرخ و زرد و کبود و بنفش کنون پرچمم باشدش کاويانی درفش من اين خاک کردم ز فرياد کورش به خشم که ويران دگر باره ايران شود بهر رستم و رخش

Path of Kiaan Resurrection of True Iran Hoisting Drafshe Kaviaan //iranianidentity.blogspot.com //www.youtube.com/user/samsamsia


vildemose

نهال دمکراسی

vildemose


نهال دمکراسی سکولاری باید به دست روشنفکران ایران کاشته شده

Laleh jan: It's going to take another generation for this Nahal to grow and be fruitful...


LalehGillani

نهال دمکراسی

LalehGillani


مشکل ما هرگز مسئلۀ درک و استعداد توده های مردم در قبول یا رد کردن دمکراسی نبوده و نیست. در جامعه ای همانند آمریکا، در زمانی که سیاه پوستان به بردگی کشیده شده بودند، زنان حق رای دادن نداشتند و دشمن پر قدرتی (انگلستان) در پی نابودی سیزده کلنی ها بود، روشنفکران آمریکا بنای دمکراسی را نهاده و از آن حمایت و نگهداری کردند.

متاسفانه، روشنفکران کشور ما به این بلوغ سیاسی هنوز نرسیده اند و مرتباً فریب معجونهای اسلامی یا خارجی را میخورند. مخالفت با رژیم در چهار چوب اصلاح طلبی نظام دیگر ممکن نیست و همچنین راه نجات ملت همکاری با دولتهای خارجی نمیباشد. فعالین سیاسی ایران در داخل و خارج از کشور باید به این واقعیت توجه نمایند و تشخیص دهند که چه وظیفه سنگینی بر دوش دارند.

انقلابها به دست فعالین سیاسی آغاز میشوند و به وسیلۀ روشنفکران و نخبگان کشور هدایت میگردند. رژیم جمهوری اسلامی ایران باید به دست ایرانیان نابود گردد. نهال دمکراسی سکولاری باید به دست روشنفکران ایران کاشته شده و حراست شود.


vildemose

Laleh jan: Sobering and

by vildemose on

Laleh jan: Sobering and eye-opening analysis of the sad state of affairs in Iran.

What is the solution??